[اعجاز لفظی قرآن]

نسخه متنی
نمايش فراداده

از نظر عقلي ممکن نيست که کتابي نوشته شود و از اول تا آخر آن اختلافي نداشته باشد، در حالي که قرآن مي فرمايد: اگر از جانب غير خدا باشد در آن اختلاف فراوان مي يافتيد؟

پاسخ

انسان داراي ويژگي‌هايي است كه موجب مي‌گردد، تأليفات و نوشته‌هاي او از ثبات کافي برخوردار نبوده، بلكه دستخوش تحول و اختلاف گردد. از جمله اين ويژگي ها:

1ـ انسان از جملة موجودات مادّي است، از طرفي بدون شك تمام موجودات مادّي، دائماً در حال تغيير و تحول هستند؛ و حتي تغييرات خود را به موجودات اطراف خود نيز انتقال مي‌دهند، پس تأثير پذيري از موجودات اطراف و تأثير گذاشتن بر آنها، جزو طبيعت موجود مادّي، از جمله انسان مي‌باشد. به همين دليل، پاره‌اي از افكار و نظرات انسان هم به مرور و با گذشت زمان، تغيير كرده و دگرگون مي‌شود، از اين‌رو تناقض فكري در گفتار و نوشته‌هاي او در طول زمان، بوجود مي‌آيد؛ و اين از مشخصات و ويژگيهاي موجود مادّي است. به خلاف ذات مقدس خداوند، كه از هر گونه مادّي و عوارض مادّي به دور است، لذا دگرگوني و تغيير هم در مورد او وجود ندارد، پس گذشت زمان هم باعث تناقض گويي و اختلاف در گفتار او نمي‌شود.

2ـ يكي از قوانين كلي در نظام آفرينش، قانون تكامل است؛ و يكي از افراد و مصاديقي كه تحت اين قانون كلي قرار دارد، فكر انسان است، كه از نقص و ضعف به سوي قوت و كامل شدن حركت مي‌كند، به خصوص با افزايش تجربة انسان و همچنين بالا رفتن سطح علمي و پيشرفت در مهارتهاي فني و علمي. از طرفي اين تجربه‌ها و پيشرفت ها لازمه تمدن بشري است، يعني تمدني نمي‌تواند جاي تمدن قبلي را بگيرد، مگر اينكه نسبت به تمدن قبلي پيشرفت هاي زيادي داشته باشد، از سوي ديگر، افكار انسانها نيز حركتي از نقص به كمال دارد، لذا هيچ انساني را نمي‌بيند، مگر اينكه احساس مي‌كند امروز، عاقل‌تر از ديروز است؛ و هر عمل و تدبيري كه امروز مي‌كند، پخته‌تر و سنجيده‌تر از كار و تدبيري است كه ديروز انجام داده است، و اين يك واقعيت غير قابل انكار است، و تجربه هم اين را نشان داده است. بعنوان مثال اگر كسي كتابي بنويسد، و بعد از چند سال بخواهد، بار ديگر همان كتاب را بنويسد، محال است كه تغييرات و اصلاحاتي در آن ندهد؛ و اين به خاطر همان قاعدة كلي و حركت از نقص به سوي كمال است.

3ـ در ميان انسانها فقط معصومين ـ عليهم السلام ـ هستند كه از خطا و اشتباه و فراموشي مصون و ايمن مي‌باشند. و الاّ هر انسان ديگري هر چند هم نابغه باشد، در زمينه‌‌هاي عقلي و عملي و فكري دچار اشتباه و فراموشي و غفلت مي‌شود، و حتي اين مسئله از لحاظ علمي هم ثابت شده است، كه فراموشي و غفلت و اشتباه از غرايز انساني مي‌باشد، پس به طور قطعي انسان در افكار و رفتار و نوشته‌هاي خود دچار اختلاف و تناقض مي‌شود.[1]

4ـ انسان از محيط و فضاي حاكم بر جامعة خود، حالت تأثير پذيري دارد، از جهت روانشناسي هم تأثير پذيري فكر انسان از شرايط گوناگون عمر خويش غير قابل انكار است، مثلاً فكر انسان در حالت هاي مختلف از جمله ضعف و قدرت، صلح و جنگ، زندگي فردي و اجتماعي و... حالت هاي متفاوتي دارد، كه برگرفته از تأثيري است كه آن زمان بر او داشته است، پس بازده فكري انسان نيز مختلف و گوناگون مي‌باشد، زيرا انسان نمي‌تواند رويه و روش خود را در همة عمر يكسان نگه دارد.

ويژگيهاي قرآن كريم

1ـ قرآن كريم كتابي است كه از هزاران موضوع مختلف علمي برخوردار است، كه حتي با پيشرفت زمان، هنوز هم نفوذ ناپذير بوده و قابل نسخ نمي‌باشد، كتابي كه مشتمل بر علوم و فنون بسياري است.[2]

از اين رو گوستاولبون فرانسوي مي‌گويد: «قرآن تنها كتاب تعاليم و دستورات مذهبي نيست، بلكه داراي تعاليم و دستورات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و ... مي‌باشد.» با اين حال مي‌بينيم كه كوچكترين تضاد و اختلافي در آن وجود ندارد[3].

2ـ نزول تدريجي قرآن كريم در طول 23 سال، و در شرايط مختلف زماني و مكاني و اجتماعي و روحي، به گونه‌اي بوده كه آيات قرآن، بلافاصله توسط مردم و كاتبان وحي، ضبط و نوشته مي‌شده، پس آن چنان نبوده كه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ همه را يك جا جمع كرده، و سپس تأليف كند؛ و يا در اواخر عمر آن را تنظيم نموده، و اختلافها و تناقضهاي آن را برطرف كند. بنابراين، اگر قرآن كريم از طرف بشر بود به دليل خصوصيات انسان، در آن اختلاف پيدا مي‌شد، حال كه اختلاف نيست، معلوم مي‌شود، از طرف خداست، چون هيچ بشري نمي‌تواند در طول 23 سال كلامي بدون اختلاف بگويد.

نتيجه

آية شريفه مي‌خواهد مخالفين قرآن را تشويق كند به دقّت و تدبر در آيات قرآني، و اينكه هرحكمي كه نازل مي‌شود، و يا هر حكمتي كه بيان مي‌گردد و... آن را به ديگر آياتي كه مربوط به او مي‌باشد، عرضه بدارند؛ تا كاملاً برايشان روشن گردد كه هيچ اختلافي بين آنها نيست، بلكه هر يك شاهد ديگري مي‌باشد. همين نيافتن اختلاف در قرآن كريم، رهنمون كننده است بر اينكه، اين كتاب از ناحية خداوند متعال نازل شده نه از ناحية غير او. چون اگر از ناحية غير او بود از اختلاف و تناقض سالم نمي‌بود چرا كه غير خداي متعال، از اين موجوداتي كه در عالم هستند و به خصوص انسان، بالاخره از چهارديواري و محدودة عالم طبيعت و ماده خارج نيستند، از اين رو محكوم به طبيعت اين عالم هستند؛ و طبيعت و قانون اين عالم بر حركت و دگرگوني و تكامل استوار است، و اين قاعده‌اي طبيعي و كلي مي‌باشد كه در نوع بشر و در موجودات پائين‌تر از او جريان دارد، چرا كه همه در تحت سيطرة تحول و تكامل عمومي قرار دارند؛ و هيچ موجودي از اين موجودات يافت نمي‌شود كه در دو لحظه پشت سر هم يك حالت داشته باشد؛ بلكه حالات او هميشه مختلف و متفاوت مي‌باشند.[4]

حالا با در نظر داشتن اين تحوّلات و دگرگوني‌هاي انسان، و از طرفي با توجه به ويژگي‌هاي قرآن كريم و داراي پيام بودن او در همة زمينه‌ها و براي همة زمان‌ها، عقل سليم بنابر مقايسه‌اي كه بين آنها انجام مي‌دهد، به اين نتيجه مي‌رسد كه انسان نمي‌تواند كتابي تدوين كند، كه در مدت زمان طولاني و در حالات و روحيات متفاوت و مختلف نگارش شده باشد، بدون اينكه اختلافي در آن باشد، در نتيجه اين مسئله از ناحية عقل هم مردود شناخته شده است. اما خداوند اين قدرت را دارد و از نظر عقلي نيز مشکلي وجود نمي باشد.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:

1ـ تفسير نور؛ محسن قرائتي، تهران، مرکز فرهنگي درس هايي از قرآن، چاپ يازدهم، 1383 هـ ، ج2.

2ـ کشف الحقائق عن نکت الآيات و الدقائق؛ عبدالمجيد صادق نوبري، تهران، اقبال، چاپ اول، 1381 هـ ش؛ ج2، ص 80.

3ـ تفسير سور آبادي؛ عتيق بن محمد سور آبادي، تهران، فرهنگ نشر نو، چاپ اول، 1380 هـ ش، ج1، ص 447.

[1]. عبدالحسين طيب، اطيب البيان، تهران، انتشارات اسلام، چاپ سوّم، ج4، ص 148 .

[2]. همان.

[3]. مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه، چاپ اول، 1374 هـ ش، ج4، ص 29.

[4]. طباطبائي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، ترجمه موسوي همداني، محمد باقر، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ پنجم، 1374 هـ ش، ج 5، ص 26.