تحقيق، از ريشه « حق » است. حق يعني آنچه كه درست و استوار و ثابت باشد. ريشه اصلي واژه حق، در تمام اشتقاقهايش مفهوم ثابت و مطابقت با واقع و استحكام را دارد.
احقاق و تحقيق يك امر، يعني چيزي را ثابت و استوار ساختن، درستي چيزي را به اثبات رساندن، «حق» بودن مطلبي را آشكار ساختن و به عبارتي: شناخت « هست » ها. تحقيق، يك تلاش فكري و علمي براي « يافتن » مطلب درست و حق، و « ارائه » و « اثبات » آن است.
طبيعي است كه در زمينههاي مختلف نظري و فكري و تاريخي و ادبي و علمي و ... حق بودن مطالب، به معناي مطابق با واقع بودن آنها در هر يك از زمينههاست و تحقيق، طبق اين مفهوم، در ابعاد مختلف ياد شده، مفهوم پيدا ميكند.
جست و جوي منظم و تلاشي كه بر مبناي علم و استدلال و شواهد و منابع، انجام ميگيرد تا نظريهاي اثبات گردد و نكتهاي كشف و بيان شود، « تحقيق » است. هر چيزي ميتواند براي انسان، موضوع تحقيق باشد، چه عقلي چه حسي، چه جزئي چه كلي، آنچه در حوزههاي و دانشگاهها به عنوان نگارش رساله تحقيقي و پايان نامه متداول است، نمونه روشني از يك تحقيق است و البته هر چه شيوه كار و معتبر بودن منابع و نوآوريهاي علمي و سليقه در تدوين بيشتر مراعات شده باشد، ارزش آن افزونتر خواهد بود.
گاهي پژوهشي كه براي يافتن و اثبات چيزي انجام ميگيرد، در ميدان گسترده اجتماع و با كاوش نمونههاي عيني است و با تفحص و استقراء در محيط بيرون و روي افراد و اشياء و پديدههاي خارجي انجام ميگيرد. نام آن « تحقيق ميداني » است و محقق بايد بگردد و با ديدن و شنيدن، مطالب را كشف كند. معمولاً تهيه گزارش پيرامون وقايع يا موضوعات اجتماعي و علمي و مسايل حسي و تجربي و كاربردي، از اين راه انجام ميگيرد.
گاهي پژوهش در كتابها، اسناد، منابع و آراء و نظريات و در فضاي محدود كتابخانه شكل و انجام ميگيرد. نام اين نوع، « تحقيقات كتابخانهاي » است و از منابع مكتوب استفاده ميشود. اما نتيجه هر يك از دو شيوه ياد شده، به صورت مقاله يا كتاب، عرضه ميگردد و اصول نگارش بر محصول كار تحقيقي حاكم است.
تأليف از ريشه « الفت » و به معناي پيوندزدن، به هم آميختن، گردآوري مطالب متناسب با هم در يك مجموعه است و معمولاً نياز به تتّبع و كاوش و دقت و حوصله دارد. گرچه در عرف رايج، معمولاً تأليف و تحقيق را و مؤلف و محقق را به جاي هم به كار ميبرند، ولي ميان محقق و مؤلف تفاوت بسيار است.
مؤلف، صرف گردآورنده مطالبي از جاهاي مختلف و تنظيم كننده مطالبي است كه با تتبع و پژوهش به دست آورده است، اما محقق، از انديشهاي نقّاد و ديدگاهي عميق برخوردار است و « صاحب نظر » است و كارش تنها جمع آوري مطالب از منابع مختلف نيست ( كه اين كار از بسياري برميآيد ) بلكه انديشمندي است كه نظريهاي را با برهان و دليل، اثبات يا رد ميكند، يا مطلبي جديد كشف مينمايد، يا مطلب كشف شدهاي را تكميل ميكند، يا چيزي را كه به صورت نظريه بوده است به اثبات ميرساند. « نظريه پردازي » و اثبات آن نيز ذهني قوي و شيوهاي محققانه ميطلبد.
البته تتبع و كاوش، مقدمه تحقيق ميتواند قرار بگيرد و محقق، بر مبناي « يافتهها » ميتواند نظر بدهد.
منظور از روش در تحقيق، ارائه مهارتها و تجربههايي است كه دستيابي به هدف را آسانتر و عمليتر ميسازد و با صرف وقت كمتر، نتايج بيشتري به دست ميآيد. اين نكته، در كلّيه روشها مطرح است. يعني هر كاري بر مبناي «روش»هاي برگرفته از تجربهها و موفقيتها انجام پذيرد، تضمين بيشتري براي بهره دهي آن خواهد بود و افرادِ «داراي روش» موفقترند و مبتدياني كه با روش افراد موفق آشنا ميشوند، زودتر به نتيجه ميرسند.
وقتي « روش تحقيق » گفته ميشود، دو نوع مطالب و نكات، قابل طرح است:
1. آنچه به « تحقيق » به شكلي عام و كلي مربوط است.
2. آنچه به « تحقيق اسلامي » مربوط ميشود.
در بخش اول نكاتي مورد نظر است كه در هر كار تحقيقي و پژوهشي، در هر موضوعي به كار ميآيد و رعايت آنها لازم و مفيد است. چه ديني، چه غير ديني، چه اسلامي چه غير اسلامي، حتّي در تحقيقات جغرافيايي، آماري، اقتصادي، روانشناسي و تربيتي، طبيعي و باستان شناسي و ... كاربرد دارد. اين بخش نيز خود دو گونه است:
1. مطالبي مانند فيش برداري و ...
2. مطالبي كه اختصاص به هر يك از علوم دارد مانند روش تحقيق در رياضي يا جامعه شناسي يا ادبيات يا فقه كه هر كدام روش خاصّ به خود دارد. در اصطلاح به يكي روش و ديگري روشمندي گفته ميشود.
در بخش دوم، نكاتي مطرح است كه براي يك فرد محقق و پژوهشگر درباره مسائل اسلامي و معارف ديني و رهاوردهاي وحي، ضروري است.
نكات و مراحل مربوط به تحقيق در هر زمينهاي به صورت عام را ميتوان چنين برشمرد:
ابتداييترين كار، تعيين موضوع است، محقق بايد قبل از شروع كار تحقيقي، بداند كه در جست وجوي چيست و موضوع پژوهش و محدوده آن كدام است؟ و چه ابعادي دارد؟ مناسب است كه پژوهشگر، در انتخاب موضوع به نكات زير توجه كند:
ـ علاقه و اشتياق به موضوع
ـ ميزان توانايي خود در زمينه موضوع تحقيق
ـ سودمندي آن براي جامعه، مثمر ثمر بودن و رفع نياز
ـ قابل تحقيق بودن موضوع و ميزان منابع موجود و لوازم پژوهش، تا تحقيق او نيمه تمام نماند
ـ محدود بودن دامنه موضوع، به خصوص اگر محقق تازه كار است، تا از عهده جمع و جور كردن و به پايان رساندن آن برآيد و در نيمه راه رها نكند.
هر موضوع كلي، قابل تقسيم به اجزا و محورهاي كوچكتر و مشخصتري است كه كار پژوهش را آسانتر ميكند. محوربندي يك موضوع، هم ذوق و ابتكار ميخواهد و هم معلومات عمومي و آگاهيهاي خاصّ آن موضوع. عناوين ريز يك موضوع، هرچه بيشتر افزايش يابد، به شناختهتر شدن ابعاد مختلف آن موضوع كمك ميكند.
منظور، داشتن برنامه و طرح، براي مرحله اجرايي يك تحقيق است؛ يعني هم مشخص ساختن كيفيت و سبك و محدوده كار و نقطه شروع و پايان، و هم منظور داشتن هدف و نتيجه. در ذهن بايد ترسيم شود كه ميخواهيم چه كنيم و با طي چه مراحلي به نتيجه گيري نزديك شويم.
اين كار، هم جلوي دوباره كاري را ميگيرد، هم كار انسان را قويتر و همه جانبهتر ميسازد و هم محقق را از تجارب گذشتگان بهرهمند ميكند. البته در كارهاي تحقيقي ابتكاري كه سابقه نداشته، آشنايي با كارهاي مشابه و انجام شده قبلي معني ندارد. پس درباره هر موضوعي كه تحقيق ميشود، بايد از نمونههاي قبلي كار درباره آن با خبر بود؛ مثلاً آنكه درباره « قيام مختار » يا « نهضت مشروطيت » يا « ويژگيهاي زبان فارسي » و ... ميخواهد تحقيق كند، بايد كتب و مقالات و منابع مربوط به آن را كه ديگران نگاشتهاند ببيند.
درباره هر موضوعي، منابع مهم و مأخذ دست اول و جامعي وجود دارد كه از اطلاعات معتبر و قابل استناد برخوردار است. محقق بايد منبع شناس باشد و با كتابهاي مرجع آشنايي داشته باشد. چه منابع كهن و قديمي، و چه منابع جديد. بعضي از كتابها به عنوان منابع « رابط » و « هادي » مورد استفادهاند؛ يعني پژوهشگر را به منابع اصليتر متصل ميكنند، مثل فهرستها، نمايهها، كتابشناسيها و مقاله نامهها.
« كتاب مرجع » كتابهايي است با ساختاري منظم و فصل بندي و تدوين حساب شده كه در زمينههاي مختلف علمي، ادبي، تاريخي، اجتماعي و ... آگاهيهاي فوري و دقيق به ما ميدهد. كتابهايي از نوع: اطلاعات عمومي، دايره المعارفها، واژه نامهها، زندگينامهها، سالنامهها، فهرستها، نمايهها، راهنماها، منابع جغرافيايي، فهرست مقالات، كتابنامهها، كتابشناسيها و ... از كتابهاي مرجع محسوب ميشود.
مأخذ، هم به صورت كتاب و نوشتجات ميتواند باشد، هم منابع زنده، يعني محققان و صاحب نظران و آگاهاني كه در موضوعات مختلف، معلومات دقيق و ارزندهاي دارند، اينان هم از مأخذ ما در امر تحقيق ميتوانند به حساب آيند. « منابع غير كتابي » نيز مأخذ پژوهش به حساب ميآيد، همچون تصويرها، مواد ديداري و شنيداري، فيلمها، نوار ويدئو و اسلايد، نوار ضبط صوت، ميكرو فيلم و ... انسانهاي محقق و صاحب نظر نيز به نوعي منبع غيركتابي محسوب ميشوند.
به علاوه، محقق بايد ارزش و اعتبار منابع مختلف را هم مورد توجه قرار دهد و از دهها منبع مختلف پيرامون موضوع، بداند كه كداميك معتبرتر و كدام يك فاقد ارزش و اعتبار است. نويسنده فلان كتاب، چه فكري و روشي داشته و امثال اينگونه آگاهيها، كه به نتيجه گيري از مطالب يك كتاب منبع هم مربوط ميشود و روي آن تأثير ميگذارد.[1]
در مسائل تحقيق، اگر ذهن محقق بتواند موضوعات مختلفي را كه به هم مربوط ميشوند، بشناسد و رابطه آنها را با هم مورد توجه قرار دهد، در بازدهي تحقيق موفقتر خواهد بود؛ مثلاً كسي كه ميخواهد درباره « تخت سليمان » تحقيق كند، برخوردش با موضوعاتي همچون: انبيا و معجزه هم خواهد بود.
[1] . در زمينه شناخت منبع پيرامون موضوعات مختلف از جمله ر.ك: « راهنماي پژوهش »، جواد محدثي، كه كتاب شناسي منابع، معجمها، دايره المعارفها و كتابهاي راهنماست، ناشر: دفتر تبليغات اسلامي، قم.