اصطلاح « كتابشناسي »، گاهي به مفهوم شناخت نسخههاي قديمي و چاپهاي مختلف از يك كتاب و تاريخ و تحول متنها و تعداد نسخ و آگاهي از ارزش نسخههاي خطي و چاپي كمياب و صحت انتساب كتاب به مؤلف، تشخيص هويت كتاب و نامهاي اصلي و مستعار نويسندگان نيز ارزيابي نوع كاغذ و خط و صحافي و ... است. اين بحث، « نسخه شناسي » و تخصص ويژهاي ميطلبد و به بحث ما هم در اين كتاب مربوط نميشود.
گاهي هم به معناي شناخت كتاب به عنوان آشنايي با موضوعات و منابع و مآخذ بحثها و شناخت اجمالي از محتواي كتابها و سطح و كيفيت مطالب و نوع ناشران و ... است. اين بحث به موضوع مطالعه مربوط ميشود و در جهت مفيدتر ساختن و جهتدار بودن سير مطالعاتي انسان و نيز سرويس دهي به پژوهشگران و اطلاعرساني به علاقهمندان به كتاب و مطالعه، كارآيي و نقش بسزايي دارد.
در اين بخش، از اين نوع كتابشناسي بحث ميشود كه ميتوان نام « مأخذ شناسي » هم بر آن نهاد.
البته گاهي هم بحث از شناخت كتاب، به شناخت فيزيكي آن و اقسام و اجزا و انواع كاغذ و جلد و صحافي و چاپ و قطع و ... مربوط ميشود، كه به اين موضوع نيز اشارهاي خواهد شد.
پس در مجموع، شناخت كتاب را در محورهاي زير ميتوان مورد توجه قرار داد:
الف. شناخت كتاب براي مطالعه يا توصيه به مطالعه
ب. شناخت كتاب به عنوان مأخذ تحقيقات و پژوهش
ج. شناخت كتاب در حد ظاهر و اطلاعات شكلي و اسكلت و استخوان بندي آن.
از آنجا كه كتابشناسي در ابعاد گوناگون، نقش عمدهاي در كيفيت مطالعه و شكلدهي به انديشهها و بهرهوري از تجارب دارد، اين بحث را در چند شاخه زير انجام ميدهيم:
1- محتواي كتاب
2- سطح كتاب
3- اعتبار كتاب
4- ناشر كتاب
5- مؤلف كتاب
6- كالبدشناسي كتاب
بسيار اتفاق ميافتد كه ما در كتابخانهها، كتابفروشيها و در دست اشخاص، به كتابهايي بر ميخوريم كه اطلاعي از محتوا و موضوع آن نداريم و نميدانيم در چه سطحي و پيرامون چه موضوعاتي است و به چه كار ميآيد. در اينگونه موارد، « شناخت اجمالي » از كتاب، براي ما ضرورت مييابد؛ بهخصوص در برخي كتابها داراي نامهايي مبهماند كه از اسم كتاب، به هيچ وجه نميتوان به موضوع آن پي برد؛ مثلاً از نام « ضريح چشمهاي تو » نميتوان فهميد كه اين كتاب در چه بارهاي است، ولي از نام « آموزش عقايد » براحتي ميتوان موضوع را دريافت. از آنجا كه زمينههاي علاقه افراد به كتابها متفاوت است و هر يك از كتابهاي علمي، اخلاقي، سياسي، ادبي، داستان، فني، آموزش، سرگرمي، تربيتي، خانهداري، پزشكي و ... مورد نياز يا علاقه قشر خاصي است، شناخت محتواي كتب ضرورت پيدا ميكند.
براي شناخت اجمالي كتاب ميتوان از اين راهها بهره گرفت:
1- مرور سريع كتاب
2- مطالعه فهرست كتاب
3- خواندن مقدمه
4- خواندن خلاصه فصول كتاب
5- پرسيدن از اهل اطلاع و مطالعه
البته در كتابهاي قصه، مسأله مشكلتر است و اغلب جز با خواندن همه داستان، نميتوان پي برد كه موضوع داستان چيست و براي چه سطحي و كدام مخاطب مفيد است. بايد خواند تا پيام آن را استخراج كرد. پيشنهاد ميشود وقتي كتاب قصهاي ميخوانيد، همان وقت، موضوع و سطح آن را يادداشت كنيد تا براي آينده مفيد باشد.
معمولاً نويسنده، در مقدمه توضيح ميدهد كه چرا و با چه ويژگي و در چه مراحلي كتاب را تأليف كرده است. فهرستها هم اغلب گوياست. البته فهرستهايي هم وجود دارد كه مثل عنوان برخي كتابها، گويا نيست و محتوا را نشان نميدهد؛ مثلاً اگر در فهرست، تعبيري همچون « طلوع خورشيد » است، از كجا ميتوان فهميد كه درباره بعثت پيامبر است؟ جز با مطالعه اصل مطلب؟ فهرستهاي موضوعي كتب و مجلات، در اين زمينه راهنماي خوبي است. البته از اطلاعرساني مراكزي كه با برنامههاي رايانهاي دارند نيز ميتوان از موضوع و سطح كتاب آگاه شد.
يكي از مشكلات، بي خبري علاقه مندان و پژوهشگران، از كتب چاپ شده يا نوشته شده پيرامون موضوعات مختلف است. شناخت اينكه اساساً چه كتابهايي (چه به صورت چاپي يا خطي) وجود دارد، گامي جلوتر از اين است كه كتابها در چه موضوعاتي است. براي كسب اين آگاهي از اين راهها ميتوان اقدام كرد:
1. سر زدن مداوم به كتاب فروشيها و اطلاع از تازههاي چاپ و نشر.
2. مراجعه به كتابخانهها (شخصي يا عمومي) و مرور به خود كتابها يا كارتهاي كتاب.
3. مطالعه صفحات معرفي كتاب در مطبوعات و مجلات.
4. مطالعه فهرستهاي چاپ شده از آثار ناشران (بروشورها).
5. مطالعه فهرستهاي كتابخانهها كه به صورت كتاب چاپ ميشود.
6. مرور بر مجموعههاي كتابشناسي و فهرستها.
7. پرس و جو از آنانكه سر و كار دايم با كتاب و بررسي و مطالعه و نقد دارند.
8. ماهنامههايي كه وزارت ارشاد به عنوان « كتابنامه » و نامهاي ديگر چاپ ميكند و آثار چاپ شده هر ماه را در زمينههاي مختلف معرفي كند. در حال حاضر، تازههاي كتاب را با نام « كتاب هفته » و « كتاب ماه »، منتشر ميكند.
9. « كتابشناسي ملّي » كه توسط كتاب خانه ملّي به طور فصلي منتشر ميشود.
10. مطالعه مجلاتي كه ويژه اطلاع رساني، كتاب شناسي، كارهاي در دست چاپ و نشر و نقد و بررسي آثار است.
از آنجا كه تناسب سطح كتاب و خواننده، در بهره وري از آثار مؤثر است، لازم است ـ چه كساني كه ميخواهند مطالعه كنند يا براي مطالعه ديگران كتاب معرفي كنند يا براي افراد و مراكز، كتاب تهيه كنند ـ از سطح كتاب آگاه باشند.
سطح بندي كتابها، گاهي با ملاحظه تفاوت سني مخاطبين انجام ميگيرد، گاهي به لحاظ سطح معلومات آنان. كودكان و نوجوانان، در سطحي از آگاهي و زمينه درك مطلب و نيازهاي فكري و روحي قرار دارند، جوانان در سطح و شرايط و نيازهاي ديگر، و اهل مطالعه و تحقيق نيز شرايط و نيازهاي خاص خود را دارند. حتي گاهي كتابهايي كه ممنوع است يا محدوديت استفاده دارد، در كتابخانههاي تخصصي يا قفسههاي ويژه در اختيار اهل نظر و محققان قرار ميگيرد.
برخي مراكز و مؤسسات نشر، كتابهاي خود را بر اساس گروههاي سني زير تفكيك و تقسيم ميكنند:
گروه سني « الف »: (زير دبستان و سالهاي اوليه دبستان)
گروه سني « ب »: (دبستان)
گروه سني « ج »: (مقطع راهنمايي)
گروه سني « د »: (مقطع دبيرستان)
گروه سني « هـ »: (دانشگاه)
معيار اين تفكيك، يا سطح معلومات و ميزان تحصيلات است يا سن و سال.
ناگفته نماند كه اين سطح بندي، با هر معياري كه باشد، نسبي است نه صد درصد و مطلق؛ مثلاً مقطع راهنمايي محيط روستا و شهر يا در خانوادههايي با فرهنگهاي مختلف و شرايط آموزشي متفاوت، يكسان نيست؛ همچنين اگر سن پانزده سالگي را يك سطح به حساب آوريم؛ چون جوان پانزده ساله محصل يا كارگر، شهري يا روستايي، تيزهوش يا معمولي و ... همسان نيستند. اما ميتوان از مجموع، ميانگيني به دست داد و آن را معيار گرفت.
اگر ناشر، خود به اين سطح بندي پرداخته و مشخص كرده باشد، كار آسان است؛ اما اگر ما خود بخواهيم آن را معين كنيم لازم است هم محتوا و سبك قلم را به دقت ملاحظه كنيم، هم زمينههاي فكري و علمي و استعداد و فهم مخاطب را بشناسيم.
كتب درسي دانش آموزان در مقاطع مختلف، ملاكي براي سطح بندي كتب ديگر است، البته تا حدودي نه صد درصد. كتابهاي ديگر را ميتوان با سطح و قلم و محتواي اين كتابها سنجيد، سپس قضاوت كرد كه فلان كتاب، مثلاً در سطح جواني دبيرستاني است، يا براي او سنگين و دشوار است، يا آسان.
انس و ارتباط از نزديك با افراد در سطوح مختلف، نيروي تشخيص سطح را تقويت ميكند و هر چه اين شناخت، عينيتر و ارتباط بيشتر باشد، سطح بندي دقيقتر انجام خواهد گرفت.
اين ضرورت و حساسيت، در مورد نويسندگان و پديد آورندگان آثار ادبي، شعر، قصه، نقاشي، فيلم و ... براي كودكان و نوجوانان و جوانان هم وجود دارد و جز با شناخت دقيق دنياي ذهني و سطح فكر و نيازهاي روحي مخاطب خاص، نميتوان اثر ارزشمند و جذاب و مفيد براي او پديد آورد. كتابهايي وجود دارد كه به سطح بندي كتب مختلف پرداخته، كه ميتواند هم راهنماي عمل قرار گيرد و هم به اين نياز پاسخ دهد.
غير از سطح بندي به لحاظ مخاطب، موضوع ارزيابي خود كتاب و سطح مطالبش نيز حايز اهميت است؛ مثلاً اگر درباره خداشناسي يا تاريخ انقلاب اسلامي يا زندگي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ كتابهاي متعددي وجود داشته باشد، سطح بندي ارزشي خود كتابها هم مهم و لازم است؛ يعني به فرض از صد كتاب پيرامون فلان موضوع، كداميك در رتبه والاتر و سطح ارزشي بالاتر و بهتري قرار دارد، و كداميك سطحيتر و سادهتر است. تعيين اين جهت و ارزيابي محتوايي كتابهاي هم موضوع، نياز به كارشناسي و اطلاع عميقتر از همان موضوع توسط بررسي كننده و نظر دهنده دارد تا بتواند آنها را در مقايسه با هم مرزبندي و تفكيك كند و نظر كارشناسي بدهد.
مقصود از اعتبار كتاب، درستي محتوا و صحت مطالب است. در زمينه هر موضوعي، اعتبار و درستي كتاب به آن موضوع بستگي دارد و تشخيص ضعف يا اعتبار كتاب نيز اطلاعات و تخصص آن موضوع را ميطلبد. نا آگاهي مخاطبين كتاب نيز از صحت محتوا و مورد تأييد بودن يا نبودن آن، گاهي مشكلاتي پديد ميآورد. از اين رو پيش از خواندن هر كتابي، بايد اطمينان يافت كه مضمون آن معتبر و سالم است.
براي شناخت اين بعد، راههايي از اين قبيل وجود دارد:
البته اين در جايي است كه مطالعه كننده، خود اهل تحقيق و شناخت و اطلاع از موضوع باشد تا تشخيص دهد كه كتابي معتبر است يا ضعيف و مسأله دار و انحرافي.
گاهي مؤلفان و مترجماني شناخته شده و معتبرند و وجهه و اعتبار آنان سبب ميشود كتابي را كه آنان نوشته يا ترجمه كردهاند، با اطمينان مطالعه كنيم؛ مثلاً شهيد مطهري به عنوان يك مؤلف تأييد شده است. برخي از مترجمان هم كه يا آثار مسأله دار و مبتذل و سست ترجمه نميكنند، يا حتماً توضيحات و تعليقاتي بر مطالب نادرست كتاب ميافزايند.
در يك تقسيم بندي (كه بعداً هم اشاره خواهد شد) ناشران گاهي مورد تأييد و شناخته شدهاند، گاهي هم ناشناخته يا متهم يا مسأله دار. اگر ناشري معروف به درستي و دقت و اعتبار باشد، اين ملاكي است كه با آثار منتشره آن، با ديد مثبت برخورد شود.
در اينجا نيز مثل موارد پيشين كارشناسي و كتاب شناسي برخي چهرههاي علمي و فرهنگي درست انديش، راهگشاي شناخت ما از ميزان اعتبار كتابهاست.
گاهي بعضي از مراكز و ارگانها و وزارتخانهها و ... به دليل نياز و ضرورت كاري خود يا مرتبطين به آنها يا به عنوان يك كار فرهنگي سودمند، كار ارزيابي و بررسي كتاب دارند. محصول كار « واحد بررسي كتاب » در اينگونه نهادها، به صورت داخلي يا عمومي منتشر ميشود و ليست و فهرستي از كتابهاي خوب، بلامانع، مضر، ممنوع، مشروط و ... تهيه و عرضه ميگردد. اينگونه فهرستها كه اغلب طبقه بندي شده و محرمانه است و گاهي هم به انگيزه استفاده ديگران منتشر ميشود، ميتواند منبعي براي اين شناخت باشد.
در تقسيم بندي ديگر، ناشران كتاب، يا « دولتي »اند، يا « خصوصي »، يا « نيمه دولتي، نيمه خصوصي ». از آنجه كه در جمهوري اسلامي، ناشران وابسته به نظام، بر اساس قوانين و ضوابط دولت بايد فعاليت كنند، كنترلي روي آثار عرضه شده از سوي آنها وجود دارد؛ كم يا زياد. در نتيجه ميتوان به عنوان ناشران تأييد شده به آنها نگاه كرد؛ مثلاً انتشارات وابسته به وزارت ارشاد، آموزش و پرورش، سپاه، سازمان تبليغات، آموزش عالي و ... ميتواند از اين دسته به شمار آيد. ناگفته نماند كه در ميان كتابهاي اين نهادها نيز نمونههاي تأييد نشده يافت ميشود. بستگي به ميزان دقت در نظارت و دادن مجوز دارد.
ناشران شخصي نيز، بسته به مسؤولان مؤسسه و اهداف و انگيزههاي آنان و روند كارشان مختلفند. در ميان آنها خوب و بد و معتبر و غير معتبر و سودجو و خدمتگزار وجود دارد.
با اين لحاظ ميتوان ناشران را به سه دسته تقسيم كرد:
1. مورد تأييد (مثل دفتر تبليغات، جامعه مدرسين، در راه حق، آموزش و پرورش، سپاه، سازمان تبليغات، حوزه هنري و ...)[1]
2. منفي (مثل؟)
3. مختلف (مثل؟) كه در دو بخش اخير، بهتر است در اينجا نامي آورده نشود. ناشراني كه گاهي مواضع مخالف با اسلام و نظام دارند و با ديدگاهاي دگرانديشانه از آزادي سوء استفاده ميكنند، يا به دليل ديدگاه تجاري و سودجويي كه دارند، گاهي بيش از محتوا و ارزش و فايده، به « بازار » و « مداخل » و ... ميانديشند، يا حتي مأموريت براي ترويج ابتذال و سست كردن باورها و تقدس زدايي از مقدسات دارند و به عنوان بازوي فرهنگي دشمن عمل ميكنند. از اين رو همه رقم كتابي چاپ ميكنند. اينگونه ناشران را جداجدا و موردي بايد مورد بررسي و قضاوت قرار داد. البته چهره و ماهيت اينگونه ناشران نزد آگاهان بصير، روشن و شناخته شده است!
نويسندگان و مترجمان نيز (در زمينههاي مختلف علوم و انديشهها) مانند « ناشران »، به سه بخش تقسيم ميشوند:
1. تأييد شده
2. غير قابل تأييد
3. ناشناخته (يا مختلط)
آنچه نويسنده را در هر يك از سه گروه فوق قرار ميدهد، مجموعه سير افكار و آثار و سوابق زندگي، موضع گيريها و ابراز نظرهاي اوست. اين وجهه مثبت يامنفي، گاهي در دراز مدت و در پي نوشتههاي مختلف به دست ميآيد، گاهي با يك اثر هم موقعيت ويژهاي پيدا ميكند.
تعيين و ذكر نام نويسندگان، نه در اين مجموعه ميگنجد و نه در هدف از تدوين اين مباحث؛ بلكه بحثي اجتماعي سياسي است كه بايد به گونهاي ديگر دنبال شود. اين شناخت هم، بيشتر از طريق مطالعه آثار و سوابق فكري و سياسي و نقادي انديشههاي نويسندگان و همچنين پرس و جو از صاحب نظران دقيق به دست ميآيد.[2]
شناخت كتاب و منبع، براي محققان نيز ضروري است. مراكز و مؤلفاني هم در اين زمينه تلاس ميكنند تا در جهت ارائه خدمات كتابشناسي و منابع و موضوعات و فهرستها به پژوهشگران ياري رسانند.
از اين رو، مجموعهاي عظيم در طول تاريخ كتابنويسي پديد آمده كه عنوان « فهرست كتب » يا «معجم موضوعات» يا « كتابشناسيها » را به خود اختصاص داده است.
اين كتابشناسيها، گاهي بر اساس نظام « الفبايي » تنظيم شده است، گاهي « موضوعي » و گاهي هم طبق نام مؤلفان.
« موضوعي » به اين صورت كه كتابهاي مربوط به مثلاً حضرت رسول ـ صلي الله عليه و آله ـ، تاريخ مكه، فلسطين، جوانان، شعر، هنر، زن، قرآن، و ... يك جا در يك كتاب شناسانده ميشود.
« الفبايي » مثل « الذريعه » شيخ آقا بزرگ تهراني، كه كتب شيعه را از دير باز، چه خطي و چه چاپي، معرفي اجمالي كرده و نظام الفبايي را در ترتيب كتب اين 25 جلد، رعايت كرده است، يا « فهرست كتابهاي فارسي » يا « فهرست كتابهاي چاپي ». گاهي هم نام مؤلفان به ترتيب الفبا مبناي تنظيم كتاب است، مثل « مؤلفين كتب چاپي » يا « معجم المؤلفين » و ... .
نوع ديگري از كتابشناسيهاست كه علوم و فنون مختلف را معرفي كرده و كتب و آثار مربوط به آنها را جداگانه نام برده است، مثل « كتابنامه علوم ايران » يا « تأسيس الشيعه لعلوم الاسلام ».
معرفيهاي انجام شده در اين كتب نيز، گاهي اجمالي است، گاهي توصيفي و مبسوط. در اجمالي تنها به نام كتاب و مؤلف و تاريخ نشر و ناشر و ... اشاره ميشود. اما در توصيفي، پيرامون محتواي كتاب و فهرست موضوعات و سبك آن توضيح ميدهد.
آنچه امروز در اين زمينه عرضه ميشود، دقيقتر، موضوعيتر، و كاربرديتر و مفصّلتر است.
اينگونه منابع كه به كتابشناسي پرداخته، بسيار است و خود، موضوع كتابي مفصل ميتواند باشد. اما براي نمونه تنها به چند نام اشاره ميشود:
الذريعه الي تصانيف الشيعه، كشف الأسراسر عن وجه الكتب و الأسفار، كشف الظنون، فهرسه الكتب و الرسائل، المراجع المعجميهّ العربيه، مرجع العلوم الاسلاميه، المعجمات العربيه، معجم الدراسات القرآنيه عند الشيعه، معجم المعاجم، معجم المفسرين، موسوعه التاريخ الاسلامي، موسوعه المعارف و العلوم و ... .
فهرست كتابهاي چاپي، فقه هزار و چهارصد ساله، فرهنگهاي فارسي، فرهنگ زندگينامهها، علوم قرآن و فهرست منابع، راهنماي كتاب، راهنماي روزنامههاي ايران، دين نامههاي ايران، جهان كتابشناسيهاي ايران، تاريخ تذكرههاي فارسي، راهنماي تفاسير، سيري در بزرگترين كتابهاي جهان، فرهنگ شاعران فارسي، فهرست مقالات درباره فلسطين، كتابشناسي كتابشناسيها، كتابشناسي ملي ايران، كتابنامه انقلاب اسلامي، مرجع شناسي و روش تحقيق در ادبيات فارسي، كتابشناسي توصيفي و ... .
جهت ديگري كه در « كتاب شناسي » مطرح است، شناخت انواع كتاب و اجزاي آن و اصطلاحات خاص اين جهت است كه به بعد فيزيكي آن مربوط ميشود.
ـ « جلد »: پوشش اصلي و بيروني كتاب است كه ضخامت بيشتري دارد. انواع آن عبارت است از: جلد مقوايي، چرمي، شميز، سيلفون، ورني، گالينگور، پلاستيكي، پارچهاي، زركوب و ... .
جلد، واحد كتاب نيز به شمار ميرود؛ چند جلد كتاب.
ـ « روكش »: پوشش كاغذي روي جلد كه براي محافظت جلد يا زيبايي قرار داده ميشود. به آن « روپوش » هم ميگويند.
ـ « لبه برگردان »: مقدار اضافهتر روكش كه به داخل تا ميخورد و مطالبي روي آن چاپ ميشود؛ درباره كتاب، مؤلف يا ناشر.
ـ « باند يدك روكش »: كه روي جلد، به عرض حدوداً پنج سانتي متر قرار ميگيرد.
ـ « روي جلد كتاب »: نخستين سطح بيروني جلد كتاب، كه نام كتاب و مؤلف روي آن نوشته ميشود؛ قسمتي كه كتابها وقتي در قفسه چيده ميشوند، آن قسمت كتاب ديده ميشود.
ـ « عطف »: پشت قطر كتاب.
ـ « قطر »: ضخامت اوراق كتاب.
در عطف، معمولاً نام كتاب و نويسنده نوشته ميشود و نيز شماره جلد، يا آرم ناشر. نوشتههاي عطف، يا عمودي است يا افقي، بسته به قطر كتاب دارد و اگر قطر اندك باشد، اصلاً چيزي روي عطف نوشته نميشود.
ـ « پشت جلد كتاب »: آخرين سطح جلد كتاب، كه گاهي خالي است، گاهي هم قيمت و آرم مؤسسه ناشر و اطلاعاتي پيرامون كتاب يا مؤلف، روي آن نوشته ميشود.
ـ « آستر بدرقه »: ورقه سرتاسري كه نيمي از آن به داخل جلد چسبيده و نيمي آزاد است. اغلب براي استحكام كتاب در صحافي انجام ميشود.
ـ « بدنه كتاب »: مجموعه برگهاي كتاب است.
ـ « صفحه »: يك روي از برگ و ورق، صفحات، واحدهاي تشكيل دهنده مجموعه كتاباند. هر صفحه، شامل متن و حاشيه است، حاشيه هم كه فضاي خارج از مطالب چاپي يا دست نوشته است و چيزي بر آن نوشته نيست، عبارت از است حاشيه فوقاني، تحتاني، خارجي (طرف برش) داخلي (طرف عطف).
ـ « سر صفحه »: بالاي روزنامه، مجله يا صفحات كتاب كه به طور ثابت در همه شمارهها و صفحات تكرار ميشود. در كتابها اغلب شامل نام كتاب و شماره صفحه و گاهي عنوان فصل است.
ـ « صحافي »: اتصال برگهاي كتاب يا دوختن فورمهاي چاپ شده و جلد كردن آنها در يك مجلد و مجموعه، صحافي است. صحافي يا به صورت « ته دوزي » است، يا « ته چسب »، گاهي هم به صورت منگنه.
ـ « برش »: از سه جهت و سه حاشيه صفحهها انجام ميگيرد.
ـ « شيرازه »: بافت اجزا و اوراق كتاب و نواري پهن كه در قسمت صحافي شده بدنه كتاب قرار ميگيرد تا اوراق جا به جا نشود.
ـ « تيراژ »: تعداد كتابها و نسخههايي كه از يك اثر، نقشه و سند چاپ و منتشر شده است.
ـ « ستون »: تقسيمات باريك يك صفحه كتاب كه به صورت خط يا فضايي عمودي، دو يا سه ستون درست ميكنند. قالبهاي باريك حروف چاپ كه به شكل ستون مرتبط شدهاند.
در يك تقسيم بندي ديگر به لحاظي متفاوت، ميتوان بخشهاي عمده يك كتاب را اينگونه بر شمرد:
ـ واحدهاي پيش از متن
ـ متن
ـ واحدهاي پس از متن
واحدهاي پيش از متن كتاب، عبارت است از:
صفحه عنوان (كه نام كتاب روي آن نوشته ميشود)
صفحه شناسنامه كتاب
صفحه اهدا
يادداشت ناشر
پيشگفتار مؤلف، مترجم، گردآورنده و ...
فهرست مطالب
فهرست تصويرها، جدولها
(گاهي اين دو فهرست در پايان كتاب قرار ميگيرد.)
از نخستين صفحه مقدمه يا مدخل يا فصل نخست، « متن » محسوب ميشود و شامل بخشها و فصلهايي است كه هر كدام عنوان خاصي دارد. و « سر صفحه »، عنوان يك فصل است كه از صفحات فرد (چپ) شروع ميشود. متن، از حواشي، زيرنويس، مقدمه و ملحقات متمايز است.
در اين قسمت، پيوستها، ضمايم، تعليقات، يادداشتها، فهرستهاي موضوعي و نمايهها، واژه نامه، كتابنامه، غلط نامه، استدراك و ... قرار ميگيرد. البته برخي كتابها به بعضي از اين قسمتها نياز ندارد.
پشت صفحه عنوان كتاب، اطلاعاتي را كه پيرامون نام كتاب، نويسنده، ناشر، تاريخ نشر، نوبت چاپ و موضوع كتاب مينويسند، « شناسنامه كتاب » ميگويند. روي جلد برخي از كتابها يا در صفحه شناسنامه، شمارههايي را به صورت رمزي مينويسند كه اختصاراً « شابِك » گفته ميشود؛ يعني « شماره استاندارد بين المللي كتاب ». هر عدد، اشاره به كشور، ناشر، موضوع و شماره كتاب است و نام كتاب با مشخّصاتش به شبكه جهاني كتاب شناسي منتقل ميشود.
آنچه پس از صفحه عنوان و پيش از فهرست كتاب، به عنوان توضيح نويسنده و پديدآورنده يا ناشر آورده ميشود و علت و هدف تأليف كتاب و اطلاعاتي را كه خواننده بايد بدانند و مقايسه آن با آثار مشابه و مراحل تدوين و سپاس از ياري كنندگان در تدوين را داراست. گاهي مقدمه و پيشگفتار به هم خلط ميشود. در صورتي كه در مقدمه، بيشتر درباره اصل كتاب و موضوعات آن و بيان آنچه درك محتواي كتاب را آسان ميكند، سخن گفته ميشود و چه بسا اهميت زيادي داشته باشد و به عنوان فصل نخست كتاب به حساب آيد. به مقدمه، گاهي « در آمد »، « ديباچه »، «سرآغاز» و « مدخل » هم گفته ميشود.
اندازههايي كه نامهاي خاص دارند از اين قرار است:
خشتي (مربع، به صورت كوچك و اندازه كاشي، يا بزرگ به اندازه موزاييك)
جيبي (12*16.5 سانتي متر)
جانمازي (8*12 سانتي متر)
پالتويي (12*20 سانتي متر)
رُقعي (14*22 سانتي متر)
وزيري (16*23 سانتي متر)
رَحلي (22*25 سانتي متر)
روزنامهاي (34*58 سانتي متر)
بياضي (كتابهايي كه از جهت عرض، باز ميشود.)
« بروشور »: برگي كوچك از كاغذ تا شده، دو يا چهار صفحه و گاهي هم بيشتر، كه رو و پشت آن مطالبي اغلب تبليغي چاپ ميشود، حالت دوخته يا جلد شده ندارد.
« كتاب مصور »: كتابي است كه تمام يا اغلب آن تصوير است و تصاوير، بيش از متن كتاب است.
« بَدل »: به نسخهاي از كتاب گفته ميشود كه معمولاً اوراق آن سفيد است. اما به اندازه كتاب، برش خورده است، تا حجم واقعي كتابي را كه بايد چاپ شود نشان دهد. گاهي نيز قطعهاي از چوب يا مقوا به شكل كتاب ساخته ميشود و به جاي كتاب خارج شده از رديف معمول در قفسهها ميگذارند تا جاي واقعي آن را مشخص كند.
« كتاب » مجموعهاي است از برگهاي معمولاً كاغذي كه روي آنها مطالبي يا چاپ شده و در يك طرف (عطف) به يكديگر متصل شدهاند و داراي پوشش يا جلد است، كه به ميزان 48 صفحه يا بيشتر باشد. به كمتر از اين مقدار جزوه يا رساله گفته ميشود.
ـ نسخههاي خطي، يا دست نوشت. خطي اغلب به كتابهاي خطي قديم گفته ميشود و دست نوشت به نسخهاي كه براي چاپ با دست نوشته شده است.
ـ نسخه ماشين شده
ـ خبر (مطالب و نوشتهاي كه براي چاپ به چاپخانه داده ميشود، مرحله پيش از چاپ يك اثر)
ـ چاپ نخست كتاب، يا چاپهاي بعدي (بدون تجديد نظر)
ـ چاپ با تجديد نظر
ـ ويراسته
ـ مجلد، جلد، قسمت، دفتر، هر جلد ممكن است چند بخش باشد، يا هر بخش ممكن است چند جلد باشد، بسته به نوع تقسيم بندي و تنظيم مؤلف يا ناشر است.
ـ كتاب مرجع (راهنماها، دايره المعارفها، فرهنگها، لغت و ...)
ـ كتاب درسي
ـ رساله جامع (كتابي كه موضوعي كلي را منظم و جامع و مفصل بررسي كرده و جنبه تعليمي داشته باشد.)
ـ جُستار (اثري پژوهشي پيرامون يك موضوع = رساله)
ـ رساله دكترا (پايان نامه، نوشتهاي مثل رساله، براي گرفتن درجه دكترا يا فوق ليسانس)
ـ آلبوم (كتابي به قطع بزرگ و با تصويرهاي مختلف)
ـ اطلس (كتابي معمولاً به قطع بزرگ، داراي نقشههاي گوناگون جغرافيايي)
ـ نشريات دورهاي (اَدواري)
مجلات يا هفتگي است يا دو هفتگي يا ماهانه، يا دو ماه يك بار، يا فصل نامه، يا سالانه يا گاهنامه، كه هر چند وقت يك بار منتشر ميشود. مجله، از نوعي زمان بندي در چاپ و توزيع برخوردار است و از نظر بافت دروني، بخشهاي كوتاه كوتاهي به نام « مقاله » آن را تركيب ميسازد. گاهي براي عامه مردم تهيه ميشود، گاهي نيز تخصصي است.
كتاب از نظر مطلب و محتوا نيز اين تقسيمات را دارد:
علمي، تاريخي، ادبي، سياسي، اجتماعي، فلسفي، هنري و ...
تقسيمات كتب نظم نيز اينگونه است:
ديوان شعر، مجموعه شعر، منتخبات، جنگ، گزيده و ...
كتب نثر نيز: داستان، رمان، كتابهاي كودكان و بزرگ سالان، زندگينامه و ...
و به اعتباري ديگر: تصنيف، تأليف، ترجمه، گزيده، تلخيص، گردآوري، تحقيق، مجموعه، جنگ، جزوه، چكيده، گلچين.
جواد محدثي، روشها، ص 179.
[1] . اين، به معناي تأييد دربست و مطلق همه آثار اينها نيست. سخن از يك تقسيم بندي كلي است ... . [2] . در اين زمينه، كتابهاي « هويت » و « نيمه پنهان » راهگشاست. ُ . مطالب اين بخش اغلب از كتاب « راهنماي آماده سازي كتاب » و « اصطلاح نامه كتاب داري » و ... است.