يك ورزشكار مسلمان بايد ويژگيهاي خاص مكتب خود را داشته باشد. ورزش براي يك مسلمان بايد وسيلهاي براي بالا بردن خلق و خوي نيكو باشد و رفتار وكردار ورزشكار مسلمان ميتواند در تمامي عرصهها مبلغ دين اسلام و شاهد گوياي يك مكتب انسانساز باشد.
آن چه براي يك ورزشكار مسلمان مهم است اين است كه اخلاق و رفتار او مطابق با موازين شرع مقدس باشد و همين توازن اخلاق و رفتار است كه ميتواند دين اسلام را به ديگران منتقل كرده و به آنها بشناساند.
نيروي بدني و تقويت جسمي بدون ايمان ارزشي ندارد.
يكي از صفات ورزشكار باايمان تقوي و پرهيزكاري است. معيار ارزش در نزد خداوند كريم چنين است:
گراميترين شما نزد خدا، پرهيزكارترين شماست.[1]
پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميفرمايند:
شخص با ايمان قوي و نيرومند ، از شخص باايمان ضعيف، بهتر و دوست داشتنيتر است.[2]
ايمان و تقوي در ورزشكاران باعث افتخار آنان است و تقوي آنها را از بديها و پليديها حفظ ميكند.
ورزشكار مسلمان بايد همان گونه كه از نظر جسمي قوي و نيرومند است، از جهت علمي نيز توانا و نيرومند باشد.
در قرآن كريم علم و دانش و قدرت جسمي در كنار هم آورده شده است. در اين مورد قرآن ميفرمايد:
و خداوند طالوت را در دانش و قوت جسم فزوني بخشيده است.[3]
و در آيهاي ديگر ميفرمايد: هنگامي كه موسي ـ عليه السلام ـ نيرومند و كامل شد حكمت و دانش به او داديم.[4]
در روايات نيز علم و دانش و ورزش در كنار يكديگر قرار گرفتهاند، روايت ميفرمايد:
حق فرزند (پسر) بر عهده پدرش اين است كه به او نوشتن و شنا كردن و تيراندازي را آموزش داده و جز از راه حلال روزي او را تأمين نكند.[5]
متأسفانه اكثر ورزشكاران مسلمان از اين نكته غافل بوده و هنگامي كه وارد عرصه ورزش ميشوند مقامات معنوي، اخلاقي، عقيدتي و درس، بحث، تحقيق ومطالعه را كنار ميگذارند و اين خلأ بزرگي براي ورزشكاران به شمار ميرود.
يكي از ويژگيهاي ورزشكار مسلمان انجام اعمال صالح است. هم چنان كه يك ورزشكار مسابقه ميدهد، و در رقابتهاي ورزشي شركت ميكند و گاه برنده ميشود، در اعمال خير نيز بايد سبقت بگيرد.
چنان كه قرآن ميفرمايد:
آنها در سعادت و خيرات عجله ميكنند و ميشتابند و اينان هستند كه به كارهاي نيكو سبقت ميگيرند.[6]
ورزشكار مسلمان بايد به مسابقه در امور خيريه و برنده شدن در آن بيش از برنده شدن در مسابقات ورزشي اهميت دهد.
وقتي ورزشكار از طريق ورزش به قوت و دانائي دست يافت، بايد بداند كه اين نيرو و توان را بايد در راه خدا به كار گيرد.
اين هدف را در دعاهاي ماه رمضان از خداوند چنين طلب ميكنيم:
خدايا مرا (از نظر جسمي و روحي) قوي گردان تا بتوانم فرامين تو را به معناي واقعي آن عمل نمايم.[7]
وقتي فردي قوي ميشود بايد ابتدا به فرامين الهي عمل كند و اشخاص ضعيفند كه از بندگي خدا سرباز ميزنند و بنده شيطان ميشوند.
در اين مورد علي ـ عليه السلام ـ نيز ميفرمايند:
هر گاه توانا و قوي باشي بر طاعت خدا قوي باش، و اگر ناتوان بودي از معصيت خدا ناتوان باش.[8]
دفاع از حق، احتياج به قدرت و نيروي جسمي و روحي دارد. فردي كه با ورزش متعادل قوي شود و از نظر روحي نيز رشد كند، نيروي خود را بايد صرف مبارزه براي اعتلاء حق و از بين رفتن باطل كند.
انبياء الهي نيز با نعمت شجاعت و قدرت، بر كافران پيروز ميشدند. در قرآن نمونههاي زيادي در اين موارد وجود دارد.
در مورد طالوت خداوند ميفرمايد:
خداوند او را بر شما برگزيده، علم و قدرت جسمي او را وسعت بخشيده است.[9]
طالوت با قدرت و نيرويي كه داشت، پادشاه قوم بنياسرائيل گشت.
در مورد حضرت داود ـ عليه السلام ـ خداوند ميفرمايد:
سپس آنان به فرمان خدا سپاه دشمن را به هزيمت و شكست واداشتند و داود (جوان كم سن و سال نيرومند و شجاع كه در لشكر طالوت بود) جالوت را كشت و خداوند حكومت و دانش را به او بخشيد و از آنچه ميخواست به او تعليم داد.[10]
در مورد حضرت موسي ـ عليه السلام ـ خداوند ميفرمايد:
هنگامي كه موسي نيرومند و كامل شد، حكمت و دانش به او داديم و اين گونه نيكوكاران را جزا ميدهيم.[11]
داستان حضرت موسي ـ عليه السلام ـ بسيار مفصل است كه حضرت با قدرت و توانائي كه خداوند به او داد و او را تأييد كرد، توانست بر فرعونيان غلبه پيدا كند.
آنچه از مجموع آيات و روايات استفاده ميشود اين است كه انبياء الهي به قدرت جسمي و علم الهي هر دو مسلّح بودند. ائمه ـ عليهم السلام ـ نيز چنين بودند. نمونههاي بسياري از قدرت جسمي ائمه ـ عليهم السلام ـ در تاريخ مسطور است كه جاي بحث فراوان دارد.
رشادتهاي علي ـ عليه السلام ـ در جنگهاي صدر اسلام، تقويت اسلام به وسيله نيروي جنگي مردان خدا، در تاريخ به ثبت رسيده است.
ورزشكار قوي كسي است كه با درس و عبرت گرفتن از تاريخ در خدمت كلمه الله باشد و حق را در جامعه اعتلاء بخشد.
يكي از ويژگيهاي ورزشكار مسلمان ياري ستمديدگان است. چنان كه علي ـ عليه السلام ـ به فرزندان خود وصيت فرمود:
اي حسن ـ عليه السلام ـ و حسين ـ عليه السلام ـ همواره دشمن ظالم و ياور مظلوم باشيد.[12]
قدرت انسان بايد در مسير تقويت دين و دفاع از مظلومين و نابودي دشمنان خدا و ارزشهاي الهي به كار گرفته شود. اينجاست كه قوي بودن ارزش است. نمونهاي از ياري مظلوم در داستان حضرت موسي ـ عليه السلام ـ در قرآن چنين آمده است.
حضرت موسي ـ عليه السلام ـ در موقعي كه اهل شهر در غفلت بودند وارد شهر شد، ناگهان دو مرد را ديد كه به جنگ و نزاع مشغول هستند. يكي از پيروان او بود و ديگري از دشمنانش. آن يكي كه پيرو او بود از وي در برابر دشمنش تقاضاي كمك كرد.[13]
حضرت موسي ـ عليه السلام ـ كه داراي روحيه دفاع از مظلوم در برابر ظالم بود، بلافاصله به كمك مظلوم شتافته و با ظالم درگير ميشود. او تنها با زدن يك مشت بر سينه دشمن او را از پاي در ميآورد.
امام سجاد ـ عليه السلام ـ ميفرمايد:
خداوندا به روان محمد و آل محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ رحمت فرست و دست مرا در مبارزه با ظلم و اجحاف توانا گردان و به زبان من در برابر دشمن، قدرت گفتار بخش و بر قوم بدخواه پيروزم گردان. مقدر فرماي كه حيله مردم حيلهگر را در هم بشكنم و دست ظالم را از تعدي و تجاوز كوتاه كنم و... تهديد دشمنان را به هيچ انگارم و ... پروردگارا مقرر بفرماي كه دستهاي من در خير و صلاح مردم به كار افتد و هم چنان دست كارگر مرا از منتگذاري و دل آزاري ايمن دار و زبان مرا از خودستائي و تفاخر خاموش فرماي.[14]
يكي از ويژگيهاي ورزشكار اين است كه بايد داراي روحيه گذشت و بخشش باشد و وقتي در اوج پيروزي قرار دارد، در عين حال كه توانائي دارد و بر دشمن پيروز شده بر او سخت نگيرد و درصدد انتقامجوئي و صدمه زدن به حريف نباشد.
علي ـ عليه السلام ـ ميفرمايد:
هر گاه بر دشمنت دست يافتي، پس بخشش و گذشت از او را، شكر و سپس نعمت توانائي بر او قرار ده.[15]
و در روايت ديگر فرمودند:
در بين مردم آن كسي از همه تواناتر است كه به فرو نشاندن خشم خود به واسطه حلم و بردبارياش توانا باشد.[16]
و در جاي ديگر چنين توصيه فرمودند:
و خشم را فرو بنشان و هنگام توانائي عفو كن و هنگام تندخوئي بردبار باش و با وجود تسلّط داشتن (از انتقام) دوري كن تا برايت پاداش نيكو باشد.[17]
و در روايتي ديگر چنين فرمودند: زكات پيروزي گذشت است.[18]
رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در روايتي فرمودند:
قويترين شما كسي است كه به هنگام خشم و غضب خويشتنداري كند و بردبارترين شما كسي است كه پس از قدرت، عفو نمايد.[19]
يكي از ويژگيهاي ورزشكار مسلمان تقويت قواي روحي براي خودسازي و رسيدن به سعادت دنيوي و اخروي ميباشد.
رسول گرامي ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود:
مرد باايمان از نيروي بدني خود به نفع خويش (در رابطه با دنيا و آخرت) استفاده ميكند از دنياي خود براي آخرتش و از جوانيش قبل از رسيدن پيري و از زندگانيش پيش از مرگ براي سعادت (دنيا و آخرت) بهره ميجويد.[20]
يكي از ابعاد خودسازي، تسلط انسان بر نفس خويش است كه او را از گناه باز دارد.
علي ـ عليه السلام ـ ميفرمايد:
در بين مردم، آن كسي از همه قويتر است كه تسلّطش بر (هواي نفس) خويش بيشتر باشد.[21]
در روايت ميخوانيم:
روزي رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ از جائي ميگذشت كه در آنجا گروهي از جوانان به بلند كردن سنگ مشغول بودند. آن حضرت پرسيد: چه كار ميكنيد؟
گفتند: با اين كار ميخواهيم بفهميم از بين ما چه كسي از همه نيرومندتر و قويتر است؟
فرمود: آيا مايليد من به شما بگويم، كداميك از شما از همه نيرومندتر است؟
عرض كردند: البته يا رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ .
حضرت فرمودند: شديدترين و قويترين شما كسي است كه وقتي راضي و خشنود شد، رضايتش او را در گناه و باطلي داخل نسازد و هنگامي كه خشمگين و ناخشنود گشت، خشمش او را از گفتار حق خارج ننمايد و زماني كه به قدرت رسيد به زور آن چه را كه حق او نيست، نميگيرد.[22]
و امام باقر ـ عليه السلام ـ فرمودند: هيچ قوّهاي همانند غلبه بر هواي نفس نميباشد.[23]
خودسازي در آئين مقدس اسلام، جايگاه باعظمتي دارد و كسي كه نتواند خود را بسازد هر چند قهرمان جسمي نيز باشد، انساني عاجز و ناتوان است. علي ـ عليه السلام ـ ميفرمايند:
ناتوانترين مردم كسي است كه از اصلاح (نفس) خود ناتوان و عاجز است.[24]
يكي از ويژگيهاي يك ورزشكار تواضع و فروتني است. غرور آفت پيروزي و توانائي است. ورزشكار بايد بداند كه همه قدرتها از آن خداوند است. چنان كه قرآن ميفرمايد: همه نيروها، بدون استثناء از خداوند است.[25]
قدرت و نيرو از جانب خداست و وسيله آزمايش انسان به شمار ميرود. اگر انسان به قدرت، مغرور شود و دشمن را كوچك بشمارد قطعاً در مراحل بعد شكست خواهد خورد.
امام صادق ـ عليه السلام ـ ميفرمايد:
كمال خودپسندي اين است كه انسان به قدرت خود مغرور شود، در صورتي كه نميداند پايان كارش چيست؟
كسي كه مغرور شود و عمل خود را ممتاز بداند از راه صحيح گمراه گرديده است.[26]
قرآن كريم طي آيهاي چنين ميفرمايد:
از مردم روي مگردان، از روي فخر روي زمين راه مرو، خدا هيچ يك از خود خواهان و فخر فروشان را دوست ندارد.[27]
و در مقابل اين آيه در جاي ديگر چنين امر ميفرمايد: نسبت به مؤمنين تواضع نما.[28]
امام صادق ـ عليه السلام ـ در روايتي فرمودند:
خدا دو فرشته براي هر فردي در نظر گرفته است. هر كس براي خدا تواضع كرد، آن دو فرشته احترام متواضع را بالا ميبرند و هر كس تكبر كرد آن دو فرشته احترام او را پائين ميآورند.[29]
[1] . ان اكرمكم عند الله...؛ حجرات، 13. [2] . المؤمن القوي خير و احب من المؤمن الضعيف. [3] . و زاده بسطه في العلم و الجسم؛ بقره، 247. [4] . و لما بلغ اشده و استوي آتيناه؛ قصص، 14. [5] . گفتار وعاظ، ج 1، ص 99، حق الولد علي والده ان يعلمه الكتابه و السباحه و الروايه و ان لايرزقه الا طيّبا. [6] . اولئك يسارعون في الخيرات؛ مؤمنون، 61. [7] . اللهم قوني فيه علي اقامه امرك؛ مفاتيح دعاي ماه مبارك رمضان. [8] . نهج البلاغه، حكمت 375. [9] . و زاده بسطه في العلم؛ بقره، 247. [10] . فهزمهم باذن الله؛ بقره، 251. [11] . و لما بلغ اشدّه و استوي؛ قصص، 14. [12] . نهج البلاغه، فيض الاسلام، نامه 47. [13] . و دخل المدينه؛ قصص، 15. [14] . صحيفه سجاديه، دعاي بيستم. [15] . نهج البلاغه، حكمت 10، ص 1092. [16] . ميزان الحكمه، ج 7، ص 234. [17] . نهج البلاغه، نامه 69، ص 1067. [18] . نهج البلاغه، حكمت 202. [19] . بحار الانوار، ج 77، ص 148، خبر 67. [20] . فليأخذ العبد المؤمن من نفسه لنفسه و من دنياه لاخرته و في الشيبه قبل الكبر و في الحيوه قبل الممات. [21] . ميزان الحكمه، ج 5، ص 28. [22] . ميزان الحكمه، ج 7، ص 235. [23] . بحار الانوار، ج 78، ص 165. [24] . ميزان الحكمه، ج 6، ص 63. [25] . ان القوه لله جميعا؛ بقره، 165. [26] . سفينه البحار، ج 2، ص 161. [27] . و لا تصعر خدّك؛ لقمان، 18. [28] . و احفض جناحك؛ حجر، 88. [29] . اصول كافي، ج 2، ص 122. محمد حسين حقجو