جوانان و بينش‌هاي ناب

احمد لقماني

نسخه متنی -صفحه : 56/ 55
نمايش فراداده

3- تربيت جوانان، رسالت نخست رسانه‎ها


  • به نـام خــداوند لــوح و قــلم خـداوند حـكم و كـتاب مــبين چو تعليم و تهذيب گـردند زوج همي دانش و ديـن امـان جـهان همه انــبيـــاء عظـــام حــكيم جـــلودار اين كـــاروان عظـيم[1]

  • كـه نــور وجـود آفـريد از عدم خداوند تعليم و تهذيب و ديــن دو بــال حـياتند و مــعراج اوج به «اقرأ» نگر «باسم ربك» بخوان جـــلودار اين كـــاروان عظـيم[1] جـــلودار اين كـــاروان عظـيم[1]

آفرينش، آموزشگاهي است كه پروردگار بزرگ مربي آن بوده (الحمد الله رب العالمين)[2] و از آن رو كه تقدير و تدبير تمامي انسان‎ها به دست اوست؛ «رب انسان» نام گرفته است. بدين خاطر، پرسش افراد نيز، به اين علت بيان شده است كه: واعبد ربك[3] (رب خود را عبادت كن) به ديگر سخن: چون رب توست او را عبادت كن.

سفيران هدايت و سعادت، به هنگام گفتگو با فرعون و فرعون صفتان، نماز، ساير عبادات زندگي و مرگ خود را براي خدايي كه ربّ جهانيان است دانسته[4] و در سخن آخرين خود اين گونه استدلال مي‎كردند كه: آيا جز خدا، پروردگاري بجوييم؟ با اينكه او مربي هر چيزي است.[5]

چنين بينشي، پيامبران الهي را به بيان اين سخن سوق مي‎داد كه اين گونه خود را معرفي كنند:

«وَ لكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِي[6] ... وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى رَبِّ الْعالَمِينَ»[7]؛

بلكه من فرستاده‎اي از مربي جهانيان ام ... و بر اين رسالت اجري از شما نمي‎خواهم، پاداش من بر عهدة پروردگار جهانيان است.

و در تنگناهاي سختي‎ها و مشكلات به رب فلق و ربّ ناس پناه برده تا از هر شري مصون بمانند.

«قل اعوذُ برب الفلق ... قل اعوذُ برب النّاس»[8]

چنين نگاه پاك و آسماني به هستي زمينه ساز اين حقيقت گرانسنگ است كه انسان‎ها، همگي نقش مربي و تربيت كننده خود و ديگران را داشته و آنان كه مسئوليتي فرهنگي بر عهده دارند همانند مربياني بوده كه به تعداد مخاطبان خود رسالت پرورش و تربيت آنان را عهده‎دار خواهند بود. از اين رو امام راحل (ره)، با عبارتي برگرفته از معارف ناب ديني، اين مسئوليت سنگين را به مطبوعات و راديو و تلويزيون متوجه ساخته و با بيان‎هاي مختلفي، اهميت جوانان را در ارتباطات آنان گوشزد كرده، مي‎فرمود:

«نقش مطبوعات در كشورها منعكس كردن آرمان‎هاي ملت است. مطبوعات بايد مثل معلّميني باشند كه مملكت را و جوانان را تربيت مي‎كنند و آرمان ملت را منعكس مي‎كنند.»[9]

دستگاه تلويزيون يا دستگاه راديو، آموزنده بايد باشد، قدرت بدهد به جوان‎هاي ما، جوان‎هاي ما را نيرومند كند ... الان ما موظفيم كه اين نسلي كه فاسد شد برگردانيم به صلاح ... اين از راه سمع و بصر، شما مي‎توانيد خدمت كنيد به اين مملكت ... بهتر مي‎شود به آن آموزندگي و تربيت داد و مترقي كرد و جوان‎ها را به آن تربيت كرد، براي اينكه همه گوش مي‎كنند و همه جوان‎ها گوش مي‎كنند.»[10]

در گفتاري ديگر از رهبر كبير انقلاب، افزون بر تربيت و انسان‎سازي رسانه‎ها، دعوت به تفكر و تعهد نيز از رسالت‎هاي برجسته رسانه‎ها بيان شده است:

«مجله بايد در خدمت كشور باشد، خدمت به كشور اين است كه تربيت كند، جوان تربيت كند، انسان درست كند، انسان برومند درست كند، انسان متفكر درست كند تا براي مملكت مفيد باشد ... آنكه از همه خدمتها بالاتر است اين است كه پيروي انساني ما را رشد بدهد و اين به عهده مطبوعات است، مجله هاست، راديو تلويزيون است، سينماهاست، تئاترهاست. اينها مي‎توانند نيروي انساني ما را تقويت كنند و تربيت صحيح بكنند و خدمتشان ارزشمند باشد و مي‎توانند مثل رژيم سابق باشند كه همه چيز به هم ريخته بود، همه چيز در خدمت استعمار بود، آنها خودشان هم نمي‎دانستند ... در هر هفته‎اي كه - يك مثال - مجله‎‎اي در مي‎آيد كه تويش ده تا عكس كذاست، اين چند نفر از جوان‎هاي ما را از دست مي‎گيرد ... مملكت اسلامي محتوايش بايد اسلامي باشد، شما هم كه مجله مي‎نويسيد مي‎توانيد خدمت كنيد. جوان‎ها را برومند كنيد با مقالاتتان، مقالات صحيحتان، دنبال اين باشيد كه از نويسنده‎هاي متعهد اسلامي نيرو بگيريد، مقالات صحيح بنويسيد، درد و دوايش را بنويسيد، همه چيز را انتقاد كنيد.»[11]

پرسشي كه گاه، در آينه انديشة ما نمايان مي‎شود آن است كه فلسفه اهميت و توجه خاص امام راحل به نسل نو چيست؟ و چگونه است كه در فرازهاي مختلف رهنمودهاي گرانبار آن عزيز سفر كرده، ياد و نام جوانان به گونه‎اي زيبا و دلربا جلوه‎گر شده، همگان به توجه، دقت، برنامه‎ريزي و آينده‎ نگري دربارة آنان دعوت شده‎اند؟! و رسانه‎هاي گروهي با صراحت و شفافيت كم نظيري مورد خطاب آن يگانة دوران قرار گرفته به ژرف نگري و حساسيت بسيار نسبت به تأثير گفتار و نوشتار آنان در جوانان توجه داده شده‎اند.

پاسخ اين پرسش در ذخاير ارزشمند معارف مذهبي ما به خوبي نمايان است، زيرا جوانان صالح، برجستگاني در جامعه محسوب شده‎اند كه هيچ كس و هيچ چيزي همسان آنان دانسته نشده است[12] به گونه‎اي كه گاه ناله شيطان از زيركي‎ها و مراقبت‎هاي اين قشر، برآمده و نسبت به نيكوكاري آنان، احساس ياس و نوميدي مي‎كند.[13]

و اين جايگاه بس والا درباره جوانان بدانجا مي‎انجامد كه رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ فرمود:

خداوند به وجود جوان اهل عبادت و عبوديت بر فرشتگان مباهات مي‎كند و مي‎فرمايد:

«بنده مرا ببينيد! به خاطر من چگونه از لذت جسماني خويش گذشته است.»[14]

و سرانجام چنين كساني مقامي آن گونه مي‎يابند كه پاداش 72 صديق از سوي خدا بدانان عطا مي‎شود.[15]

و در سخني روشني افروز، «برتري جواني كه در جواني از غبار گناه و سياهي معصيت بر قلب خود دوري مي‎كند، بر پيري كه پس از كهنسالي به درگاه خداوند رو كرده است، همانند برتري پيامبران الهي نسبت به ديگران» بيان شده است.[16]

بر اساس چنين باوري، ارشاد، هدايت و آموزش محور سخنان حضرت امام درباره رسانه‎هاست از اين رو نگاه تيز بين آن رهبر والا، مديران مطبوعات را نسبت به فرم، صفحات، عكس‎ها، مطالب، مقالات و تيترها و عنوان‎ها به دقت فرا خوانده و از استفاده‎‎هاي نابجا و واژگون سازي اين اهداف بر حذر داشته، فرموده است:

«اگر اين دستگاه كه بايد يك دستگاه آموزنده باشد، يك دستگاهي باشد كه آن تباهي‎ها، آن چيزهايي كه جوان‎هاي ما را به تباهي كشيد و مي‎كشد حذف بشود، به جاي آن آموزندگي باشد، امور اخلاقي باشد، امور فرهنگي باشد، چيزهايي كه به درد جوان‎هاي ما مي‎خورد و جوان‎هاي ما را تربيت مي‎كند (باشد)، ... همه ملت را برايش آموزندگي دارد و اگر خداي نخواسته انحراف داشته باشد، ملت را به انحراف مي‎كشد ... بايد جوان‎هاي ما، نسل فعلي، نسل آينده را تربيت كنند، اينها دنبال اين هستند كه انقلاب را برگردانند به جاي اولش، هر كس مجله مي‎خواهد بنويسد بايد مجهز باشد كه اين نسل، آينده را تربيت كند، براي نسل آينده فكري بكنيد، اسلام همه نسل‎ها را مكلف مي‎داند. پيغمبر اسلام مكلف بودند براي همه نسل‎ها ...»[17]

[1] . سيد محمد شفيعي مازندراني.

[2] . فاتحه / 2.

[3] . حكمت عبادات، ص 47.

[4] . انعام / 162 (قل ان صلاتي و نسكي و محياي و مماتي لله رب العالمين).

[5] . انعام / 163 (قل اغير الله ابغي ربا و هو رب كل شي).

[6] . اعراف / 61، 67 و 104.

[7] . شعرا / 109، 127، 145، 164 و 180.

[8] . فلق / 1؛ ناس / 1.

[9] . صحيفة نور، ج 6، ص 191.

[10] . همان، ج 8، ص 200.

[11] . همان، ج 8، ص 24 و 25.

[12] . مشكاه الانوار، ص 171.

[13] . بحارالانوار، ج 103، ص 221.

[14] . ميزان الحكمه، ج 5، ص 9.

[15] . بحارالانوار، ج 77، ص 84.

[16] . رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ؛ ميزان الحكمه، ج 5، ص 9.

[17] . صحيفه نور، ج 9، ص 57 و ج 15، ص 37 (با تلخيص و گزينش).