امام باقر ـ عليه السلام ـ ميفرمايد: چه بسا نگاهي كه اندوه پايداري را به دنبال ميآورد.[1]
آنچه را تا اينجا بيان كرديم، مطالبي بود راجع به حجاب و ضرورت رعايت آن، البته از ديدگاه اسلام و عموم مسلمانان. اما خيلي جالب و بسيار مفيد خواهد بود تا از اظهار نظر بانوان كه خود در اندرون حجاباند آگاهي يابيم. چرا كه در لابلاي اين نظرات به نكات بسيار بِكر حساسي اشاره و براي حجاب امتيازاتي نام بردهاند، كه شايد هنوز بسياري از بانوان مسلمان بهوجود چنان امتيازاتي پي نبرده باشند، و يا از طرف ديگر مسائل بسيار ظريف و دقيقي را در زمينه اثرات سوء بيحجابي يا بدحجابي يادآور شدهاند كه دامنگير خودشان بوده است و ميتواند هشداري باشد براي آن دسته از بانواني كه هنوز به اهميت و فلسفة حجاب پي نبردهاند. لازم به يادآوري است كه اين اظهار نظرهاي بانوان، برگزيده از كتاب آئين بهزيستي اسلام ميباشد. مؤلف محترم آن كتاب نظرات بيش از 50 نفر از بانوان را منعكس نموده، بهطوري كه مسئله حجاب از ديدگاه بانوان مسلمان در دو گروه مورد بررسي قرار گرفتهاست:
گروه اول، شامل اظهار نظرهاي بانواني است كه از ابتداء حجاب را انتخاب نموده و از چنان سنگر دفاعي خود، دربرابر تجاوزات خيرهسران و بيبند و باران كاملاً راضي بوده و هستند.
و گروه دوم، بانواني كه قبلاً مدتها بدون حجاب زندگي كرده ولي بعداً به ميل و تشخيص خود و آگاهي كامل، «حجاب» را بر «بيحجابي» ترجيح دادهاند و صريحاً اختلافات اساسي موجود در دو وضع بيحجاب و با حجاب بودن را بيان داشتهاند.
مهمتر آنكه چندين نفر از بانوان گروه دوم، از رديف آن دسته از اساتيد و مدرسين دانشگاههاي كشور هستند كه مدتي در خارج از كشور نيز مشغول تحصيل و با زواياي مشكلات زندگي زنان غرب آشنا بودهاند.
در اينجا قلم را بهدست «زنان» ميسپاريم تا نظرات خود را دربارة «حجاب بيان و نكات حساس و واقعيتهاي ملموسي كه از آن سوي حجاب براي يك زن با حجاب احساس ميشود، براي ديگران كه در ماوراي حجاب هستند، تعريف و توصيف نمايند. و تا هركسي در هر مرحله از درك و فهم قرار دارد حقيقت را ـ آنگونه كه هست ـ دريابد و دختران و زناني كه به سوي بدحجابي يا بيحجابي ميل دارند و يا مرداني كه نسبت به حجاب بدبين بوده و بيتفاوتند، با درك واقعيت حجاب و فهم آن پي به ارزش و اهميت و اصالت آن ببرند.
كه در حقيقت اين نظرات ميتواند براي عموم، مخصوصاً مسلمانان در حكم برهان قاطع و اتمام حجتي باشد كه خالي از مسئوليتهاي شرعي در پيشگاه خداوند نخواهد بود:
1. خانم س، ص ـ بانوي تازه مسلمان آمريكايي ـ ساكن آمريكا:
«من در آمريكا چشم به جهان گشودم و در بدترين شرايط اجتماعي، در ميان مفاسد جامعة آمريكا بزرگ شدم. قبل از اينكه مسلمان گردم در طول عمر گذشتهام (از طفوليت تا زماني كه دورادور با مسلمانان و بعد با اسلام آشنا شدم) در آمريكا با مشكلات اجتماعي بسيار و حوادث ناگوار و قبيح و زشتيهاي تمدن غرب ـ كه برخي از آنها مخصوص آمريكاست ـ روبرو شدم. در اثر تماسهاي حضوري و ارتباطات بعدي با برخي از بانوان ايراني ساكن آمريكاي با اسلام آشنا شدم...
در اين ميان با يك مهندس مسلمان ايراني آشنا شدم كه منجر به ازدواج با او گرديد، و پس از كسب اطلاعات نسبتاً بيشتري دربارةاسلام از او، متوجه شدم كه حجاب بايد بگيريم و دلايلي كه شوهرم مطرح كرد، مرا قانع نمود، بخصوص كه از مردان شهوتران اين جامعة بيروح و بيمحتوي و فاسد، به ستوه آمدهبود. اين بود كه حجاب را بهترين وسيلة محافظت خود در برابر اين مردان ـ يا بهتر، اين وحشيان ظاهراً متمدن ـ ديده و با رضايت خاطر قبول كردم. از وقتي كه خواستم حجاب داشتهباشم (روز بعد از ازدواج)، احساس كردم كه قدمي در مسير كمال برداشتهام...
دربارةاثرات مفيد و مثبت حجاب و بهطور كلي پوشيدهشدن بدن زن، مخصوصاً در آمريكا هرچه بنويسم، كم نوشتهام و برعكس از اثرات نامطلوب برهنهشدن زن (قسمتي يا بعضي از اعضاء برهنه باشد يا خيلي از جاهاي بدن) در فاسدكردن مردان و فاسدشدن خودشان و بالاخره زيانهاي ناشي از عدم پوشش زن در جامعه، هرچه بگويم كم گفتهام. اما براي اينكه شما را با روح قضايا آشنا سازم، ترجيح ميدهم به مسائلي در اينجا بپردازم، تا شما را سريعتر با روح مريض جامعة آمريكا آشنا كند، آنگاه خودتان دربارةاهميت و نقش حجاب و مراتب ضرورتش در اين جامعة عقب مانده از انسانيت، و رشد كرده از نظر صنعت پيببريد:
در زمستان كه مردم مجبورند به جهت سردي هوا خود را پوشانده و پوشش بيشتري داشتهباشند به طور طبيعي و كاملاً محسوس، در آمريكا تجاوز به عنف نسبت به زنان كمتر ميشود. لكن در تابستان كه زنان علاوه بر گرماي هوا به پيروي از مدهاي جِلف و فاسدكننده، خود نيز دنبال بهانهاي هستند تا هرچه ممكن است لباس خود را سبك نموده و به بهانة گرما اعضاي حساس بدن خود را در معرض ديد مردها قرار دهند. تجاوز به عنف نسبت به زنان، حتي پير زنان نيز افزايش مييابد، و تا آنجا پيش ميرود كه در اين فصل راهبهها نيز مورد حملة مردان جنايتكار قرار ميگيرند.
علتش آن است كه زنان آمريكا با آزادكردن اعضاء بدنشان در رفت و آمدها، بصورت عريان يا نيمهعريان، درميان مردان ظاهر شده و موجبات تحريك آنها را فراهم ميكنند، كه در برخي اين هيجانات نامطلوب تا به سرحد جنون پيش ميرود، و منجر به تجاوز به عنف ميگردد، يعني سلامت روح مرد و جامعه با نوع و كيفيت پوشش زن رابطة مستقيم و غير قابل انكاري دارد؛ در حالي كه يقيناً در بين زناني كه خود را پوشيدهاند، مخصوصاً مسلمانان، اين بيماري فصلي يا وجود ندارد و يا تا به اين حد جنونآميز شدت پيدا نميكند، يعني عملاً به آثار و نتايج وجود وعدم حجاب در زن پي بردهام... »[2]
1. خانم ن، ق، ـ دانشجو ـ تهران:
«... بنده عقيده دارم آن حجابي كه بهصورت لباس گشاد، يا مانتو و روسري باشد، اثر زيادي در منع نگاه آلوده ندارد، بلكه مسئله مهم صورت و چهره است كه باعث تحريك جنس مخالف و جلب توجه او ميشود، يعني من براي خود، چادر و حجاب را يك عامل نجاتبخش در رويارويي با مرد نامحرم ميدانم، بخصوص وقتي كه متوجه ميشوم مردي يا مرداني نگاههاي آلودهاي دارند.
در آن موقع كه چادرم را محكمتر ميگيرم تا صورتم در تيررس رؤيت آنها نباشد يك احساس امنيت توأم با رضايتي به من دست ميدهد، و به خاطر اينكه هم توانستم او را ناكام بگذارم و هم خود را از نگاه آلوده و مسموم كنندهاش مصون دارم، درخود احساس آرامش ميكنم.
از آنجا كه خوشبختانه درسن نوجواني با اصول صحيح ديني و تعاليم آسماني آشنا شدم، از آن به بعد حجابم كامل گرديد، ولي قبل از آن، حجاب كامل نداشتم، و وقتي اين دو دوره را با هم مقايسه ميكنم، ميبينم كه حجاب باعث شد كه خودنمايي درمن خيلي كاهش پيداكند؛ زيرا درحالت بدحجابي، احساس ميكردم كه گرفتار اين نقيصة روحي (يعني خودنمايي) شده بودم و به خوبي ميتوانم به ديگران بيان نمايم كه غرض از «بدحجابي» در هر زني چيست؟ و چرا برخي از زنان ـ كه ميتوانند از روسري و لباس گشاد بهجاي چادر استفاده كنند ـ اصرار دارند كه از چادر استفاده كنند آن هم نه بهطور كامل، بلكه نيمه حجابي كه به نوعي قسمتي از صورت را نمايان ساخته و بدان وسيله ميل و هوس مردان و جوانان را تحريك نموده و با اين خودنمائي، به نوعي خودخواهيهاي خود را ارضاء كنند، و احساس حقارت خويش را (كه دامنگير همة زنان در همة جوامع بوده و سهم بيشتر هم نصيب زن مسلمان گشته است!) بدينوسيله تسلي داده و كمبودهاي عاطفي دوران طفوليت در خانواده (به جهت تحقير و توهين دختر بچهها و دختران نوجوان) و يا در جامعه (به جهت تحقير عمومي زنان) را بدينوسيله جبران نمايند.
آري! من خود در دوران گذشته ودرساية جهل و غفلت، حظّ كاذب خودنمايي به جوانان را به وسيلة نيمه حجاب، احساس كردهام و از قصد و نيّت بسياري از زنان و دختران بدحجاب امروز بهخوبي آگاهم ـ مگر زنان روستايي و ايلاتي كه از روي سادگي و بياطلاعي و چه بسا با خوش قلبي كاملي بدحجابي را پيشة خود كردهاند ـ البته از آن موقعي كه به اهميت حجاب پي برده و به وظايف ديني خود خوب آشنا شدم و نيز به حساسيت امر واقف گرديدم بيشتر در اين مورد حساس شدم.
آنچه به نظرم ميرسد و براي خواهران عفيف ديني ميتوانم توصيه كنم اين است كه:
«اگر ما حجاب را براي مصونيت خود بر ميگزينيم، چه بهتر كه حجاب كاملتر را برگزينيم كه مصونيت بيشتري داشتهباشم.»
از اينرو چادر ميتواند نقش مهمي در مصونيت زن از نگاههاي آلودة مردان داشتهباشد.
نكتهاي كه در آخر به نظرم رسيد اين است كه حجاب ميتواند بخصوص اگر از روي آگاهي باشد، زن رابه خيلي از اصول وموازين عقلي وشرعي ديگري معتقد كند و او را از گمراهيهاي ديگر نجات دهد، ازجمله اينكه ميتواند او را تا حدي از احساس برتر بينيها وخودنماييها نجات دهد. همچنين ميتواند منشأ ايجاد مهر و محبت و انس و الفت دربين جامعه شود، چرا كه هرچه خوداخواهيها كاهش يابد در قبالش عواطف، تقويت خواهد شد، در حالي كه برعكس، خود فساد، عامل كُشندة محبت و عاطفة انساني است، چرا كه مفاسد از رشد و تقويت غرايز و خودخواهيها سرچشمه ميگيرند.»[3]
[1] . شيخ حر عاملي، وسائلالشيعه، احياء التراث العربي، بيروت، ج 14، ص 138. [2] . دكتراحمد صبور اردوبادي، آئين بهزيستي اسلام، دفتر نشرفرهنگ اسلامي، تهران، چاپ دوم، جلد سوم، ص 219. [3] . همان كتاب، ص 225 تا 227.