زماني شهيد مدرس به بيماري ذات الريه مبتلا شده بود. «دكتر اميراعلم الملك» كه نماينده مجلس بود و از رضاخان حمايت ميكرد به منزل مدرس آمد تا او را معاينه كند. در آن زمان «دكتر سيد عبدالباقي مدرس» شاگرد مدرسه دارالفنون و مشغول مطالعه دروس خويش بود.
مدرس در حالي كه از بيماري خود ميناليد به دكتر اميراعلم رو كرد و گفت:
جناب دكتر به اين عبدالباقي نصيحت كنيد طب نخواند.
امير اعلم گفت: چرا آقا؟ طب كه رشته خوبي است.
مدرس گفت: ميترسم مثل شما طماع و ترسو شود![1]
[1] . داستانهاي مدرس، ص 220.