مثل هاى آموزنده قرآن

مولف: جعفر سبحانی

نسخه متنی -صفحه : 78/ 69
نمايش فراداده

معرفى مسيح در اين آيات

از آنجا كه سخن درباره مسيح به ميان آمد، قرآن به معرفى او پرداخته و او را با چند ويژگى معرفى مى كند:

1. (ان هو الا عبد): (او يكى از بندگان خدا بود).

2. (اءنعمنا عليه ): (مورد انعام ما قرار گرفته بود).

3. (و جعلناه مثلا لبنى اسرائيل ): (او يكى از آيات خدا در ميان بنى اسرائيل بود)، زيرا ولادت او اعجاز آسا بوده و سخن گفتن او در گهواره دومين كرامت او بود، همچنان كه زنده كردن مردگان ، سومين اعجاز او به شمار مى رود، بنابراين او پيامبر توحيد و جز به عبادت خدا به چيزى دعوت نكرده است .

يكى از ويژگى هاى عيسى اين است كه او نشانه فرا رسيدن آخر الزمان است كه آن هم نيز نشانگر برپايى رستاخيز مى باشد، چنان كه مى فرمايد:

و انه لعلم للساعة فلا تمترن بها وجود مسيح و نزول او از جهان بالا به روى زمين و نماز گزاردن او پشت سر حجت زمان (مهدى موعود عليه السلام ) نشانه نزديكى رستاخيز است .

تا اينجا به توضيح آيه پرداختيم و روشن شد كه مشركان با منطق واهى به جنگ وحى الهى رفته سرانجام محكوم گشتند، ولى آنچه كه باقى ماند بيان مشبه به و مشبه و وجه شبه است .

مشبه به : خدا خوانده ها مانند مسيح و عزير است كه از نظر منطق قرآن انسانهاى والا مقامى مى باشند كه مردم را به پرستش خدا دعوت كردند.

و گواه بر اين كه حضرت مسيح جز به پرستش خدا به پرستش كسى دعوت نكرده است سخنان او در روز رستاخيز است ، چنان كه مى فرمايد:

و اذا قال الله يا عيسى بن مريم اءاءنت قلت للناس اتخذونى و اءمى الهين من دون الله قال سبحانك ما يكون لى اءن اءقول ما ليس لى بحق ان كنت قلته فقد علمته تعلم ما فى نفسى و لا اءعلم ما فى نفسك انك اءنت علام الغيوب .

(به ياد آر آنگاه كه خداوند به عيسى بن مريم مى گويد: آيا تو به مردم گفتى كه من و مادرم را به عنوان دو معبود غير از خدا انتخاب كنيد؟ او مى گويد: منزهى تو! من حق ندارم آنچه را كه شايسته من نيست بگويم ! اگر چنين سخنى را گفته باشم ، تو مى دانى ، تو از آنچه در روح و جان من است آگاهى و من از آن چه در ذات توست آگاه نيستم . به يقين تو از تمام اسرار و پنهانيها باخبرى ).

و اما مشبه : خدايان دروغين قريش است مانند عزى و لات .

وجه شبه : از نظر آنان اجتماع در مكان واحد يعنى دوزخ ، جمله اى كه مى تواند بيانگر تمثيل اصطلاحى باشد همان جمله (و لما ضرب ابن مريم مثلا) يعنى آنگاه كه فرزند مريم بعنوان تمثيل مطرح شد و خدايان دروغين به او تشبيه گشت .

و اما جمله (و جعلناه مثلا لبنى اسرائيل ) مثل در اين جمله معنى آيت و نشانه است نه مثل مصطلح .

مثل چهل و هشتم : وصف بهشت موعود

مثل الجنة التى وعد المتقون فيها اءنهار من ماء غير آسن و اءنهار من لبن لم يتغير طعمه و اءنهار من خمر لذة للشاربين و اءنهار من عسل مصفى و لهم فيها من كل الثمرات و مغفرة من ربهم كمن هو خالد فى النار و سقوا ماء حميما فقطع اءمعاءهم . (محمد / 15)

(وصف بهشتى كه به پرهيزگاران وعده داده شده است ، چنين است ، در آن نهرهايى از آب صاف و بى بو، و نهرهايى از شير كه طعم آن دگرگون نگرديده ، و نهرهايى از شراب (پاك ) كه مايه لذت نوشندگان است ، و نهرهايى از عسل مصفى است و براى آنها است از همه ميوه ها، همراه با آمرزش از طرف پروردگار، آيا اينها با كسانى كه در آتش جاودانند و از آب جوشان نوشانده مى شوند، كه درونشان را قطعه قطعه مى كند، يكسان مى باشند)؟!

تفسير لغات

(آسن ) بر وزن (فاعل ) از فعل (اءسن ، ياءسن ) گرفته شده ، و به معنى (چيز بدبو) است . آيه در وصف آبهاى بهشت اين جمله را به كار مى برد و مى فرمايد:

فيها اءنهار من ماء غير آسن .

(در بهشت نهرهايى از آب پاكيزه و بى بو است ).

(حميم ) به معنى آب فوق العاده داغ است .

(مثل الجنة ) يعنى وصف و شرح بهشت موعود.

اين مركب (مثل الجنة ) مبتدا است ، و خبر آن محذوف است ، و تقدير آيه چنين است : مثل الجنة التى وعد المتقون (جنة ) فيها اءنهار. سرانجام در آيه ، وصف بهشت موعود به قرار زير است .

الف : در آنجا چهار نهر جارى است .

1. نهرهايى از آبهاى پاكيزه : اءنهار من ماء غير آسن .

2. نهرهايى از شير پاكيزه كه طعم دگرگون نشده است : اءنهار من لبن لم يتغير طعمه .

3. نهرهايى از شراب گوارا: اءنهار من خمر لذة للشاربين .

4. نهرهايى از عسل مصفى : اءنها من عسل مصفى .

نهرهاى سوم ، نهرهاى شراب است اما نه از شراب دنيا كه خرد را نابود مى سازد، بلكه قرآن در سوره صافات شراب بهشت را چنين بيان مى كند:

لا فيها غول و لا هم عنها ينزفون .(222)

(اين شراب نه بر خردها غلبه مى كند و نه انسان را مست مى سازد).

ب : در آنجا از هر نوع ميوه اى كه تصور كنى هست : (و لهم من كل الثمرات ).

ج : گذشته بر اين نعمت هاى جسمى ، نعمت معنوى به نام مغفرت خدا وجود دارد (و مغفرة من ربهم ).

اكنون اين بهشت را كه جايگاه پاكان و پرهيزگاران است . با جهنم كه جايگاه دوزخيان است قياس كنيد آيا يكسان خواهد بود، دوزخيان در جهنم جاودانه بوده و آب داغ و گرمى مى نوشند، كه درون آنها را پاره مى كند، كمن هو خالد فى النار و سقوا ماء حميما فقطع اءمعاءهم .

در هر حال در مثل ، اركان سه گانه است :

مشبه : بهشت اخروى .

مشبه به : باغهاى دنيا.

وجه شبه : زيبايى هر دو باغ .

هر دو شيرينند اما اين كجا و آن كجا.

و به نوعى تشبيه كامل به ناقص است ، و چاره اى جز اين نيست زيرا روى سخن با مردمى است كه جز نعمت هاى دنيوى ، نعمت ديگرى به نام نعمت اخروى نديده اند و در مقام تفهيم چاره اى جز كمك گرفتن از ملموسات نيست و بايد براى تبيين نعمت هاى اخروى از آنچه كه در دنيا هست كمك گرفت .