رسم الخط مصحف

غانم قدورى الحمد؛ مترجم: يعقوب جعفرى

نسخه متنی -صفحه : 629/ 2
نمايش فراداده

رسم الخط مصحف

غانم قدورى الحمد

ترجمه يعقوب جعفرى

مقدمه

نگارش، همواره مهمترين وسيله، براى ضبط انديشه ها و انتقال معارف و اخبار است و در عين حال، از لحاظ لغوى در بسيارى از مواقع جهت نشان دادن صداهاى كلمات، به تكامل نيازمند است از اين جهت كاستى هايى دارد كه يكى از آنها، وجود علامتهايى است كه نوشته مى شود، ولى خوانده نمى شود و يكى ديگر از آنها، وجود علامتهايى است كه نوشته مى شود ولى صدايى غير از آنچه كه براى آن تعيين شده، مى دهد و يكى ديگر از آنها صداهايى است كه در مقام سخن گفتن وجود دارند، ولى در كتابت علامتى براى آنها نيست. نگارشهاى شناخته شده در زبانهاى مختلف، از لحاظ كمى يا زيادى اين سه نوع كاستى، با يكديگر فرق دارند.

هجاى كلمات در مصحف كريم، تقريباً با نطق مطابقت تمام دارد جز در مواردى كه به نظر مى رسد علامتهاى حركتهاى بلند (الف، واو وياء) حذف شده است از باب مثال در كلماتى مانند: «العلمين، يلون، البنين، ايه، يدع، يأت» يا زايد بودن بعضى از اين علامتها، به ويژه در كلمات مهموز مانند: «بأييد، اولئك، مائة، نبأى، لقاىء، لاأذبحنّه»، و يا زايد بودن الف بعد از واو آخر، در كلماتى مانند: (ملاقوا، يعفوا...) و يا آنچه كه به نظر مى رسد بعضى از صداها، با علامتهاى مخصوص به خود آنها نوشته نشده، مانند: نوشتن فتحه بلند، با علامت واو و ياء در كلماتى مانند: «الصلوة، الزكوة، رمى، يسعى، الذكرى،» و آنچه كه شبيه اين حالات است و كتابت آنها با نطق به آنها، مختصر تفاوتى دارد.

چيزى كه در هجاى كلمات مصحف، جلب توجه مى كند، افزودن علامتهايى است كه بالا يا پايين حرف قرار داده شده بعضى كه از آنها براى تشخيص حروف مشابه، بعضى براى نشان دادن حركتهاى كوتاه و بعضى ديگر براى بيان برخى از حالات گفتارى است. اين صورتهاى هجايى و اين علامتهاى نگارشى، انديشه هاى علما و محققان را در گذشته و حال به كار انداخته، تا اساس اين صورتها را كشف كنند و تاريخ آنها را به دست آورند.

هنگامى كه به اين مرحله از فعاليتهاى تحقيقى خود رسيدم، استادم دكتر عبدالصبور شاهين، به من پيشنهاد كرد كه موضوع «رسم المصحف» را از لحاظ لغوى و تاريخى، مورد تحقيق قرار دهم، تا به درجه ماجستيرى (فوق ليسانس) برسم. اين تحقيق شامل روش نگارش كلمات، عدد رمزها و علامتهاى تشكيل دهنده هجاى كلمات و ميزان فراگيرى اين رمزها و علامتهاى مكتوب، در نشان دادن صداهاى منطوق را شامل مى شود و اينها همه در صلاحيت لغت شناسان است. اين تحقيق شامل شكل حرف و زيبايى خط نمى شود كه اينها در صلاحيت خطاطان و مورخان خط است.

شايد بتوان گفت كه اين تحقيق، نخستين اثر تحقيقى است كه رسم مصحف و كتابت عربى را از لحاظ لغوى، مورد بحث قرار مى دهد، زيرا تحقيقاتى كه در اين موضوع در گذشته و حال انجام گرفته، رسم مصحف و كتابت عربى را از لحاظ هاى ديگرى بررسى كرده و از طبيعت كتابت كه بر پايه هاى صوتى محض، استوار است بكلى بيگانه است.

شك نيست كه كتابهاى قديمى كه درباره رسم مصحف نوشته شده، در اين صدد نبوده اند كه ظواهر رسم عثمانى را تفسير كنند، بلكه آن كتابها به طور دقيق و با امانت بسيار كه انسان را دچار حيرت و اعجاب مى كند، تنها روش رسم كلمات را در مصحف عثمانى توصيف مى كنند كه اگر اين توصيف نبود، بسيارى از تفاصيل مربوط به تاريخ كتابت عربى از بين مى رفت و اگر در اين كتابها، يا كتابهاى دانشمندان علوم عربى، علتهايى براى بعضى از اين ظواهر ديده مى شود، آنها هم نظرات جزيى است و جز چند مثال محدود را در بر نمى گيرد و تفسير عام و گسترده اى براى ظواهر رسم به دست نمى دهد گذشته از اينكه همين بحثها نيز، احياناً به شناخت درست اين ظواهر نيازمند است، ظواهرى كه تحقيقات جديد، در نگارشهاى قديمى، بسيارى از اسرار آن را كشف كرده است.

شايد مشهورترين تحقيق، در تفسير ظواهر رسم كه به صورت محدودى در گذشته صورت گرفته است مربوط به ابوالعباس احمد مراكشى، معروف به ابن البناء (721 ق) باشد كه در كتاب خود، به نام «عنوان الدليل فى مرسوم التنزيل» انجام داده است. البته اساس اين كار، تفسير ظواهر رسم بر مبناى اختلاف معانى كلمات، مطابق سياق عبارت و با روش صوفيانه و باطنى گرايانه است و هرگز به لغت و طبيعت نگارش عربى، نپرداخته است. شك نيست كه صحابه، هنگامى كه قرآن را در مصحف عثمانى كتابت مى كردند، چيزى از اين معانى كه ابوالعباس مراكشى ذكر كرده، به ذهنشان خطور نمى كرد. آنها مطابق عادتى كه در نظام كتابت داشتند مى نوشتند.

اين روش ابوالعباس، در كسانى كه پس از وى به بررسى ظواهر رسم پرداختند، تا زمان حاضر تأثير داشته است.

استاد عبدالحى حسين فرماوى مدرس دانشكده اصول دين دانشگاه الازهر، رساله اى در مورد رسم مصحف و نقطه گذارى آن در تاريخ 10/2/1975م به اين دانشكده تقديم كرد، تا به درجه دكترا نايل شود. وى ضمن آن رساله، حكم شرعى در التزام به رسم عثمانى در چاپ و نسخه بردارى مصاحف را بررسى نمود. همچنين در مبحث سوم از فصل سوم آن رساله (115ـ161) موضوع ظواهر رسم عثمانى را مورد بحث قرار داد و در بحث خود، از آنچه كه از ابوالعباس مراكشى، در مورد تفسير و تعليل ظواهر رسم روايت شده بود، فراتر نرفت.

گذشته از اين روش نادرست در بررسى موضوع، چيزى كه اين نوع بحثها را بى اعتبار مى كند، اعتماد مطلق به اسناد مخطوط است كه به روايات دانشمندان پيشين، روح تازه اى مى دهد. براى همين است كه دنبال كردن اين بحث، بايد براساس يافتن راهى براى بررسى درست اين مذاهب وآراء در تفسير ظواهر رسم باشد وسعى شود كه از آراى درست استفاده گردد واز آراى نادرست دورى گزينيم و اين وظيفه اى بس دشوار است. در كنار اين بررسيها بايد تاريخى نگاشت كه به واقعيت نزديكتر باشد و در آن تاريخ استعمال علامتهاى نوشتارى، در تكميل رسم الخط عثمانى، بررسى گردد، همان علامتهايى كه بسيارى از آنها را هم اكنون نيز، در نوشته هاى خود، مورد استفاده قرار مى دهيم.