آن حضرت طبق مشهور، شب جمعه دهم ماه رجب سال 195 هجرى قمرى (459) در مدينه منوّره ديده به جهان گشود.
نام : محمّد(460) صلوات اللّه و سلامه عليه .
كنيه : ابوجعفر ثانى ، ابُوعلى .
لقب : جواد، قانع ، مرتضى ، نجيب ، تقى ، منتخب ، هادى القضاة ، سيّدالهداة ، مصباح المتهجّدين ، جوادالائمّه و...
پدر: امام علىّ بن موسى الرّضا، مُغيث الشّيعة والزّوّار عليه السلام .
مادر: به چند نام و لقب معروف است : درّه ، سبيكه ، ريحانه ، خيزران و... از خانواده ماريه قبطى .
نقش انگشتر: نِعْمَ الْقادِرُاللّهُ.
دربان : عمربن فرات ، عثمان بن سعيد سمّان .
هنگامى كه حضرت جواد عليه السلام در سنين پانزده ماهگى رسيد بعضى از مخالفان بر عليه حضرت جوسازى كردند و گفتند: اين كودك فرزند حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليه السلام نيست .
به همين جهت حضرت در همان سنين كودكى در جمع بسيارى از بزرگان و شعراء، ضمن معرّفى خود، خطبه اى بسيار بليغ و فصيح ايراد نمود كه تمام حضّار و شنوندگان در حيرت و تعجّب قرار گرفتند و حضرت تمام شُبهه ها و جوسازى ها را برطرف نمود و آن خطبه در آن مجلس يكى از معجزات حضرت محسوب شد.
پس از آنكه حضرت رضا عليه السلام توسط ماءمورين مسموم و به شهادت رسيد و مردم مخصوصا سادات بنى الزّهراء نسبت به جنايت خليفه آگاه شدند، ماءمون از خطرات احتمالى بيمناك شد و امام جواد عليه السلام را از مدينه احضار و در بغداد كنار كاخ خود منزلى برايش تهيّه كرد تا از هر جهت تحت نظر باشد.
و در ضمن جلب توجّه عامّه مردم شود چون در ظاهر امام را مورد احترام و تكريم قرار مى داد.
پس از گذشت مدّتى ، جهت تداوم سياست عوام فريبانه خود و نجات از خطرات احتمالى ، دخترش امّ الفضل را به ازدواج آن حضرت درآورد تا هم جلب توجّه افكار عموم را نموده و هم تمام موارد زندگى و حركات آن حضرت را در كنترل خود درآورد بطورى كه هر لحظه كوچكترين اتفاقى رخ مى داد بلافاصله توسط ماءمورين از آن آگاه مى گشت آنهم با تحريفات مختلف و به عبارت ديگر يك كلاغ چهل كلاغ شدن -.
و چندين مرحله به جهت گزارشات كذب و بى مورد جاسوسان و مخصوصا همسر حضرت امّ الفضل -، آن امام مظلوم مورد شكنجه هاى روحى و جسمى قرار گرفت .
و طبق روايت علىّ بن ابراهيم ، مردم از اقشار و طبقات مختلف بر حضرت جواد عليه السلام وارد مى شدند و پيرامون مسائل و فنون مختلف سؤ ال مى كردند. و حتّى در دوران ده سالگى در يك مجلس سى هزار مسئله از حضرت سؤ ال شد و در همان مجلس جواب تمامى آن مسائل را داد.
مدّت امامت : بنابر مشهور آن حضرت در روز جمعه يا دوشنبه آخر ماه صفر، سال 203 يا 206 هجرى قمرى پس از شهادت مظلومانه پدر بزرگوارش به منصب والاى امامت و خلافت نائل آمد و حدود هيجده سال امامت و رهبرى جامعه را بر عهده داشت .
مدّت عمر: حضرت مدّت هشت يا هفت سال و چهار ماه در حيات پدر بزرگوارش و پس از شهادت و رحلت پدر نيز حدود هيجده سال به عنوان رهبر و امام مسلمين ، هدايتگرى جامعه را عهده دار بود، بنابراين عمر آن حضرت را حدود 25 سال گفته اند.
شهادت : بنا بر مشهور، روز سه شنبه پنجم ماه ذى الحجّه ، سال 220(461) در زمان حكومت معتصم و به دستور او در بغداد به وسيله زهر توسط همسرش امّ الفضل مسموم و به شهادت رسيد و در قبرستان بنى هاشم كنار قبر جدّش امام كاظم عليه السلام دفن گرديد.
فرزند: طبق آنچه مؤرّخين آورده اند: حضرت داراى دو فرزند پسر و سه دختر بوده است .
خلفاء هم عصر: امامت آن حضرت همزمان با حكومت ماءمون عبّاسى و معتصم مصادف گرديد.
نماز امام جواد عليه السلام : چهار ركعت است ، در هر ركعت پس از قرائت سوره حمد، چهار مرتبه سوره توحيد خوانده مى شود.
و پس از آخرين سلام و ذكر تسبيح حضرت زهرا عليها السلام صد مرتبه گفته مى شود: اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد.(462) و سپس نيازها و حوائج شرعيه خود را از خداوند متعال طلب مى نمايد.
401 قالَ الا مام اءبوجعفر، محمّدالجواد عليه السلام :
الْمُؤ مِنُ يَحْتاجُ إلى ثَلاثَ خِصالٍ: تَوْفيقٍ مِنَ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ، وَقَبُولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُهُ.(463)
فرمود: مؤمن در هر حال نيازمند به سه خصلت است :
توفيق از طرف خداوند متعال ، واعظى از درون خود، قبول و پذيرش نصيحت كسى كه او را نصيحت نمايد.
402 قالَ عليه السلام : مُلاقاةُالْإ خوانِ نَشْرَةٌ، وَ تَلْقيحٌ لِلْعَقْلِ وَ إنْ كانَ نَزْرا قَليلا.(464)
فرمود: ديدار و هم صحبت شدن با دوستان خوب موجب شادمانى و افزايش بينش و روشنائى افكار خواهد بود گرچه اندك باشد.
403 قال عليه السلام : إ يّاكَ وَ مُصاحَبَةُالشَّريرِ، فَإنَّهُ كَالسَّيْفِ الْمَسْلُولِ، يَحْسُنُ مَنْظَرُهُ وَ يَقْبَحُ اءثَرُهُ.(465)
فرمود: مواظب باش از مصاحبت و دوستى با افراد شرور، چونكه همانند شمشير زهرآلود، برّاق است كه ظاهرش زيبا و اثراتش زشت و خطرناك خواهد بود.
404 قالَ عليه السلام : إنَّ بَيْنَ جَبَلَيْ طُوسٍ قَبْضَةٌ قُبِضَتْ مِنَ الْجَنَّةِ، مَنْ دَخَلَها كانَ آمِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ مِنَ النّار.(466)
فرمود: همانا بين دو سمت شهر طوس قطعه اى مى باشد كه از بهشت گرفته شده است ، هر كه داخل آن شود و با معرفت زيارت كند -، روز قيامت از آتش در اءمان خواهد بود.
405 قال عليه السلام : كَيْفَ يُضيعُ مَنِ اللّهُ كافِلُهُ، وَكَيْفَ يَنْجُو مَنِ اللّه طالِبُهُ، وَ مَنِ انْقَطَعَ إلى غَيْرِاللّهِ وَ كَّلَهُ اللّهُ إ لَيْهِ.(467)
فرمود: چگونه گمراه و درمانده خواهد شد كسى كه خداوند سَرپرست و متكفّل اوست .
چطور نجات مى يابد كسى كه خداوند طالبش مى باشد.
هر كه از خدا قطع اميد كند و به غير او پناهنده شود، خداوند او را به همان شخص واگذار مى كند.
406 قالَ عليه السلام : مَنْ لَمْ يَعْرِفِ الْمَوارِدَ اءعْيَتْهُ الْمَصادِرُ.(468)
فرمود: هر كس موقعيّت شناس نباشد، جريانات او را مى ربايد و هلاك خواهد شد.
407 قال عليه السلام : مَنْ عَتَبَ مِنْ غَيْرِارْتِيابٍ اءعْتَبَ مِنْ غَيْرِاسْتِعْتابٍ.(469)
فرمود: ديگران را بدون علّت و دليل سرزنش كردن ، سبب ناراحتى و خشم خواهد گشت ، در حالتى كه رضايت آنان را نيز كسب نخواهد كرد.
408 قالَ عليه السلام : أ فْضَلُ الْعِبادَةِ الاْ خْلاصُ.(470)
فرمود: با فضيلتترين و ارزشمندترين عبادتها آنست كه خالص و بدون ريا باشد.
409 قالَ عليه السلام : يَخْفى عَلَى النّاسِ وِلادَتُهَ، وَ يَغيبُ عَنْهُمْ شَخْصُهُ، وَ تَحْرُمُ عَلَيْهِمْ تَسْمِيَتُهُ، وَ هُوَ سَمّيُ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وَ كُنّيهِ.(471)
فرمود: زمان ولادت امام زمان بر مردم زمانش مخفى است ، و شخصش از شناخت افراد غايب و پنهان است .
و حرام است كه آن حضرت را نام ببرند، و او همنام و هم كنيه رسول خدا صلى الله عليه و آله مى باشد.
410 قال عليه السلام : عِزُّالْمُؤْمِنِ غِناه عَنِ النّاسِ.(472)
فرمود: عزّت و شخصيّت مؤمن در بى نيازى و طمع نداشتن به مال و زندگى ديگران است .
411 قال عليه السلام : مَنْ أ صْغى إلى ناطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإنْ كانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَاللّهَ، وَ إنْ كانَ النّاطِقُ يَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إ بليس فَقَدْ عَبَدَ إ بليسَ.(473)
فرمود: هر كس به شخصى سخنران علاقمند و متمايل باشد، بنده اوست ، پس چنانچه سخنور براى خدا و از احكام و معارف - خدا سخن بگويد، بنده خداست ، و اگر از زبان شيطان و هوى و هوس و ماديات سخن بگويد، بنده شيطان خواهد بود.
412 قال عليه السلام : لا يَضُرُّكَ سَخَطُ مَنْ رِضاهُ الْجَوْرُ.(474)
فرمود: كسى كه طالب رضايت خداوند متعال باشد، دشمنى ستمگران او را ضرر و زيانى نمى رساند.
413 قال عليه السلام : مَنْ خَطَبَ إ لَيْكُمْ فَرَضيتُمْ دينَهُ وَ أ مانَتَهُ فَزَوِّجُوهُ، إلاّ تَفْعَلُوهُ تَكْنُ فِتْنَةٌ فِى الاْ رْضِ وَ فَسادٌ كَبيرْ.(475)
فرمود: هر كه به خواستگارى دختر شما آيد و به تقوا و تديّن و امانتدارى او مطمئن باشيد با او موافقت كنيد وگرنه شما سبب فتنه و فساد بزرگى خواهيد شد.
414 قالَ عليه السلام : لَوْسَكَتَ الْجاهِلُ مَااخْتَلَفَ النّاسُ.(476)
فرمود: چنانچه افراد جاهل و بى تجربه ساكت باشند مردم دچار اختلافات و تشنّجات نمى شوند.
415 قال عليه السلام : مَنِ اسْتَحْسَنَ قَبيحا كانَ شَريكا فيهِ.(477)
فرمود: هر كه كار زشتى را تحسين كند، در عقاب آن شريك مى باشد.
416 قالَ عليه السلام : مَنِ انْقادَ إلَى الطُّمَاءنينَةِ قَبْلَ الْخِيَرَةِ فَقَدْ عَرَضَ نَفْسَهُ لِلْهَلَكَةِ وَالْعاقِبَةِ الْمُغْضِبَةِ.(478)
فرمود: هر كس مطيع و پذيراى (كارى ، فرمانى ، حركتى و...) شود بدون تفّكر و اطمينان نسبت به جوانب آن ، خود را در معرض سقوط و هلاكت قرار داده و نتيجه اى جز خشم و عصابنيّت نصيبش نخواهد شد.
417 قال عليه السلام : مَنِ اسْتَغْنى بِاللّهِ إ فْتَقَرَالنّاسُ إ لَيْهِ، وَمَنِ اتَّقَى اللّهَ اءحَبَّهُ النّاسُ وَ إنْ كَرِهُوا.(479)
فرمود: هر كه خود را به وسيله خداوند بى نياز بداند مردم محتاج او خواهند شد و هر كه تقواى الهى را پيشه خود كند مورد محبّت مردم قرار مى گيرد گرچه مردم خودشان اهل تقوا نباشند.
418 قال عليه السلام :
عَلَّمَ رَسُولُ اللّهِ صَلَى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ عَلّيا عليه السلام اءلْفَ كَلِمَةٍ، كُلُّ كَلِمَةٍ يَفْتَحُ مِنْها اءلْفَ كَلِمَةٍ.(480)
فرمود: حضرت رسول صلى الله عليه و آله ، يكهزار كلمه به اميرالمؤمنين علىّ عليه السلام تعليم نمود كه از هر كلمه اى هزار باب علم و مسأ له فرعى باز مى شود.