راهنماى سعادت و خوشبختى

عبداللّه صالحى

نسخه متنی -صفحه : 23/ 18
نمايش فراداده

خلاصه حالات يازدهمين معصوم نهمين امام حضرت امام جواد الائمه عليه السّلام

آن حضرت طبق مشهور، شب جمعه دهم ماه رجب سال 195 هجرى قمرى (459) در مدينه منوّره ديده به جهان گشود.

نام : محمّد(460) صلوات اللّه و سلامه عليه .

كنيه : ابوجعفر ثانى ، ابُوعلى .

لقب : جواد، قانع ، مرتضى ، نجيب ، تقى ، منتخب ، هادى القضاة ، سيّدالهداة ، مصباح المتهجّدين ، جوادالائمّه و...

پدر: امام علىّ بن موسى الرّضا، مُغيث الشّيعة والزّوّار عليه السلام .

مادر: به چند نام و لقب معروف است : درّه ، سبيكه ، ريحانه ، خيزران و... از خانواده ماريه قبطى .

نقش انگشتر: نِعْمَ الْقادِرُاللّهُ.

دربان : عمربن فرات ، عثمان بن سعيد سمّان .

هنگامى كه حضرت جواد عليه السلام در سنين پانزده ماهگى رسيد بعضى از مخالفان بر عليه حضرت جوسازى كردند و گفتند: اين كودك فرزند حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليه السلام نيست .

به همين جهت حضرت در همان سنين كودكى در جمع بسيارى از بزرگان و شعراء، ضمن معرّفى خود، خطبه اى بسيار بليغ و فصيح ايراد نمود كه تمام حضّار و شنوندگان در حيرت و تعجّب قرار گرفتند و حضرت تمام شُبهه ها و جوسازى ها را برطرف نمود و آن خطبه در آن مجلس يكى از معجزات حضرت محسوب شد.

پس از آنكه حضرت رضا عليه السلام توسط ماءمورين مسموم و به شهادت رسيد و مردم مخصوصا سادات بنى الزّهراء نسبت به جنايت خليفه آگاه شدند، ماءمون از خطرات احتمالى بيمناك شد و امام جواد عليه السلام را از مدينه احضار و در بغداد كنار كاخ خود منزلى برايش تهيّه كرد تا از هر جهت تحت نظر باشد.

و در ضمن جلب توجّه عامّه مردم شود چون در ظاهر امام را مورد احترام و تكريم قرار مى داد.

پس از گذشت مدّتى ، جهت تداوم سياست عوام فريبانه خود و نجات از خطرات احتمالى ، دخترش امّ الفضل را به ازدواج آن حضرت درآورد تا هم جلب توجّه افكار عموم را نموده و هم تمام موارد زندگى و حركات آن حضرت را در كنترل خود درآورد بطورى كه هر لحظه كوچكترين اتفاقى رخ مى داد بلافاصله توسط ماءمورين از آن آگاه مى گشت آنهم با تحريفات مختلف و به عبارت ديگر يك كلاغ چهل كلاغ شدن -.

و چندين مرحله به جهت گزارشات كذب و بى مورد جاسوسان و مخصوصا همسر حضرت امّ الفضل -، آن امام مظلوم مورد شكنجه هاى روحى و جسمى قرار گرفت .

و طبق روايت علىّ بن ابراهيم ، مردم از اقشار و طبقات مختلف بر حضرت جواد عليه السلام وارد مى شدند و پيرامون مسائل و فنون مختلف سؤ ال مى كردند. و حتّى در دوران ده سالگى در يك مجلس سى هزار مسئله از حضرت سؤ ال شد و در همان مجلس جواب تمامى آن مسائل را داد.

مدّت امامت : بنابر مشهور آن حضرت در روز جمعه يا دوشنبه آخر ماه صفر، سال 203 يا 206 هجرى قمرى پس از شهادت مظلومانه پدر بزرگوارش به منصب والاى امامت و خلافت نائل آمد و حدود هيجده سال امامت و رهبرى جامعه را بر عهده داشت .

مدّت عمر: حضرت مدّت هشت يا هفت سال و چهار ماه در حيات پدر بزرگوارش و پس از شهادت و رحلت پدر نيز حدود هيجده سال به عنوان رهبر و امام مسلمين ، هدايتگرى جامعه را عهده دار بود، بنابراين عمر آن حضرت را حدود 25 سال گفته اند.

شهادت : بنا بر مشهور، روز سه شنبه پنجم ماه ذى الحجّه ، سال 220(461) در زمان حكومت معتصم و به دستور او در بغداد به وسيله زهر توسط همسرش امّ الفضل مسموم و به شهادت رسيد و در قبرستان بنى هاشم كنار قبر جدّش امام كاظم عليه السلام دفن گرديد.

فرزند: طبق آنچه مؤرّخين آورده اند: حضرت داراى دو فرزند پسر و سه دختر بوده است .

خلفاء هم عصر: امامت آن حضرت همزمان با حكومت ماءمون عبّاسى و معتصم مصادف گرديد.

نماز امام جواد عليه السلام : چهار ركعت است ، در هر ركعت پس از قرائت سوره حمد، چهار مرتبه سوره توحيد خوانده مى شود.

و پس از آخرين سلام و ذكر تسبيح حضرت زهرا عليها السلام صد مرتبه گفته مى شود: اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد.(462) و سپس نيازها و حوائج شرعيه خود را از خداوند متعال طلب مى نمايد.

چهل حديث گهربار، از حضرت امام جواد عليه السّلام

401 قالَ الا مام اءبوجعفر، محمّدالجواد عليه السلام :

الْمُؤ مِنُ يَحْتاجُ إلى ثَلاثَ خِصالٍ: تَوْفيقٍ مِنَ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ، وَقَبُولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُهُ.(463)

فرمود: مؤمن در هر حال نيازمند به سه خصلت است :

توفيق از طرف خداوند متعال ، واعظى از درون خود، قبول و پذيرش ‍ نصيحت كسى كه او را نصيحت نمايد.

402 قالَ عليه السلام : مُلاقاةُالْإ خوانِ نَشْرَةٌ، وَ تَلْقيحٌ لِلْعَقْلِ وَ إنْ كانَ نَزْرا قَليلا.(464)

فرمود: ديدار و هم صحبت شدن با دوستان خوب موجب شادمانى و افزايش بينش و روشنائى افكار خواهد بود گرچه اندك باشد.

403 قال عليه السلام : إ يّاكَ وَ مُصاحَبَةُالشَّريرِ، فَإنَّهُ كَالسَّيْفِ الْمَسْلُولِ، يَحْسُنُ مَنْظَرُهُ وَ يَقْبَحُ اءثَرُهُ.(465)

فرمود: مواظب باش از مصاحبت و دوستى با افراد شرور، چونكه همانند شمشير زهرآلود، برّاق است كه ظاهرش زيبا و اثراتش زشت و خطرناك خواهد بود.

404 قالَ عليه السلام : إنَّ بَيْنَ جَبَلَيْ طُوسٍ قَبْضَةٌ قُبِضَتْ مِنَ الْجَنَّةِ، مَنْ دَخَلَها كانَ آمِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ مِنَ النّار.(466)

فرمود: همانا بين دو سمت شهر طوس قطعه اى مى باشد كه از بهشت گرفته شده است ، هر كه داخل آن شود و با معرفت زيارت كند -، روز قيامت از آتش در اءمان خواهد بود.

405 قال عليه السلام : كَيْفَ يُضيعُ مَنِ اللّهُ كافِلُهُ، وَكَيْفَ يَنْجُو مَنِ اللّه طالِبُهُ، وَ مَنِ انْقَطَعَ إلى غَيْرِاللّهِ وَ كَّلَهُ اللّهُ إ لَيْهِ.(467)

فرمود: چگونه گمراه و درمانده خواهد شد كسى كه خداوند سَرپرست و متكفّل اوست .

چطور نجات مى يابد كسى كه خداوند طالبش مى باشد.

هر كه از خدا قطع اميد كند و به غير او پناهنده شود، خداوند او را به همان شخص واگذار مى كند.

406 قالَ عليه السلام : مَنْ لَمْ يَعْرِفِ الْمَوارِدَ اءعْيَتْهُ الْمَصادِرُ.(468)

فرمود: هر كس موقعيّت شناس نباشد، جريانات او را مى ربايد و هلاك خواهد شد.

407 قال عليه السلام : مَنْ عَتَبَ مِنْ غَيْرِارْتِيابٍ اءعْتَبَ مِنْ غَيْرِاسْتِعْتابٍ.(469)

فرمود: ديگران را بدون علّت و دليل سرزنش كردن ، سبب ناراحتى و خشم خواهد گشت ، در حالتى كه رضايت آنان را نيز كسب نخواهد كرد.

408 قالَ عليه السلام : أ فْضَلُ الْعِبادَةِ الاْ خْلاصُ.(470)

فرمود: با فضيلتترين و ارزشمندترين عبادتها آنست كه خالص و بدون ريا باشد.

409 قالَ عليه السلام : يَخْفى عَلَى النّاسِ وِلادَتُهَ، وَ يَغيبُ عَنْهُمْ شَخْصُهُ، وَ تَحْرُمُ عَلَيْهِمْ تَسْمِيَتُهُ، وَ هُوَ سَمّيُ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وَ كُنّيهِ.(471)

فرمود: زمان ولادت امام زمان بر مردم زمانش مخفى است ، و شخصش از شناخت افراد غايب و پنهان است .

و حرام است كه آن حضرت را نام ببرند، و او همنام و هم كنيه رسول خدا صلى الله عليه و آله مى باشد.

410 قال عليه السلام : عِزُّالْمُؤْمِنِ غِناه عَنِ النّاسِ.(472)

فرمود: عزّت و شخصيّت مؤمن در بى نيازى و طمع نداشتن به مال و زندگى ديگران است .

411 قال عليه السلام : مَنْ أ صْغى إلى ناطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإنْ كانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَاللّهَ، وَ إنْ كانَ النّاطِقُ يَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إ بليس فَقَدْ عَبَدَ إ بليسَ.(473)

فرمود: هر كس به شخصى سخنران علاقمند و متمايل باشد، بنده اوست ، پس چنانچه سخنور براى خدا و از احكام و معارف - خدا سخن بگويد، بنده خداست ، و اگر از زبان شيطان و هوى و هوس و ماديات سخن بگويد، بنده شيطان خواهد بود.

412 قال عليه السلام : لا يَضُرُّكَ سَخَطُ مَنْ رِضاهُ الْجَوْرُ.(474)

فرمود: كسى كه طالب رضايت خداوند متعال باشد، دشمنى ستمگران او را ضرر و زيانى نمى رساند.

413 قال عليه السلام : مَنْ خَطَبَ إ لَيْكُمْ فَرَضيتُمْ دينَهُ وَ أ مانَتَهُ فَزَوِّجُوهُ، إلاّ تَفْعَلُوهُ تَكْنُ فِتْنَةٌ فِى الاْ رْضِ وَ فَسادٌ كَبيرْ.(475)

فرمود: هر كه به خواستگارى دختر شما آيد و به تقوا و تديّن و امانتدارى او مطمئن باشيد با او موافقت كنيد وگرنه شما سبب فتنه و فساد بزرگى خواهيد شد.

414 قالَ عليه السلام : لَوْسَكَتَ الْجاهِلُ مَااخْتَلَفَ النّاسُ.(476)

فرمود: چنانچه افراد جاهل و بى تجربه ساكت باشند مردم دچار اختلافات و تشنّجات نمى شوند.

415 قال عليه السلام : مَنِ اسْتَحْسَنَ قَبيحا كانَ شَريكا فيهِ.(477)

فرمود: هر كه كار زشتى را تحسين كند، در عقاب آن شريك مى باشد.

416 قالَ عليه السلام : مَنِ انْقادَ إلَى الطُّمَاءنينَةِ قَبْلَ الْخِيَرَةِ فَقَدْ عَرَضَ نَفْسَهُ لِلْهَلَكَةِ وَالْعاقِبَةِ الْمُغْضِبَةِ.(478)

فرمود: هر كس مطيع و پذيراى (كارى ، فرمانى ، حركتى و...) شود بدون تفّكر و اطمينان نسبت به جوانب آن ، خود را در معرض سقوط و هلاكت قرار داده و نتيجه اى جز خشم و عصابنيّت نصيبش نخواهد شد.

417 قال عليه السلام : مَنِ اسْتَغْنى بِاللّهِ إ فْتَقَرَالنّاسُ إ لَيْهِ، وَمَنِ اتَّقَى اللّهَ اءحَبَّهُ النّاسُ وَ إنْ كَرِهُوا.(479)

فرمود: هر كه خود را به وسيله خداوند بى نياز بداند مردم محتاج او خواهند شد و هر كه تقواى الهى را پيشه خود كند مورد محبّت مردم قرار مى گيرد گرچه مردم خودشان اهل تقوا نباشند.

418 قال عليه السلام :

عَلَّمَ رَسُولُ اللّهِ صَلَى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ عَلّيا عليه السلام اءلْفَ كَلِمَةٍ، كُلُّ كَلِمَةٍ يَفْتَحُ مِنْها اءلْفَ كَلِمَةٍ.(480)

فرمود: حضرت رسول صلى الله عليه و آله ، يكهزار كلمه به اميرالمؤمنين علىّ عليه السلام تعليم نمود كه از هر كلمه اى هزار باب علم و مسأ له فرعى باز مى شود.