سيد محمود حميدى نقل مى كرد:
در مرض عمومى آنفلونزا (محرم 1337 هجرى قمرى ) كه بيشتر اهالى شيراز، حتى من و خانواده ام ، بدان مبتلا شديم . من از شدت مرض بيهوش شدم و در حال بيهوشى ، مرحوم سيد ميرزا (امام جماعت مسجد فتح ) را ديدم كه در مسجد وكيل پس از نماز جماعت به يك نفر گفت :
به مردم بگو دست راست خود را بر دو شقيقه خود گذاريد و آيه شريفه :
و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمه للمومنين و لا يزيد الظالمين الا خسارا(281)
را هفت مرتبه بخوانيد، و اين آيه را بر هر كه بخوانيد خدا شفا مى دهد. چون به هوش آمدم اين آيه شريفه را هفت مرتبه خواندم ، خدا مرا شفا داد. برخواستم و دست بر شقيقه فرزندم گذاردم او هم شفا پيدا كرد و از بستر بيمارى برخواست .
بدين ترتيب آيه را بر تمام اهل خانه خواندم همه آنان شفا يافتند. پس از آن سال هر كس از خانواده ام به سردردى ، دچار مى شد، همين آيه را بر او مى خواندم ، فورا شفا مى يافت .(282)
آيه اى در معالجه تب (ربع )(283)
حسن ابن طريف گفت : دو مسئله در دلم خطور كرد كه خواستم به وسيله نامه از حضرت امام حسن عسگرى (عليه السلام)بپرسم . يكى درباره اين كه ، وقتى حضرت حجه بن الحسن (عليه السلام ) قيام كند به چه نحو ميان مردم حكم مى كند، و مجلس حكم وى در كجا است ؟ ديگرى درباره اين كه دوا و علاج تب (ربع ) چيست ؟ ولى سوال دوم را فراموش كردم و ننوشتم .
وقتى حضرت امام حسن عسگرى (عليه السلام ) جواب را فرستاد ديدم در آن نوشته بود حضرت حجه (عليه السلام ) وقتى قيام كند، مثل حضرت داود (عليه السلام ) به علم خود (و به باطن اشخاص ) در ميان مردم حكم مى كند و شاهدى هم نمى خواهد. و در ذيل آن نوشته بود. مى خواستى در مورد تب (ربع ) بپرسى و فراموش كرده بودى ، اين آيه را در ورقه اى بنويس و بر شخص تبدار بياويز، به اذن خدا (انشا الله ) شفا پيدا مى كند. و آيه اين است :
يا ناركونى بردا و سلاما على ابراهيم (284)
حسن بن طريف مى گويد: ما به همين دستور كه امام حسن (عليه السلام ) داده بودند، عمل كرديم و مريض مورد نظر خوب شد.(285)
عبدالله بن سنان مى گويد: درباره شفا يافتن ديوانه و دفع شر عقرب و مار از امام باقر (عليه السلام ) سوال كردم كه آيا جايز است با آيات قرآن تعويذ بنويسم ؟ فرمود: اى ابن سنان ! دعا نوشتن با آيات قرآن براى شفا يافتن ديوانه و جن زده و براى دفع شر مار و عقرب مشكلى ندارد؛ زيرا كسى را كه قرآن ، شفا ندهد، چيز ديگر، شفا نمى دهد.
آيا چيز بهتر و رساتر از قرآن مى توان يافت ؟
آيا خداوند نمى فرمايد: ما قرآن را، شفا براى مومنين قرار داديم .(286)
اگر ما اين قرآن را بر كوه نازل مى كرديم هر آينه مى ديدى كوه از ترس خدا خاشع و پاره پاره مى شد.(287)
سپس فرمود: سوال كنيد از ما چيزى را كه نمى دانيد، تا به شما بياموزيم و آگاه كنيم شما را به اين كه تعويذ با قرآن ، شفا و دواى هر دردى است .(288)
و همچنين زراره بن اعين از امام باقر (عليه السلام ) درباره مريض سوال مى كند:
آيا جايز است تعويذ و اين كه آيات قرآن را بنويسيم و به مريض ببنديم و به گردن او آويزان كنيم ؟
فرمود: اشكالى ندارد؛ زيرا نوشتن آيات و آويزان كردن و بستن آن را به گردن يا بازوى مريض منفعت دارد و چنين كارى را انجام دهيد.(289)
(البته بايد توجه داشته باشيم كه توهين به قرآن نشود و با بدن بدون طهارت آن را لمس نكنيم ).