در آيه مورد بحث (74 فرقان) تصريح شده كه بندگان خدا در دعاى خويش مىگويند: پروردگارا! همسر و فرزندانمان را نور چشم ما قرار بده، اين تعبير (نور چشم) رمز كمال و سعادت است، چرا كه همسر و فرزند نيك موجب آرامش و سعادت انسان شده و روح و روان انسان را شاد نموده و باعث روشنى چشم خواهد شد.
به عبارت روشنتر، همسر و فرزندان شايسته، به زندگى انسان نور و صفا مىبخشند و باعث آبرو و روسفيدى و سر بلندى در دنيا و آخرت مىگردند.
چنين دعايى مفيد و داراى آثار درخشان است، بر خلاف دعاهاى بيهوده و يا كم فايده، كه ارزش چندانى ندارد.
انسان بايد در همه چيز حتى در دعا، داراى همت عالى و نظرى بلند باشد، و در پرتو نورانيت دعا، به مقامهاى عالى برسند.
تا آن جا كه دعا كند امام و الگوى مردم شود.
نبايد دعا را در امور مادى منحصر كرد، يا در پيشگاه خدا چيزهاى حقير را درخواست نمود.
ما وقتى كه دعاهاى پيامبران، امامان و اولياى خدا را مورد بررسى قرار مىدهيم، مىبينيم خواستههاى آنان هنگام دعا، بيشتر بر محور امور بلند معنوى، اجتماعى و سياسى است، مثلا دعاى حضرت ابراهيم (عليه السلام) چنين بود:
ربنا اجعلنى مقيم الصلاه و من ذريتى ربنا و تقبل دعا(157)؛
پروردگار! امر برپا كننده نماز قرار ده و از فرزندانم (نيز چنين فرما) پروردگار! دعاى مرا بپذير.
راسخان در علم (امامان) چنين دعا مىكنند:
ربنا لاتزع قلوبنا بعد اذهديتنا و هب لنا من لدنك رحمه انك انت الوهاب(158)؛
پروردگار! دل هايمان را بعد از آن كه ما راهدايت كردى (از راه حق) منحرف مگردان و از سوى خود رحمتى بر ما ببخش، زيرا تو بسيار بخشندهاى.
دعاى اصحاب كهف چنين بود:
ربنا اتنا من لدنك رحمه و هىء لنا من امرنا رشدا(159)؛
پروردگارا! ما را از سوى خودت رحمتى عطا كن و راه هدايت و نجاتى براى ما فراهم ساز.
توجه به دعاهايى كه ائمه معصومين (عليهم السلام) داشتند - كه در صحيفه سجاديه و مفاتيح الجنان آمده - ما را با كيفيت دعا كردن آشنا مىكند، و نشان مىدهد كه چگونه دعا مىكنيم.
در روايت آمده است: خداوند به يكى از پيامبران بنى اسرائيل وحى كرد كه به فلان عابد بگو سه دعاى تو در نزد ما مستجاب است.
آن پيامبر وحى الهى را به آن عابد ابلاغ كرد، او موضوع را با همسرش در ميان گذاشت(160).
همسرش اصرار زياد كرد كه يكى از آن دعاها را براى من قرار بده.
عابد به اين پيشنهاد راضى شد.
همسرش به او گفت: دعا كن خداوند مرا از زيباترين زنان زمان قرار دهد.
عابد همين دعا را كرد و همسرش از زيباترين بانوان جهان گرديد.
زيبايى او باعث شد كه شاهان و جوانان ثروتمند و هوسباز به او دل بندند و برايش پيام بفرستند كه شوهر مفلوك و پير و زاهدت را رها كن با ما محشور باش، تا از انواع لذتهاى دنيا، بهرهمند گردى.
از اين رو، آن زن، فريب خورد و بناى ناسازگارى گذاشت و همواره با شوهرش برخورد مىكرد تا سرانجام عابد از دست او عصبانى شد، و از دعاى دوم خود استفاده كرد و گفت: خدايا! همسرم را تبديل به سگ كن.
دعايش مستجاب گرديد و او سگ شد.
برادران و بستگان او نزد عابد آمدند و گفتند:
آبروى ما در ميان مردم مىرود، به شما التماس مىكنيم كه از دعاى سوم استفاده كن تا همسرت به صورت اول برگردد.
آنها بسيار اصرار كردند، سرانجام عابد ناگزير از دعاى سوم خود استفاده نمود و عرض كرد: خدايا! همسرم را به صورت اول بازگردان. دعا مستجاب شد، و همسرش به صورت اول بازگشت، و به اين ترتيب سه دعاى مورد اجابتش، به هدر رفت و پوچ گرديد(161). آرى آن زاهد اگر نادان نبود مىتوانست از اين فرصت طلايى حداكثر استفاده را بكند، و سعادت دنيا و آخرتش را تامين نمايد.