غاية القصوى (فارسي)

محمد کاظم طباطبایی یزدی؛ مترجم: عباس قمی

نسخه متنی -صفحه : 551/ 187
نمايش فراداده

پنجم

خرقه ديگرى كه آن را ران پيچ گويند وبهتر اين است كه طول آن بقدر سه ذراع ونيم وعرض آن بقدر يكشبر يا بيشتر باشد واو را به بندند از تهيگاه او پس او را محكم به پيچند بر رانهاى او تا بزانو برسد انوقت سر آن خرقه را فرو كنند ما بين دو پا بجانب ايمن

ششم

لفافه ديگر است بالاى لفافه واجبه وبهتر اين است كه برد يمانى باشد بلكه مستحب است لفافه ثالثه خصوص در زن

هفتم

انكه مقدارى پنبه يا نحو آن ما بين پاهاى او گذارد بر وجهى كه عورت او را به پوشاند وقدرى حنوط هم بر آن به پاشد وبا خوف انكه چيزى از دبر او بيرون ايد قدرى پنبه داخل آن كنند وهم چنين در قبل زن واگر بترسند از خروج خونى از بينى او قدرى پنبه نيز در سوراخ او داخل نمايند

فصل بيستم در بقيه مستحبات كفن

وان نيز چند چيز است :

اول

انكه كفن خوب وپر قيمت باشد چنانچه در خبر است كه اموات بكفن خوب در قيامت فخر مىكنند وبهمان كفن خوب محشور مىشوند وروايت است كه حضرت موسى بن جعفر ع را كفن نمودند بكفنى كه مىرسيد قيمت آن بدوهزار وپانصد دينار وتمام قران بر آن نوشته بود وشيخ كلينى (ره) از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود پدرم در نزد وفات خود مرا وصيت فرمود كه مرا در فلان وفلان جامه كفن كن وبخر از براى من يك برد خوب ويكعمامه خوب زيرا كه اموات مباهات مىكنند بكفنهاى خود

دوم

اين كه از پنبه باشد

سيم

انكه سفيد باشد نه رنگين بلى خصوص حبره كه برد باشد اگر سرخ باشد باكى ندارد بلكه شايد ارجح باشد چنانچه در بعض اخبار است كه حضرت رسول صلى الله عليه وآله را از حبره سرخ كفن كردند

چهارم

انكه از مال حلال بى شبهه باشد

پنجم

اين كه از جامه احرام يا جامه كه در آن نماز مىكرده باشد

ششم

اين كه قدرى كافور وذريره بر آن بريزند وحقيقت ذريره معلوم نيست گويا چيزى است كه از هند مياورند وبعضى گفته اند كه چيزى است كه مركب است از بوهاى خوش وصاحب جواهر فرموده ولعلها هى المتعارفة الان في البصرة ونواحيها وربما كان منها القمحه وهو حب يشبه حب الحنطه له ريح طيب اذا دق وكان سابقا يسمى بالذريرة وبعيد نيست حكم باستحباب تبرك كردن آن بتربت حضرت سيد الشهداء ارواحنا فداه وماليدن بر ضريح انحضرت بلكه بضريح سائر ائمه عليهم السلام بعد از شستن بآب فرات يا زمزم

هفتم

اين كه در خريدن كفن مبصرى نكنند