قصه عشق اتم ها

نیلوفر کارگر

نسخه متنی
نمايش فراداده

قصه ی عشق اتم ها

مقداری گاز هیدروژن و گاز اکسیژن را با هم مخلوط می کنیم بعد با کبریت یا جرقه  گاز  مخلوط را مشتعل می کنیم . گاز های هیدروژن و اکسیژن به شدت آتش می گیرند . اشخاص عام  و  بی  اطلاع  فقفط شعله های آتش را می بینند . ولی آن ها که به فعالیت های اتمی واردند می دانند که در اثر  حرارت  آتش ، الکترون اتم هیدروژن  بر سرعتش  اضافه می شود و از قضا که در این جا پروتون خانم است و الکترون معشوق او ، خانم پروتون نگران می شود و لذا تلاش می کند تا معشوق و محبوب خود را به هر قیمتی که شده نگه دارد .

ولی با افزایش شدت حرارت ، لحظه ای می رسد که پروتون اتم هیدروژن قدرت الکترون محبوب خود را از دست می دهد ، و الکترون از مدار خارج می گردد . رقیب نیرومند که منتظر آن لحظه است(اکسیژن)الکترون هیدروژن را روی مدار دوم خود جای می دهد یعنی اتم اکسیژن درآن گیرودارآتش باز فکر عشق بازی را رها نمی کند و به جذب الکترون هیدروژن  است . و  چون جا  برای  دو  الکترون دارد ، یک الکترون دیگر را هم از یک  اتم هیدروژن دیگر به طرف خود می کشد . یعنی دواتم هیدروژن را بی الکترون می سازد .

در اتم هیدروژن ، پروتون وقتی خانه ی عشق خود را خالی از محبوب گریز پا می بیند غوغا به راه می اندازد ، طوفان به پا می کند و خود را بی محابا به درون آتش پرتاب می کند ، به هر سو می رود ، سر می کشد ، الکترون نیز که خود را تنها و  در جای غریب می بیند به انتظار پروتون خویش در تقلا و تلاش و جست وجو است . در میان شعله های آتش ناگهان  پروتون به گمشده ی خودیعنی الکترون می رسد ، یکدیگر را  به راحتی و بی مانع در آغوش می گیرند و از شدت شوق زار زار می -گریند . و همین گریه ی زار زار الکترون و پروتون است که از میان آن شعله های سرکش آتش ، آب به صورت قطرات جاری می شود ، یعنی عشق به صورت فرمول آب تجلی می یابد .

محقق : نیلوفر کارگر

تحت نظر استاد رمضانزاده