ولی با افزایش شدت حرارت ، لحظه ای می رسد که پروتون اتم هیدروژن قدرت الکترون محبوب خود را از دست می دهد ، و الکترون از مدار خارج می گردد . رقیب نیرومند که منتظر آن لحظه است(اکسیژن)الکترون هیدروژن را روی مدار دوم خود جای می دهد یعنی اتم اکسیژن درآن گیرودارآتش باز فکر عشق بازی را رها نمی کند و به جذب الکترون هیدروژن است . و چون جا برای دو الکترون دارد ، یک الکترون دیگر را هم از یک اتم هیدروژن دیگر به طرف خود می کشد . یعنی دواتم هیدروژن را بی الکترون می سازد .
در اتم هیدروژن ، پروتون وقتی خانه ی عشق خود را خالی از محبوب گریز پا می بیند غوغا به راه می اندازد ، طوفان به پا می کند و خود را بی محابا به درون آتش پرتاب می کند ، به هر سو می رود ، سر می کشد ، الکترون نیز که خود را تنها و در جای غریب می بیند به انتظار پروتون خویش در تقلا و تلاش و جست وجو است . در میان شعله های آتش ناگهان پروتون به گمشده ی خودیعنی الکترون می رسد ، یکدیگر را به راحتی و بی مانع در آغوش می گیرند و از شدت شوق زار زار می -گریند . و همین گریه ی زار زار الکترون و پروتون است که از میان آن شعله های سرکش آتش ، آب به صورت قطرات جاری می شود ، یعنی عشق به صورت فرمول آب تجلی می یابد .
محقق : نیلوفر کارگر
تحت نظر استاد رمضانزاده