2- تدريس يك كنش متقابل بين شاگردان و معلم است.
3- تدريس واقعي: آموزش يادگيري با شاگردان است.
در امر تدريس مجموعهي تمهيدات و وسايلي كه به منظور ارائه روش و تسهيل روند يادگيري به كار ميروند فن گفته ميشود.
براي اينكه تأثير معلم به هنگام تدريس و ساير فعاليتهاي تربيتي بر شاگردان بيشتر شود، بايد به دو عامل مسلط باشد:
1- نحوهي صحيح ارائه درس.
2- موضوعي كه ميخواهد تدريس كند.
2- همورزي متقابلي ميدانند كه بين معلم و شاگرد و محتوا در كلاس درس جريان دارد.
3- فراهم آوردن موقعيت و اوضاع و احوالي كه يادگيري را براي شاگردان آسان كند.
4- تدريس يك فعاليت است، نه هر نوع فعاليتي، بلكه فعاليتي كه آگاهانه و بر اساس هدف خاصي انجام ميگيرد. فعاليتي كه بر پايهي وضع شناختي شاگردان انجام ميپذيرد و موجب تغيير آنان ميشود.
5- تدريس تعامل يا رفتار متقابل معلم و شاگرد، بر اساس طراحي منظم و هدفدار معلم براي ايجاد تغيير در ر فتار شاگرد.
2- هدفدار بودن فعاليتهاي معلم.
توجه به نكاتي كه در جريان تدريس لازم و ضروري است:
1- تدريس بايد هدف داشته باشد.
2- روش تدريس بايد متناسب با هدف و مقصود باشد، يعني بيان كنندهي آن چيزي باشد كه قرار است ياد گرفته شود.
3- مفاهيم به طريقي ارائه شود، يا شرايط تغيير به طريقي فراهم گردد كه مطابق فهم و توانايي شاگردان باشد.
1- برقراري رابطه بين دو فرد، دو موضوع، دو انديشه يا بيشتر و به عبارت بهتر تفاهم و اشتراك فكر و انديشه بين معلم و فراگير يا فراگيران.
2- ارتباط عبارت است از فرايند انتقال و تبادل افكار، انديشهها، احساسات و عقايد دو فرد يا بيشتر با استفاده از علايم و نمادهاي مناسب تحت تاثير قرار دادن، كنترل و هدايت يكديگر.
مجموعهي فرايند آموزشي تلاشي است در جهت تغيير شرايط يادگيري و تحت تاثير قرار دادن و كنترل فكري و رفتاري فراگيران، شرايطي كه بر اساس شناخت تمايلات و توانايي مخاطبان فراهم شده و منجر به هدايت آنان ميشود. ارتباط شرط لازم تدريس در فرايند آموزش است.
2- ارتباط رسمي و غير رسمي.
3- ارتباط كلامي و غير كلامي.
4- ارتباط مستقيم و غير مستقيم.
5- ارتباط فردي وارتباط جمعي.
6- ارتباط يك طرفه و ارتباط دو طرفه.
2- انتقال مفاهيم علميار فرد به فرد ديگر 3- كسب اطلاعات، معلومات يا مهارتهاي خاص.
4- تغيير در رفتار قابل مشاهده و اندازهگيري.
5- كسب بينشهاي جديد يا تغيير در بينشهاي گذشته.
6- يادگيري تغييري است كه بر اثر تعامل شاگرد با محيط حاصل ميشود.
اگر معلم با طراحي منظم زمينهي تغييرات نسبتاً پايدار را فراهم كند به عمل تدريس مبادرت ورزيده است.
تدريس به معناي ايجاد شرايط لازم براي تغيير در رفتار شاگرد خواهد بود.
ميتوان با عمل تدريس كميت و كيفيت و سرعت يادگيري را افزايش داد و يا شرايط را براي يادگيري اموري كه در شرايط معمولي امكانپذير نيست، فراهم نمود.
تدريس و يادگيري دو فرايند جدا هستند و هر كدام بايد نظريه خاص خود را داشته باشند. يادگيري در همه جا و هميشه حتي بدون تدريس صورت خواهد گرفت و هر تدريسي نيز منجر به يادگيري نخواهد شد.
نقش معلم سخنراني كردن و انتقال حقايق علمي و انباشتن آن در ذهن شاگردان نيست، او زمينهي تجربه را مهيا ميسازد و با ارتباطي موثر شاگردان را به درس و مدرسه علاقمند ميكند. معلم ضمن داشتن خصلتهاي شايسته معلمي بايد بر محتواي درس تسلط يابد و توان انتقال مفاهيم و سازماندهي محيط آموزشي و تجارب يادگيري را داشته باشد. او بايد بتواند قبل از رفتن به كلاس طرح تدريس خود ر تنظيم كند و با انتخاب الگو و روشي مناسب در شرايط و موقعيت خاصي موجب يادگيري موثر شاگردان شود و در نهايت بتواند با معياري صحيح و مشخص كميت و كيفيت فرايند آموزش را ارزيابي كند. چنين اعمالي نيازمند مهارتهاي خاص است كه بدون آنها تدارك تدريسي مؤثر امكانپذير نخواهد بود.
1- مهارتهاي قبل از تدريس.
2- مهارتهاي ضمن تدريس
3- مهارتهاي پس از تدريس
2- طرح درس روزانه
3- تعيين رفتار ورودي
4- تهيه آزمون رفتار ورودي
5- تعيين مراحل و روشهاي تدريس
6- انتخاب مواد و وسايل آموزشي
7- تعيين فعاليتهاي يادگيري
8- ارزشيابي
2- مهارت برقراري ارتباط
3- مهارت تمركز بخشي
4- مهارت آماده سازي
5- مهارت ارائه درس جديد
6- مهارت جمعبندي
7- مهارت برقراري انضباط در كلاس
2- ارزشيابي