[درس هایی از قرآن] : آمار و ارقام در اسلام

محسن قرائتی

نسخه متنی
نمايش فراداده

آمار و ارقام در اسلام

«بسم اللّه الرّحمن الرّحيم»

الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي

در اين جلسه بحث‏مان بحث آمار و ارقام و عدد در اسلام و قرآن است. اصولاً ببنيم اسلام نسبت به آمار... چون خيلي برنامه‏ريزي‌ها روي آمار است گزارش‌ها روي آمار است. اصلاً اسلام نسبت به عدد نظرش چيه؟ نسبت به آمار نظرش چيه؟ انتخاب اين بحث هم بخاطر اين بود که برنامه‏اي هست که مرکز آمار جمهوري اسلامي ايران يک دستوري گرفتند هم از طرف مقام معظم رهبري سفارش شده هم از طرف دولت محترم سفارش شده براي کشاورزي. يک آمار همه پرسي مي‏خواهند داشته باشند، يک سرشماري عمومي کشاورزي مي‏خواهند داشته باشند که بتوانند ببينند به هر حال چه جوري برنامه‏ريزي کنند، چون انسان تا اطلاعات نداشته باشد يعني دکتر تا معاينه نکند نمي‏تواند نسخه بدهد و آمار مثل نسخه مريض است.

از جاهايي که غيبت جايز است چون غيبت حرام است و از گناهان کبيره است اما گفتند پهلوي دکتر غيبت کن يعني يک مريضي که مي‏بري به او بگو که اين پرخوري کرده نگو اگر بگويم پرخوري کرده اين پهلوي م... دکتر آبرويش مي‏ريزد. بگويم مثلاً چه... چه جوري شده که اينطور شده. حالا دکتر هم بايد روشن گفت، شفاف گفت چون اين مي‏خواهد نسخه بپيچد بايد نسخه بپيچد ما گاهي وقتها اصلاً مکتب هم بايد بگذاريم کنار چون ديگر مسلمان هم نبود، نبود. ما اين هواپيماهايي هست توپولف‏ها راننده‏هايش روسي‏اند. خوب اين روسي‏ها جزء قليل‏شان کمونيست هستند. گاهي وقتها بنده توي هواپيما مي‏نشينم، براي خلبان کمونيست آيةالکرسي مي‏خوانم. مي‏گويد بابا اين خدا را قبول ندارد مي‏گويم ببين اين پشت فرمان است بيفتد پائين همه‏مان مي‏افتيم پائين بنابراين يک کسي که مسئوليت دارد در مقابل دکتر نبايد گفت بابا اين ناموس من است اين مرد است درست است دکتر مرد است و اين هم دختر تو است همسر تو است. ولي آنجا ديگر بايد صاف و شفاف حرف زد. چون مي‏خواهد نسخه بپيچد بايد شفاف حرف زد. بنابراين يک مسئوليتي دارند آقايان که در خانه‏ها را مي‏زنند که اينها باتقوا باشند .

بحثمان فهرست‏اش را بنويسم.

بسم الله الرحمن الرحيم. موضوع: آمار و اعداد... آمار و ارقام در اسلام:

1-اهميت آمار

2-وظيفه مأموران آمار

3-وظيفه مردم

4-پشت ديوار طبيعت خبري هست .

يعني غير از اينها همين پوست کار است اين کانال يک است ما يک کانال دو داريم. يک آمار غيبي هم داريم که آخرش يک اشاره خواهم کرد که خيلي هم به اين آمار نمي‏توانيم تکيه کنيم بايد آمار را دقيق بدانيم. اما بدانيم اگر خدا خواسته باشد همه چيزي را به هم، هم مي‏ريزد. ما يک وظيفه داريم که برويم پهلوي دکتر، واجب است برويم پهلوي دکتر. يک واجب است هر چه گفت عمل کنيم از جاهايي که مراجع ما هم تقليد مي‏کنند مربوط به دکتر است يعني اگر پزشک به امام (رحمة الله عليه) مي‏گفت اين غذا را بخور. مي‏گفت چشم يعني امام (رحمة الله عليه) هم مراجع هم در مسائل پزشکي از دکترها تقليد مي‏کنند. همينطور که مي‏گوئيم دکتر هم بايد از مرجع تقليد کند، مرجع هم بايد از دکتر تقليد کند يعني با کارشناس بايد شفاف صحبت کرد هر چه گفت گوش بدهيم.

هستي، حساب و کتاب دارد

اما اهميت آمار اول اينکه هستي همه چيزش حساب و کتاب دارد. قرآن مي‏فرمايد: «انا کل شي‏ء خلقناه بقدر»، «انا» به درستي که ما «کل شي‏ء» هر چيزي را «خلقنا بقدر» هر چيزي را به اندازه آفريديم. يعني فکر نکنيد که حالا اين کوه شد، اين هم دره شد تمام چيزها حساب و کتاب دارد «انا کل شي‏ء خلقناه بقدر» و همه‏اش هم ثبت شد. «کل شي‏ء احصيناه»، «کل شي‏ء» هر چيزي را «احصيناه، احصا»، «احصا» يعني آمار دقيق داريم «احصيناهم». قرآن مي‏فرمايد که: «جعل الشمس ضياء و القمر نورا لتعلموا عدد السنين و الحساب» مي‏گويد خورشيد و ماه، خورشيد و ماه در جريان هستند «لتعلموا» «لتعلموا» تا بدانيد چي چي بدانيد «عدد السنين»، «عدد السنين و الحساب» قرآن مي‏فرمايد براي اينکه علم پيدا کنيد آمار سالها و حساب و کتاب داشته باشيد يعني گردش خورشيد، ببخشيد گردش ماه در منازل مختلف، حرکت ماه براي اين است که شما با يک نگاه بتواني، بداني که چندم ماه است. خوب کي حساب را دقيق مي‏داند؟ فقط خداوند مي‏داند «احاط بکل شي‏ء علما» خداوند احاطه علمي دارد بر همه آمار يک آيه قرآن هست که در نماز غفيله مي‏خوانيم، مي‏خوانيم: «ولا تسقط من ورقة لا يعلمها» هر برگ درختي که مي‏افتد خدا مي‏داند يعني اينطور نيست که پائيز آمد، باد آمد، برگها را ريخت. تک تک برگهايي که مي‏ريزد، خدا مي‏داند يعني علم به جزئيات دارد «و لا حبة في الظلمات» اين عربي‏هايي که مي‏خوانم آيه قرآن است. «و لا حبة في الظلمات الارض» دانه‏هايي که در عمق زمين است «و لا رطب و لا يابس» هيچ تر و خشکي نيست «الا في کتاب مبين» هر تر و خشکي را مي‏داند، هر برگ زردي را مي‏داند، حالا اين فهم عرفي بود به زبان ما خواسته باشيم صحبت کنيم عدد سلولها را مي‏داند. عدد اتم‏ها را مي‏داند.

همه اعمال انسان، ثبت مي‏شود

اعمال ما حساب و کتاب مي‏شود. قرآن مي‏فرمايد روز قيامت پرونده‏اي براي انسان باز مي‏شود «تري المجرمين مشفقين» يعني افراد مجرم نگاه مي‏کنند به لوحي که جلوشان باز شده مي‏گويند اِه!! «مالهذا الکتاب» اين چه پرونده‏اي است؟ «لا يغادر صغيرة و لا کبيرة الا احصاها» صغيره و کبيره‏اي نيست جز اينکه ثبت شد تمام اعمال ما ريز و درشت‏اش ثبت مي‏شود پس مسأله اينکه... قطرات باران هستند. عدد قطرات باران را مي‏دانند. خلاصه اين هستي حساب و کتاب دارد. ما چشممان را به هم بستيم، همه چيز حساب و کتاب دارد اعمال ما هم حساب و کتاب دارد. نيت‏هايمان هم حساب و کتاب دارد و خدا هم طبق حساب و کتاب با ما برخورد مي‏کند حالا صلواتي بفرسيتد «اللهم صل علي محمد و آل محمد».

اعداد قرآني‏

در قرآن عدد هم زياد آمده مثلاً 100 آمده «مأئة جلده» 20 آمده، 200 آمده، 30 آمده، 40 آمده، 200 آمده، 300 آمده، 400 آمده. اعداد آمده 100 هزار آمده، 50 عدد آمده شماره از يک تا 10 آمده شماره 1 «قل هو الله احد»، 2 «ثاني اثنتين»، 3 «يقولون ثلاثة»، 4 «اربع شهادات»، 5 «سيقولون خسمة»، 6 «ستة ايام»، 7 «السموات سبع»، 8 «ثمانية ازواج»، 9 «تسع آيات»، 10 «تلک عشرة کامله»، 11 «احد عشرة کوکباً»، يعني از يک تا 10 آمده، 1 تا 10 آمده، صد، دويست، سيصد آمده. خلاصه در... آن وقت اين اعداد و ارقام در عبادات هم هست مثلاً نماز 17 رکعت جايي که سر به سجده مي‏گذاريم 7 مورد کلمات اذان «الله اکبر» آن 4 تا است «حي علي الصلوة، حي علي الفلاح» جفت جفت است. اذکار و اوراد 34 بار بعد از نماز بگو «الله اکبر»، 33 بار «الحمد الله»، 33 بار «سبحان الله». فکر هم نکنيد بيخودي است من مي‏گويم 34 متري را بِکني به گنج مي‏رسي، يعني 35 متري بکني يا 36 متري بکني به گنج نمي‏رسي.

دکتر مي‏گويد اين قرص را 6 ساعت به 6 ساعت بخور بعد از غذا بخور يعني اگر جابجا...مثل آمپول است. آمپول توي رگ بزني يا يک خورده اين طرفترش فرق مي‏کند. سوئيچ ماشين دنده‏هايش کم و زياد بشود، قفل يا باز مي‏شود يا بسته. دست را اينجا بگذاري احترام است، پائين‏تر يا بالاتر بگذاري مسخره است همانطور که گفته‏اند حتي به ما مي‏گويند دعاهايي که ما مي‏گوئيم همانطوري که ما مي‏گوئيم بخوانيد يک کسي دعا مي‏خواند مي‏گفت: «يا مقلب القلوب و الابصار». امام مچش را گرفت و فرمود: «ابصارش» را ما نگفته‏ايم، آنکه ما گفته‏ايم: «يا مقلب القلوب» است شما چرا «ابصار» را اضافه کردي؟ دعا که شکمي نيست. يک کسي ديگر دعا مي‏خواند مي‏گفت: «يحي و يميت» بعد گفت: «و يميت و يحيي». امام مچش را گرفت و فرمود: «يحيي و يميت»اش را ما گفته بوديم. گاهي وقتها چيزها را جابجا مي‏کنيم. يک دعايي هست درباره رجب، دستشان را به ريششان مي‏گيرند و همچين مي‏کنند: «حرم شيبتي من النار» من رفتم دبيرستان دخترانه نماز بخوانم. ديدم مي‏گويند: «حرم شَعري من النار» چون آخر دخترها که ريش ندارند، آن ريش را تبديل کرده بودند به گيس. من خنده‏ام گرفته بود، هم خوشم آمد، هم گفتم اسلام اين را نگفته است، اسلام اين را نگفته.

ماههاي حرام در قرآن‏

ما گاهي وقتها يک چيزي را خوشمان مي‏آيد زيادش مي‏کنيم، کم‏اش مي‏کنيم. کي به کيه. اسلام مي‏گويد در سال 4 ماه جنگ تعطيل بشود. ماههاي حرام که اگر کسي هم تصادف کند، ماه حرام جريمه‏اش دو برابر است يکي از آنها رجب است و سه تاي ديگر پشت سر هم است ذيحجه، محرم، ذيقعده، ذيحجه، محرم سه تا پشت سر هم است. يکي هم سواست. ماه رجب در سال 4 ب... سال آتش‏بس است. گاهي وقتها که جنگ شلوغ مي‏شد، مي‏رسيدند به رجب اَه!! بابا حالا تنور جنگ تازه داغ شده. خيلي خوب، حالا رجب را دعوا کنيم، عوض‏اش مثلاً شعبان تعطيل مي‏کنيم، آيه مي‏فرمايد که: «انما النسي»، «انما» يعني فقط «النسي» نسيه ما مي‏گوئيم نسيه يعني چه نسيه، نسي يعني حالا بنداز عقب، نسيه يعني جنس مي‏خرم، پولش باشد بعد، حالا بگذار بجنگيم تعطيلي باشد بعد قرآن مي‏فرمايد: «انما النسي زيادة في الفکر» «زيادة في الفکر» يعني کسي خواسته باشد ماهها را جابجا کند اين وارد دايره کفر شده، آنکه ما مي‏گوئيم ماه رجب حالا شما شور برداشتيد... همانطور که گفتيم شوخي‏بردار هم نيست، يعني بايد دقيق باشيم يک کسي نمازش غلط بود گفتند بابا نمازت اين کلمه را غلط... معنايش عوض مي‏شود. گفت برو بابا اينقدر تارک الصلوة هست که الان فرشته‏ها سر همين نماز شکسته من دعوايشان است. نبايد گفت حالا مردم همه دروغ مي‏گويند ما يکي راست بگوئيم بله تارک الصلوة داريم ولي شما هم بايد... شما که مي‏خوانيد بايد نمازت را درست بخواني، مثل اينکه بگوئيم بابا اينقدر آدم هست، سربازي نرفته، فرار کرده.

حالا من آمدم بايد درست بايستم. بابا هم آنکه فرار کرده مجرم است و هم تو که آمدي بايد درست بايستي خلاصه‏اش به شوخي نگيريم قصه را. آمار را بايد دقيق بگوئيم تا بتوانند مسئولين ما برنامه‏ريزي کنند. به ما گفتند در نماز شب 300 مرتبه بگوئيد: «العفو، العفو، العفو» عرض کردم اينها آمار يک رموزي دارد. ما بلد نيستيم بنده بلد نيستم چرا 7 بار طواف کنيم؟ عدد هفته 7 تا است نمي‏دانم چرا سوره حمد 7 تا است. نمي‏دانم چرا سعي و صفا و مروه 7 تا است. نمي‏دانم چرا سنگ به شيطان حاجي‏ها روز عيد قربان مي‏زنند 7 تاست. نمي‏دانم چرا من نمي‏دانم معنايش اين نيست که راز و رمز ندارد مگر ما همه چيزي را مي‏دانيم؟ ما چيزهايي که صبح تا شام نگاهش مي‏کنيم نمي‏دانيم برگ انار چرا باريک است، برگ انگور چرا پهن است ولي حتماً بين اين برگ و مزه يک رابطه‏اي هست. گرچه رابطه را علوم طبيعي هنوز کشف نکرده مگر ما همه چيزي را مي‏دانيم، ما اصلاً سوادي نداريم. ليسانس‏هاي ما 200 تا کتاب خوانده‏اند. فوق ليسانس‏هاي ما 300 تا کتاب خوانده‏اند. دکترهاي ما 400 تا کتاب خوانده‏اند. آيت الله‏هاي ما 500 تا خوانده‏اند. مگر آدم با 400، 500 تا ملا مي‏شود. نمي‏دانيم آقا بوعلي سينا مي‏گويم بسمه تعالي من نمي‏دانم، روشن بگوئيد من نمي‏دانم روشن بگوئيد نمي‏دانم. علامه طباطبائي سؤال کردند از او يک چيزي را بلد نبود،. ايشان گفت که اگر بگوئيم نمي‏دانم اشکالي ندارد بعدش گفت نمي‏دانم همچين گفت نمي‏دانم که جگرمان حال آمد. آقا بلد نيستي بگو بلد نيستم مِن و مِن چرا مي‏کني. بسم الله الرحمن الرحيم، بلد نيستم،

علم خداوند به تمام جزئيات است‏

«کل شي‏ء خلقناه بقدر» هر چيزي اندازه‏گيري شده‏ «احصيناه» ريز مسائل را ما مي‏دانيم. برگ درخت مي‏افتد «ماتسقط من ورقةٍ» مي‏دانيم «و لا حبة في الظلمات الارض» دانه زير زمين را عددش را مي‏دانيم. خورشيد و ماه براي اين است که «لتعلموا عدد السنين و الحساب» نمي‏شود عددها را جابجا کرد که حالا تنور جنگ گرم شده بزنيد جنگ کنيد، عوض‏اش شعبان تعطيل مي‏کنيم.

دقت قرآن در بيان ارقام‏

خوب حالا در قرآن آماري که مي‏گويد دقيق مي‏گويد راجع به دقت در آمار مثلاً مي‏خواهد بگويد 309 سال اصحاب کهف خوابشان برد. خدا اراده کرد، گروهي که يک چند تا مؤمن جوانمرد بودند ديدند در منطقه فساد و شرک هضم خواهند شد. گفتند ما چند تا برويم توي غار زندگي کنيم که توي جامعه فاسد آب نشويم شد خدا بر اينها خواب را مسلط کرد 309 سال وقتي مي‏خواهد بگويد 309 سال، همينطور نمي‏گويد 309. مي‏گويد 300 سال، بعد مي‏گويد: «وازدادو تسعاً» 300 تا بعد مي‏گويد 9 تا هم روي آن بگذار. اينکه 300 مي‏گويد بعد مي‏گويد 9 تا روي آن بگذار يعني عدد، عدد دقيقي است وگرنه مي‏گفت 309 سال يا مثلاً عم... تبليغ زمان، تبليغ نوح (عليه السلام) را نمي‏گويد 950 سال مي‏گويد: «خمسين ألف سنةً» هزار سال، بعد مي‏گويد: «الا خمسين» 50 تا را کم کن. اينکه مي‏گويد هزار تا، 50 تاي آن را کم کن. هزار 50 تايش را کم کن يعني آمار دقيق است 300، 9 تا روي آن بگذار يعني آمار دقيق است. مثلاً نمي‏گويد موسي (عليه السلام) در کوه طور 40 شب بود مي‏گويد: «و واعدنا موسي ثلاثين ليلة» به موسي (عليه السلام) گفتيم بيا 30 شب مناجات کن معتکف شو، مي‏خواهيم به تو کتاب تورات بدهيم. بعد مي‏گويد: «و اتممناها بعشر» 30 روز گفتيم بعد 30 روز را کرديم 40 روز. ببينيد 30 تا 10 روي آن گذاشتيم. 300 سال 9 سال روي آن گذاشتيم.

1000 سال 50 تا از آن کم کن. اصلاً اين رقم شيوه يعني آمار ما آمار دقيقي. اين آمار... البته بعضي آمار هم در قرآن هست که فقط براي کثرت است مثلاً داريم که بعضي از يهوديها دوست دارند هزار سال عمر کنند، اينجا که مي‏گويد هزار سال معنايش اين نيست که اينها نمي‏خواهند دو هزار سال عمر کنند اينها مي‏خواهند پنج هزار سال عمر کنند، منتهي هزار سال که مي‏گويند براي اينکه... يا مثلاً به پيغمبر (صلي الله عليه و آله) مي‏گويد که اگر 70 بار در حق منافقين دعا کني، من اينها را نمي‏بخشم. حالا اگر 71 بار دعا کني چي؟ وقتي مي‏گويد 70 بار هم دعا کني نمي‏بخشم يعني هر چه دعا کني نمي‏بخشم، نه يعني اينکه اگر 71 بار دعا کني نمي‏بخشم. پس ببينيد بعضي آ... آ... آمار تقريبي است، بعضي آمار تحقيقي است ما هم در آمارگيري‏مان بايد هم آمار دقيق را بگوئيم، هم آمار تقريبي را بگوئيم، اينها حسابشان را جدا کنيم، چون باز اين برنامه‏ريزي دقيق است، حساب کنيم تقريبي بود يا تحقيقي در قرآن آمار تحقيقي داريم. هزار 50 تاي آن را کم کن.300 سال 9 سال روي آن بگذار. اين تعبيرات را توي قرآن داريم از آن طرف هم آمار مبالغه‏اي داريم بابا جونم در آمد. جونم در نيامد اين براي مبالغه مي‏گويم جانم آمد، آقا قدم به چشم، آخر قدم به چشم، يعني خوش آمدي ما گاهي وقتها کلمه‏هايي مي‏گوئيم، مبالغه‏اي است مثل قدم به چشم جانم در آمد.

توجه به آمار گياهان و حيوانات‏

گاهي وقتها دقيق است هر دو را در قرآن داريم. خوب حالا آمار از چي؟ از همه چيز، آمار از درختها براي آمار درختها چه مي‏گويد؟ اسلام مي‏فرمايد... غصه مي‏خورم، واقعاً غصه مي‏خورم اتريش بودم قانوني هست هر کس يک درخت بريد بايد 3 تا درخت بکارد. آن وقت اميرالمؤمنين (عليه السلام) مي‏فرمايد کسي حق ندارد درختي را اره کند، ببرد براي ساختمان جز اينکه در جايي ديگر جايش درختي بکارد يعني محيط زيست، يعني آمار جنگلها. حديث مال ما است، اميرالمؤمنين (عليه السلام) روزهاي آخر عمرش فرمود مواظب باشيد نکند ديگران به اسلام عمل کنند و شما عمل نکنيد. الان قانون اسلام را اتريش عمل مي‏کند دين مال ما است، اتريش عمل مي‏کند. قطع درخت ممنوع جز اينکه در مقابل اين درختي که قطع شد... يعني فضاي سبز بايد کم نشود. از فضاي سبز نکاهيد. مواظب طبيعت باشيد، جنگلها و درختها را حفظ کنيد حتي اگر نياز شد يک درخت ببريد، يک درخت جاي... بعضي درختها... اسم 11 تا درخت توي قرآن است بايد يک بررسي، حالا آقاياني که توي رشته‏هاي کشاورزي دارند رساله مي‏نويسند يک بررسي کنند اسم 11 تا درخت چه خصوصياتي دارد. 11 درخت توي قرآن است اسمش چيه؟ زيتون بررسي کنيم، زيتون هم زمستان برگش سبز است هم تابستان، نکند در اکسيژن سازي اثر دارد ميوه‏اش چطور؟ چرا اسم انجير برده شده، چرا اسم انگور و خرما برده شده.

اسم 11 درخت توي قرآن است که اينها بايد بررسي بشود يک رمزي توي آن هست، يک رمزي توي آن هست رمزش چيه؟ بسم الله الرحمن الرحيم. نمي‏دانم چقدر ما چيز بلد نيستيم. آمار درختها، آمار حيوانها چي؟ آمار حيوانها هم برده شده. آيه آمار... براي آمار درختها آيه توي ذهنم نيامد. حديث توي ذهنم آمد که امام فرمود هر درختي را قطع کنيد جاي آن درخت بکاريد. آمار حيوانها آيه داريم: «و تفقد الطير مالي لا أري الهدهد» آيه قرآن است. حضرت سليمان (عليه السلام) گفت: هدهد کجاست؟ يعني يک پرنده نبود. «تفقد الطير» تفقد کرد، احوالش را پرسيد گفت آن پرنده کجاست حتي اگر کسي روي هوا و هوس گوزني، آهويي را شکار کند گوشتش حرام است يعني اگر مي‏خواهيد هم شکار کنيد روي هدف شکار کنيد حالا برويم به آن بزنيم ببينيم به او مي‏خورد يا نمي‏خورد. برويم تفريح مگر مي‏شود با طبيعت بازي کرد. (طرف آب خورد نصف ليوان آبش را دور ريخت امام فرمود اسراف کردي. گفت چه کنم، گفت خوب رودخانه بريز، توي رودخانه گفت چه فرقي مي‏کند. گفت: اِه!! آب بريز روي آب ولي آب را ريختي روي خشکي بيخود... بيخود کردي اسراف کردي، خرما خورد، هسته‏اش را دور انداخت، امام فرمود اسراف کردي، هر هسته خرما دور انداخته‏ايم يکي‏اش خود بنده اينجانب هم، هم. يک کسي محرم بود مي‏گفت من ماه محرم ديوانه مي‏شوم، اسم خودش مَحرم بود. مي‏گفت من هم اسمم محرم است، ماه محرم ديوانه مي‏شوم، از عشق امام حسين (عليه السلام).

شعرش اين بود، ديوانه شود مَحرم در ماه محرم، رفيقش گفت در ماه صفر هم، 10 ماه دگر هم! تو هميشه ديوانه‏اي حالا همه هم، هم چقدر تا حالا آب دور ريختيم، چقدر تا حالا هسته دور ريختيم، چقدر تا حالا نهال... چقدر تا حالا، چقدر تا حالا، چقدر تا حالا. يعني ما واقعاً بايد گندم بخريم؟ جمهوري اسلامي نمي‏تواند خودکفا بشود آمار حيوانها.) آمار از تعداد دشمن در جبهه بود. يک نفر را پيغمبر (صلي الله عليه و آله) از آن طرفي‏ها آوردند پهلوي پيغمبر (صلي الله عليه و آله) فرمود جمعيت دشمن چقدر است؟ اين هم خيلي اطلاعاتي برخورد کرد گفت نمي‏دانم گفت حالا نمي‏داني نهار بخور، پهلوي ما غذا خورد و گفت غذا چيه؟ بعد گفت شما چقدر... شما غذاتان چيه؟ گفت ما روزي ده تا شتر مي‏کشيم تا گفت 10 تا 10 تا را ضرب در 100 کرد بعد فرمود جمعيت اينها اين قدر است، يعني اول عدد را مستقيم نگفت بعد از يک... بعد از اين گفتگوها عدد را کشف کرد که مثلاً چقدر است اطلاع از آمار دشمن منتهي... هدف‏گيري آمار بايد يک هدفي داشته باشد الان ما در جمهوري اسلامي که بناست در اين ايام آمارگيري بشود مرکز آمار يک آمارگيري بکند روي مسائل کشاورزي هدف چيه؟ خوب برنامه‏ريزي، هدف مقدسي است خوب مي‏خواهيم بدانيم چه جوري است که برنامه‏ريزي کنيم اما... يک سري جاها آمار داريم اما باز هم ظلم مي‏کنيم مثل پرده توي مسجدها که براي زنها مي‏اندازند الان 62% جمعيت مردم ايران زن هستند. اما توي مسجدها هميشه اگر مسجد 100 متر است، 80 متر آن را به مردها مي‏دهند، فکر مي‏کنند که اينجا ارث است که بايد تقسيم کنيم زن، دوب... مرد دو برابر... به چه دليل سهم زنها کم است.

بعضي جاها با اينکه آمار هم مي‏دانيم غلط است روي اين چيزهاي رسوبات فکري که داريم زن بايد عقب باشد. زن بايد کمتر با... به چه دليل حالا الحمد الله خوب شده. من يک جا رفتم توي يکي از مراکز استان سخنراني کنم. مراکز امام جمعه آن بالا که ايستادم ديدم هر چه قالي هست زير پاي مردها است، زير پاي زنها موکت است. گفتم آقا قبل از سخنراني همه بايستيد تقاضا مي‏کنم بايستيد گفتم 10 تا از اين قالي‏ها را بيندازيد سمت زنها انداختند و گفتم والسلام عليکم و رحمة الله. اين از لحاظ اجتماعي است لازم به سخنراني نيست درست نيست که ما مثلاً توي اتاقهاي اداره‏هاي ما الان مي‏دانيم که آمار مراجعه به اين اتاق روزي 30 نفر است. مراجعه به آن اتاق روزي 7 نفر است ولي چون آقا رئيس است 7 اتاقش 80 متر است اين آقا چون کارمند است. اتاقش 15 متر است يعني گاهي هم آمار مي‏دانيم پز نمي‏گذارد به آمار عمل کند بابا اتاق توي اداره البته حرفي که مي‏زنم حرف تلخي است ولي بگذار بزنيم بنده بنا نيست که همه حرفهايم شيرين باشد. بسم الله الرحمن الرحيم در اداره‏ها وقتي ما عادل هستيم که هر کس اتاق به او مراجعه مي‏شود، آن اتاقي که بيشتر مراجعه مي‏شود. اتاقش بزرگتر باشد نه هر که رئيس دارد عدل اين را مي‏گويد عدالت اين را مي‏گويد در مسجدها هر چه زن بيشتر است، هر که جمعيت‏اش بيشتر است، همان مقدار را بردارد زنها بيشتر مي‏آيند سهم زنها بيشتر باشد. اين هم يکي به هر حال روي آمار آنجايي هم که مي‏دانيم، عمل نمي‏کنيم.

توجّه به آمار در برنامه‏ريزي آموزشي‏

الان يکي از مشکلات بيکاري اين است که مثلاً بچه‏هاي دانشجو ما رشته مي‏زنند حسابداري، مديريت، چي، چي چي اصلاً نمي‏دانند ما بالاخره چند تا مدير مي‏خواهيم، چند تا حسابدار مي‏خواهيم. يک وقت مي‏بيني همينطور هق هق دو سه هزار تا ليسانس حقوق روي دستمان مانده. ببخشيد در حوزه هم، هم آقا جون در حوزه هم چند تا آخوند مي‏خواهيم که بتواند با اطفال حرف بزند، پزشک اطفال، آخوند اطفال چند تا مي‏خواهيم. آخوندي که بتواند جواب مادي‏ها را بدهد. چند تا مي‏خواهيم فقيه چند تا مي‏خواهيم قصه گو چندتا مي‏خواهيم مفسر چند تا مي‏خواهيم حوزه هم همينطور است (هم دانشگاه ما کيلويي است، هم حوزه ما کيلويي است. البته هر دو از من بدشان مي‏آيد. من معذرت مي‏خواهم ولي اجازه بدهيد من حق را بگويم، هم مريد حوزه هستم، يعني فرزند حوزه هستم و ف... مخلص دانشجوها هم هستم شايد کسي را سراغ نداشته باشم به اندازه خودم توي دانشگاه سخنراني کرده باشد، الان توي ذهنم نيست آخوندي به اندازه من توي دانشگاههاي ايران سخنراني کند. هم مخلص دانشگاه هستم، هم فرزند حوزه هستم. اما در عين حال کيلويي درس مي‏خوانند، يعني حساب نمي‏کنند مملکت ما چند تا ليسانس مي‏خواهد چند تا فوق ليسانس مي‏خواهد. چند تا آخوند، اين رقمي مي‏خواهد اين آمار خيلي کار درستي است که ما از اول بدانيم اين آقا براي چي چي خوبه. معارف دانشگاه ما، معارف دانشگاه ما من الان دنبال به نهاد رهبري هم در دانشگاه گفتم، گفته‏ام يک دانشحو پيدا کنيد که بگويد بسم الله الرحمن الرحيم، من ايمان نداشتم بخاطر اينکه اين کتاب معارف دانشگاه را خواندم مؤمن شدم، همينطور آقاي ملا و محقق يک چيزي که بلد بوده نوشته بابا اين مي‏خواهد ماما بشود، اين مي‏خواهد مهندس راه و ساختمان بشود. اين مي‏خواهد نمي‏دانم حقوق بخواند. اين مي‏خواهد سياست بخواند.

براي هر کدام يک اطلاعاتي بايد داد ما يک کراوات ببريم براي يک آيت الله کيف مي‏کند؟! يک عمامه ببريم براي سوپردولوکس کيف مي‏کند؟ بايد حساب کرد ديد اين آقا چه درسي مي‏خواند و چه چيزي براي او سوغاتي ببريم همينطور معارف دانشگاه ملاهايي، دانشمندهايي يک چيزهايي که بلد بودند نوشتند کار نداريم بنده اعتقادم اين است چند بار هم تا حالا گفته‏ام، ولي چون گوش نداده‏اند آن قدر مي‏گويم تا گوش بدهند، چوب سفت را بايد اينقدر تبر زد تا بشکند. از خانمها ياد گرفتم اين قدر مي‏زنند با اين قندشکن تا قند بشکند، قديم که قند مي‏شکستند حالا که قند را خورد مي‏خرند. آمار را بايد داشته باشيم طبق آمار... قربان امام بروم الله اکبر. قربان امام بروم، امام بر هر که... امام وقتي مي‏خواهد دعا کند، آدم را تکه تکه مي‏کند، دعا مي‏کند مي‏گويد: «بطوننا» شکممان را از حرام، چشممان را از خيانت، زبانمان را از دروغ، دستمان را از سرقت.. يعني امام براي هر عضوي يک دعا مي‏کند، جامعه را تکه تکه مي‏کند «و علي النساء بالحياء و العفة و علي العلما و علي القضاء و علي التجار» هم آدم را عضو عضو مي‏کند، هم جامعه را قشر قشر مي‏کند.) آمار بايد سرگرمي نباشد. آمار بايد براي عجب و غرور نباشد اهداف آمارگيري بايد حساب شده باشد و آمار کشاورزي...

آمدند به يوسف (عليه السلام) گفتند 7 تا گاو لاغر، 7 تا گاو چاق را مي‏خورد. فرمود خيلي خوب شما يک قحطي برايتان پيش خواهد آمد. 7 سال اول گندم‏هايتان خوب مي‏شود، ذخيره کنيد. گندم آن روزهايي که توي سيلو نبود.«... في سنبله» گندم را همان توي خوشه‏اش بگذاريد. خودش اين يک رشته تحقيقي مي‏خواهد که اگر گندم توي خوشه باشد کار سيلو را مي‏کند. قديم که سيلو نبود شما 7 سال خوب گندم‏کاري کنيد، گندم را خورد نکنيد توي خوشه‏اش باشد بعد 7 سال قحطي مي‏شود. آن وقت آن 7 سال قحطي اين 7 سال ذخيره را بخوريد و با يک مديريت و برنامه‏ريزي که يوسف (عليه السلام) کرد، جامعه را از قحطي نجات داد اين هم توي قرآن آمد. آمار براي برنامه‏ريزي کشاورزي، قصه يوسف (عليه السلام). اصلاً برنامه‏ريزي کشاورزي قرآن... اتفاقاً امروز صبح رفتم قرآن بخوانم به اين آيه رسيدم خيلي خوشم آمد. ديدم به سخنراني امروزم مي‏خورد. قرآن مي‏گويد «قدره» مقدر کرد، اندازه‏گيري کرد «فهدي» بعد مي‏گويد: «الذي اخرج المرعي»، «اخرج المرعي» يعني نباتات بند به اندازه‏گيري است «الذي...، سبح اسم ربک الاعلي، الذي خلق فسوي و الذي قدره فهدي و الذي اخرج المرعي» «قدره» يعني اندازه‏گيري کرد بعد مي‏گويد: «اخرج المرعي» کلمه نباتات کنار اندازه‏گيري آمده چقدر لطيف است همين امروز صبح من تصادفاً رفتم قرآن بخوانم.

اندازه‏گيري يا مثلاً مي‏گويد: «ماءً بقدر» قطرات باران اندازه‏گيري شده بعد مي‏گويد: «فانشرا به....». و اين را هم به شما بگويم بنده از مسئول آمار پرسيدم که اگر يک کشاورز راستش را بگويد، فردا گيرش نمي‏دهيد. گفت نه خير اتفاقاً قوه قضائيه گاهي از ما آمار مي‏خواهد به آنها نمي‏دهيم، يعني آمار محرمانه است ما بايد با صداقت بگوئيم آقا اين قدر سيب زميني داريم، اينقدر پياز، اينقدر خرما، اينقدر گندم، اينقدر جو يعني ما با صداقت رفتار کنيم، مرکز آمار هم امين است که اين آمار را به احدي جز براي برنامه‏ريزي ندهد. البته يک سري آمار هم اينجا بايد حالا اسم آمار را بردم بگويم اين ديگر پرانتز است بعضي آمارها را مسئولين بايد بدانند، عوام نبايد بدانند توي سيلو چند کيلو گندم است نبايد بفهمند چون اگر بدانند که گندم نيست قبل از آنکه قحطي بشود، قحطي مي‏شود چون مردم چاقوکشي مي‏کنند اين را بايد سريع يک گندم بخرند، سيلوها را پر کنند ولي آمارش را به مردم نگويند. يک سري آمار را قرآن مي‏گويد که: «ان تبدلکم تسئوکم» اگر آمار را بگوئيم به وحشت مي‏افتند هر راستي را نبايد گفت، ولي ما چون مسئولين مان مي‏خواهند برنامه‏ريزي کنند براي خريد، براي ساختن سيلو، براي ارزيابي براي آينده‏نگري ما به مسئولين آمار بايد راست بگوئيم.

مسئولين آمار هم اينجا به بنده گفتند به مردم بگوئيد بسم الله الرحمن الرحيم. ما مسئولين آمار شهادت شرعي مي‏دهيم قول شرف و دين مي‏دهيم که اين آمار را به احدي جز مديران برنامه‏ريز نگوئيم. گاهي وقتها مثلاً مي‏گويد اگر بگويم مثلاً فرض کنيد... راستش را بگو. بله يک جوان مي‏پرسد دخترت چند سالش است، بگويي 25 سالش است، 30 سالش است. ممکن است بگويي نه بگويم سن‏اش... ولي اينکه خواستگار نيست که خوب بگو دخترت چند ساله... چقدر... چند تا دختر 18 ساله داري، چند تا دختر 19 ساله داري. يک وقت داماد مي‏آيد آدم سن دختره را کم مي‏گويد که محبوب بشود اما اينکه داماد که نيست اين مسئول آمار است بنابراين به مسئولين آمار خيلي شفاف صحبت کنيد. مسئولين آمار هم خلاصه برخوردشان برخورد همچين حالا از موضع بالا آمدند نباشد. ما همه خادم هستيم. بنده که اينجا نشسته‏ام همين عمامه‏ام مال کشاورزها است. کفش‏ام هم از چرم است مال دامداري، پوست گاو است يعني من حجة الاسلام از مخ تا کفش به اين روستايي‏ها بدهکارم. يک وقت کيف سامسونت دست مي‏گيريد فکر نکنيد علي آباد شهري است، شما به مردم سلام کنيد با احترام، آنها هم راستش را بگويند، ادب از ما صداقت از آنها.

«والسلام عليکم و رحمة اللَّه و برکاته»