«بسم اللّه الرّحمن الرّحيم»
الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي
در اين جلسه بحثمان بحث آمار و ارقام و عدد در اسلام و قرآن است. اصولاً ببنيم اسلام نسبت به آمار... چون خيلي برنامهريزيها روي آمار است گزارشها روي آمار است. اصلاً اسلام نسبت به عدد نظرش چيه؟ نسبت به آمار نظرش چيه؟ انتخاب اين بحث هم بخاطر اين بود که برنامهاي هست که مرکز آمار جمهوري اسلامي ايران يک دستوري گرفتند هم از طرف مقام معظم رهبري سفارش شده هم از طرف دولت محترم سفارش شده براي کشاورزي. يک آمار همه پرسي ميخواهند داشته باشند، يک سرشماري عمومي کشاورزي ميخواهند داشته باشند که بتوانند ببينند به هر حال چه جوري برنامهريزي کنند، چون انسان تا اطلاعات نداشته باشد يعني دکتر تا معاينه نکند نميتواند نسخه بدهد و آمار مثل نسخه مريض است.
از جاهايي که غيبت جايز است چون غيبت حرام است و از گناهان کبيره است اما گفتند پهلوي دکتر غيبت کن يعني يک مريضي که ميبري به او بگو که اين پرخوري کرده نگو اگر بگويم پرخوري کرده اين پهلوي م... دکتر آبرويش ميريزد. بگويم مثلاً چه... چه جوري شده که اينطور شده. حالا دکتر هم بايد روشن گفت، شفاف گفت چون اين ميخواهد نسخه بپيچد بايد نسخه بپيچد ما گاهي وقتها اصلاً مکتب هم بايد بگذاريم کنار چون ديگر مسلمان هم نبود، نبود. ما اين هواپيماهايي هست توپولفها رانندههايش روسياند. خوب اين روسيها جزء قليلشان کمونيست هستند. گاهي وقتها بنده توي هواپيما مينشينم، براي خلبان کمونيست آيةالکرسي ميخوانم. ميگويد بابا اين خدا را قبول ندارد ميگويم ببين اين پشت فرمان است بيفتد پائين همهمان ميافتيم پائين بنابراين يک کسي که مسئوليت دارد در مقابل دکتر نبايد گفت بابا اين ناموس من است اين مرد است درست است دکتر مرد است و اين هم دختر تو است همسر تو است. ولي آنجا ديگر بايد صاف و شفاف حرف زد. چون ميخواهد نسخه بپيچد بايد شفاف حرف زد. بنابراين يک مسئوليتي دارند آقايان که در خانهها را ميزنند که اينها باتقوا باشند .
بحثمان فهرستاش را بنويسم.
بسم الله الرحمن الرحيم. موضوع: آمار و اعداد... آمار و ارقام در اسلام:
1-اهميت آمار
2-وظيفه مأموران آمار
3-وظيفه مردم
4-پشت ديوار طبيعت خبري هست .
يعني غير از اينها همين پوست کار است اين کانال يک است ما يک کانال دو داريم. يک آمار غيبي هم داريم که آخرش يک اشاره خواهم کرد که خيلي هم به اين آمار نميتوانيم تکيه کنيم بايد آمار را دقيق بدانيم. اما بدانيم اگر خدا خواسته باشد همه چيزي را به هم، هم ميريزد. ما يک وظيفه داريم که برويم پهلوي دکتر، واجب است برويم پهلوي دکتر. يک واجب است هر چه گفت عمل کنيم از جاهايي که مراجع ما هم تقليد ميکنند مربوط به دکتر است يعني اگر پزشک به امام (رحمة الله عليه) ميگفت اين غذا را بخور. ميگفت چشم يعني امام (رحمة الله عليه) هم مراجع هم در مسائل پزشکي از دکترها تقليد ميکنند. همينطور که ميگوئيم دکتر هم بايد از مرجع تقليد کند، مرجع هم بايد از دکتر تقليد کند يعني با کارشناس بايد شفاف صحبت کرد هر چه گفت گوش بدهيم.
اما اهميت آمار اول اينکه هستي همه چيزش حساب و کتاب دارد. قرآن ميفرمايد: «انا کل شيء خلقناه بقدر»، «انا» به درستي که ما «کل شيء» هر چيزي را «خلقنا بقدر» هر چيزي را به اندازه آفريديم. يعني فکر نکنيد که حالا اين کوه شد، اين هم دره شد تمام چيزها حساب و کتاب دارد «انا کل شيء خلقناه بقدر» و همهاش هم ثبت شد. «کل شيء احصيناه»، «کل شيء» هر چيزي را «احصيناه، احصا»، «احصا» يعني آمار دقيق داريم «احصيناهم». قرآن ميفرمايد که: «جعل الشمس ضياء و القمر نورا لتعلموا عدد السنين و الحساب» ميگويد خورشيد و ماه، خورشيد و ماه در جريان هستند «لتعلموا» «لتعلموا» تا بدانيد چي چي بدانيد «عدد السنين»، «عدد السنين و الحساب» قرآن ميفرمايد براي اينکه علم پيدا کنيد آمار سالها و حساب و کتاب داشته باشيد يعني گردش خورشيد، ببخشيد گردش ماه در منازل مختلف، حرکت ماه براي اين است که شما با يک نگاه بتواني، بداني که چندم ماه است. خوب کي حساب را دقيق ميداند؟ فقط خداوند ميداند «احاط بکل شيء علما» خداوند احاطه علمي دارد بر همه آمار يک آيه قرآن هست که در نماز غفيله ميخوانيم، ميخوانيم: «ولا تسقط من ورقة لا يعلمها» هر برگ درختي که ميافتد خدا ميداند يعني اينطور نيست که پائيز آمد، باد آمد، برگها را ريخت. تک تک برگهايي که ميريزد، خدا ميداند يعني علم به جزئيات دارد «و لا حبة في الظلمات» اين عربيهايي که ميخوانم آيه قرآن است. «و لا حبة في الظلمات الارض» دانههايي که در عمق زمين است «و لا رطب و لا يابس» هيچ تر و خشکي نيست «الا في کتاب مبين» هر تر و خشکي را ميداند، هر برگ زردي را ميداند، حالا اين فهم عرفي بود به زبان ما خواسته باشيم صحبت کنيم عدد سلولها را ميداند. عدد اتمها را ميداند.
اعمال ما حساب و کتاب ميشود. قرآن ميفرمايد روز قيامت پروندهاي براي انسان باز ميشود «تري المجرمين مشفقين» يعني افراد مجرم نگاه ميکنند به لوحي که جلوشان باز شده ميگويند اِه!! «مالهذا الکتاب» اين چه پروندهاي است؟ «لا يغادر صغيرة و لا کبيرة الا احصاها» صغيره و کبيرهاي نيست جز اينکه ثبت شد تمام اعمال ما ريز و درشتاش ثبت ميشود پس مسأله اينکه... قطرات باران هستند. عدد قطرات باران را ميدانند. خلاصه اين هستي حساب و کتاب دارد. ما چشممان را به هم بستيم، همه چيز حساب و کتاب دارد اعمال ما هم حساب و کتاب دارد. نيتهايمان هم حساب و کتاب دارد و خدا هم طبق حساب و کتاب با ما برخورد ميکند حالا صلواتي بفرسيتد «اللهم صل علي محمد و آل محمد».
در قرآن عدد هم زياد آمده مثلاً 100 آمده «مأئة جلده» 20 آمده، 200 آمده، 30 آمده، 40 آمده، 200 آمده، 300 آمده، 400 آمده. اعداد آمده 100 هزار آمده، 50 عدد آمده شماره از يک تا 10 آمده شماره 1 «قل هو الله احد»، 2 «ثاني اثنتين»، 3 «يقولون ثلاثة»، 4 «اربع شهادات»، 5 «سيقولون خسمة»، 6 «ستة ايام»، 7 «السموات سبع»، 8 «ثمانية ازواج»، 9 «تسع آيات»، 10 «تلک عشرة کامله»، 11 «احد عشرة کوکباً»، يعني از يک تا 10 آمده، 1 تا 10 آمده، صد، دويست، سيصد آمده. خلاصه در... آن وقت اين اعداد و ارقام در عبادات هم هست مثلاً نماز 17 رکعت جايي که سر به سجده ميگذاريم 7 مورد کلمات اذان «الله اکبر» آن 4 تا است «حي علي الصلوة، حي علي الفلاح» جفت جفت است. اذکار و اوراد 34 بار بعد از نماز بگو «الله اکبر»، 33 بار «الحمد الله»، 33 بار «سبحان الله». فکر هم نکنيد بيخودي است من ميگويم 34 متري را بِکني به گنج ميرسي، يعني 35 متري بکني يا 36 متري بکني به گنج نميرسي.
دکتر ميگويد اين قرص را 6 ساعت به 6 ساعت بخور بعد از غذا بخور يعني اگر جابجا...مثل آمپول است. آمپول توي رگ بزني يا يک خورده اين طرفترش فرق ميکند. سوئيچ ماشين دندههايش کم و زياد بشود، قفل يا باز ميشود يا بسته. دست را اينجا بگذاري احترام است، پائينتر يا بالاتر بگذاري مسخره است همانطور که گفتهاند حتي به ما ميگويند دعاهايي که ما ميگوئيم همانطوري که ما ميگوئيم بخوانيد يک کسي دعا ميخواند ميگفت: «يا مقلب القلوب و الابصار». امام مچش را گرفت و فرمود: «ابصارش» را ما نگفتهايم، آنکه ما گفتهايم: «يا مقلب القلوب» است شما چرا «ابصار» را اضافه کردي؟ دعا که شکمي نيست. يک کسي ديگر دعا ميخواند ميگفت: «يحي و يميت» بعد گفت: «و يميت و يحيي». امام مچش را گرفت و فرمود: «يحيي و يميت»اش را ما گفته بوديم. گاهي وقتها چيزها را جابجا ميکنيم. يک دعايي هست درباره رجب، دستشان را به ريششان ميگيرند و همچين ميکنند: «حرم شيبتي من النار» من رفتم دبيرستان دخترانه نماز بخوانم. ديدم ميگويند: «حرم شَعري من النار» چون آخر دخترها که ريش ندارند، آن ريش را تبديل کرده بودند به گيس. من خندهام گرفته بود، هم خوشم آمد، هم گفتم اسلام اين را نگفته است، اسلام اين را نگفته.
ما گاهي وقتها يک چيزي را خوشمان ميآيد زيادش ميکنيم، کماش ميکنيم. کي به کيه. اسلام ميگويد در سال 4 ماه جنگ تعطيل بشود. ماههاي حرام که اگر کسي هم تصادف کند، ماه حرام جريمهاش دو برابر است يکي از آنها رجب است و سه تاي ديگر پشت سر هم است ذيحجه، محرم، ذيقعده، ذيحجه، محرم سه تا پشت سر هم است. يکي هم سواست. ماه رجب در سال 4 ب... سال آتشبس است. گاهي وقتها که جنگ شلوغ ميشد، ميرسيدند به رجب اَه!! بابا حالا تنور جنگ تازه داغ شده. خيلي خوب، حالا رجب را دعوا کنيم، عوضاش مثلاً شعبان تعطيل ميکنيم، آيه ميفرمايد که: «انما النسي»، «انما» يعني فقط «النسي» نسيه ما ميگوئيم نسيه يعني چه نسيه، نسي يعني حالا بنداز عقب، نسيه يعني جنس ميخرم، پولش باشد بعد، حالا بگذار بجنگيم تعطيلي باشد بعد قرآن ميفرمايد: «انما النسي زيادة في الفکر» «زيادة في الفکر» يعني کسي خواسته باشد ماهها را جابجا کند اين وارد دايره کفر شده، آنکه ما ميگوئيم ماه رجب حالا شما شور برداشتيد... همانطور که گفتيم شوخيبردار هم نيست، يعني بايد دقيق باشيم يک کسي نمازش غلط بود گفتند بابا نمازت اين کلمه را غلط... معنايش عوض ميشود. گفت برو بابا اينقدر تارک الصلوة هست که الان فرشتهها سر همين نماز شکسته من دعوايشان است. نبايد گفت حالا مردم همه دروغ ميگويند ما يکي راست بگوئيم بله تارک الصلوة داريم ولي شما هم بايد... شما که ميخوانيد بايد نمازت را درست بخواني، مثل اينکه بگوئيم بابا اينقدر آدم هست، سربازي نرفته، فرار کرده.
حالا من آمدم بايد درست بايستم. بابا هم آنکه فرار کرده مجرم است و هم تو که آمدي بايد درست بايستي خلاصهاش به شوخي نگيريم قصه را. آمار را بايد دقيق بگوئيم تا بتوانند مسئولين ما برنامهريزي کنند. به ما گفتند در نماز شب 300 مرتبه بگوئيد: «العفو، العفو، العفو» عرض کردم اينها آمار يک رموزي دارد. ما بلد نيستيم بنده بلد نيستم چرا 7 بار طواف کنيم؟ عدد هفته 7 تا است نميدانم چرا سوره حمد 7 تا است. نميدانم چرا سعي و صفا و مروه 7 تا است. نميدانم چرا سنگ به شيطان حاجيها روز عيد قربان ميزنند 7 تاست. نميدانم چرا من نميدانم معنايش اين نيست که راز و رمز ندارد مگر ما همه چيزي را ميدانيم؟ ما چيزهايي که صبح تا شام نگاهش ميکنيم نميدانيم برگ انار چرا باريک است، برگ انگور چرا پهن است ولي حتماً بين اين برگ و مزه يک رابطهاي هست. گرچه رابطه را علوم طبيعي هنوز کشف نکرده مگر ما همه چيزي را ميدانيم، ما اصلاً سوادي نداريم. ليسانسهاي ما 200 تا کتاب خواندهاند. فوق ليسانسهاي ما 300 تا کتاب خواندهاند. دکترهاي ما 400 تا کتاب خواندهاند. آيت اللههاي ما 500 تا خواندهاند. مگر آدم با 400، 500 تا ملا ميشود. نميدانيم آقا بوعلي سينا ميگويم بسمه تعالي من نميدانم، روشن بگوئيد من نميدانم روشن بگوئيد نميدانم. علامه طباطبائي سؤال کردند از او يک چيزي را بلد نبود،. ايشان گفت که اگر بگوئيم نميدانم اشکالي ندارد بعدش گفت نميدانم همچين گفت نميدانم که جگرمان حال آمد. آقا بلد نيستي بگو بلد نيستم مِن و مِن چرا ميکني. بسم الله الرحمن الرحيم، بلد نيستم،
«کل شيء خلقناه بقدر» هر چيزي اندازهگيري شده «احصيناه» ريز مسائل را ما ميدانيم. برگ درخت ميافتد «ماتسقط من ورقةٍ» ميدانيم «و لا حبة في الظلمات الارض» دانه زير زمين را عددش را ميدانيم. خورشيد و ماه براي اين است که «لتعلموا عدد السنين و الحساب» نميشود عددها را جابجا کرد که حالا تنور جنگ گرم شده بزنيد جنگ کنيد، عوضاش شعبان تعطيل ميکنيم.
خوب حالا در قرآن آماري که ميگويد دقيق ميگويد راجع به دقت در آمار مثلاً ميخواهد بگويد 309 سال اصحاب کهف خوابشان برد. خدا اراده کرد، گروهي که يک چند تا مؤمن جوانمرد بودند ديدند در منطقه فساد و شرک هضم خواهند شد. گفتند ما چند تا برويم توي غار زندگي کنيم که توي جامعه فاسد آب نشويم شد خدا بر اينها خواب را مسلط کرد 309 سال وقتي ميخواهد بگويد 309 سال، همينطور نميگويد 309. ميگويد 300 سال، بعد ميگويد: «وازدادو تسعاً» 300 تا بعد ميگويد 9 تا هم روي آن بگذار. اينکه 300 ميگويد بعد ميگويد 9 تا روي آن بگذار يعني عدد، عدد دقيقي است وگرنه ميگفت 309 سال يا مثلاً عم... تبليغ زمان، تبليغ نوح (عليه السلام) را نميگويد 950 سال ميگويد: «خمسين ألف سنةً» هزار سال، بعد ميگويد: «الا خمسين» 50 تا را کم کن. اينکه ميگويد هزار تا، 50 تاي آن را کم کن. هزار 50 تايش را کم کن يعني آمار دقيق است 300، 9 تا روي آن بگذار يعني آمار دقيق است. مثلاً نميگويد موسي (عليه السلام) در کوه طور 40 شب بود ميگويد: «و واعدنا موسي ثلاثين ليلة» به موسي (عليه السلام) گفتيم بيا 30 شب مناجات کن معتکف شو، ميخواهيم به تو کتاب تورات بدهيم. بعد ميگويد: «و اتممناها بعشر» 30 روز گفتيم بعد 30 روز را کرديم 40 روز. ببينيد 30 تا 10 روي آن گذاشتيم. 300 سال 9 سال روي آن گذاشتيم.
1000 سال 50 تا از آن کم کن. اصلاً اين رقم شيوه يعني آمار ما آمار دقيقي. اين آمار... البته بعضي آمار هم در قرآن هست که فقط براي کثرت است مثلاً داريم که بعضي از يهوديها دوست دارند هزار سال عمر کنند، اينجا که ميگويد هزار سال معنايش اين نيست که اينها نميخواهند دو هزار سال عمر کنند اينها ميخواهند پنج هزار سال عمر کنند، منتهي هزار سال که ميگويند براي اينکه... يا مثلاً به پيغمبر (صلي الله عليه و آله) ميگويد که اگر 70 بار در حق منافقين دعا کني، من اينها را نميبخشم. حالا اگر 71 بار دعا کني چي؟ وقتي ميگويد 70 بار هم دعا کني نميبخشم يعني هر چه دعا کني نميبخشم، نه يعني اينکه اگر 71 بار دعا کني نميبخشم. پس ببينيد بعضي آ... آ... آمار تقريبي است، بعضي آمار تحقيقي است ما هم در آمارگيريمان بايد هم آمار دقيق را بگوئيم، هم آمار تقريبي را بگوئيم، اينها حسابشان را جدا کنيم، چون باز اين برنامهريزي دقيق است، حساب کنيم تقريبي بود يا تحقيقي در قرآن آمار تحقيقي داريم. هزار 50 تاي آن را کم کن.300 سال 9 سال روي آن بگذار. اين تعبيرات را توي قرآن داريم از آن طرف هم آمار مبالغهاي داريم بابا جونم در آمد. جونم در نيامد اين براي مبالغه ميگويم جانم آمد، آقا قدم به چشم، آخر قدم به چشم، يعني خوش آمدي ما گاهي وقتها کلمههايي ميگوئيم، مبالغهاي است مثل قدم به چشم جانم در آمد.
گاهي وقتها دقيق است هر دو را در قرآن داريم. خوب حالا آمار از چي؟ از همه چيز، آمار از درختها براي آمار درختها چه ميگويد؟ اسلام ميفرمايد... غصه ميخورم، واقعاً غصه ميخورم اتريش بودم قانوني هست هر کس يک درخت بريد بايد 3 تا درخت بکارد. آن وقت اميرالمؤمنين (عليه السلام) ميفرمايد کسي حق ندارد درختي را اره کند، ببرد براي ساختمان جز اينکه در جايي ديگر جايش درختي بکارد يعني محيط زيست، يعني آمار جنگلها. حديث مال ما است، اميرالمؤمنين (عليه السلام) روزهاي آخر عمرش فرمود مواظب باشيد نکند ديگران به اسلام عمل کنند و شما عمل نکنيد. الان قانون اسلام را اتريش عمل ميکند دين مال ما است، اتريش عمل ميکند. قطع درخت ممنوع جز اينکه در مقابل اين درختي که قطع شد... يعني فضاي سبز بايد کم نشود. از فضاي سبز نکاهيد. مواظب طبيعت باشيد، جنگلها و درختها را حفظ کنيد حتي اگر نياز شد يک درخت ببريد، يک درخت جاي... بعضي درختها... اسم 11 تا درخت توي قرآن است بايد يک بررسي، حالا آقاياني که توي رشتههاي کشاورزي دارند رساله مينويسند يک بررسي کنند اسم 11 تا درخت چه خصوصياتي دارد. 11 درخت توي قرآن است اسمش چيه؟ زيتون بررسي کنيم، زيتون هم زمستان برگش سبز است هم تابستان، نکند در اکسيژن سازي اثر دارد ميوهاش چطور؟ چرا اسم انجير برده شده، چرا اسم انگور و خرما برده شده.
اسم 11 درخت توي قرآن است که اينها بايد بررسي بشود يک رمزي توي آن هست، يک رمزي توي آن هست رمزش چيه؟ بسم الله الرحمن الرحيم. نميدانم چقدر ما چيز بلد نيستيم. آمار درختها، آمار حيوانها چي؟ آمار حيوانها هم برده شده. آيه آمار... براي آمار درختها آيه توي ذهنم نيامد. حديث توي ذهنم آمد که امام فرمود هر درختي را قطع کنيد جاي آن درخت بکاريد. آمار حيوانها آيه داريم: «و تفقد الطير مالي لا أري الهدهد» آيه قرآن است. حضرت سليمان (عليه السلام) گفت: هدهد کجاست؟ يعني يک پرنده نبود. «تفقد الطير» تفقد کرد، احوالش را پرسيد گفت آن پرنده کجاست حتي اگر کسي روي هوا و هوس گوزني، آهويي را شکار کند گوشتش حرام است يعني اگر ميخواهيد هم شکار کنيد روي هدف شکار کنيد حالا برويم به آن بزنيم ببينيم به او ميخورد يا نميخورد. برويم تفريح مگر ميشود با طبيعت بازي کرد. (طرف آب خورد نصف ليوان آبش را دور ريخت امام فرمود اسراف کردي. گفت چه کنم، گفت خوب رودخانه بريز، توي رودخانه گفت چه فرقي ميکند. گفت: اِه!! آب بريز روي آب ولي آب را ريختي روي خشکي بيخود... بيخود کردي اسراف کردي، خرما خورد، هستهاش را دور انداخت، امام فرمود اسراف کردي، هر هسته خرما دور انداختهايم يکياش خود بنده اينجانب هم، هم. يک کسي محرم بود ميگفت من ماه محرم ديوانه ميشوم، اسم خودش مَحرم بود. ميگفت من هم اسمم محرم است، ماه محرم ديوانه ميشوم، از عشق امام حسين (عليه السلام).
شعرش اين بود، ديوانه شود مَحرم در ماه محرم، رفيقش گفت در ماه صفر هم، 10 ماه دگر هم! تو هميشه ديوانهاي حالا همه هم، هم چقدر تا حالا آب دور ريختيم، چقدر تا حالا هسته دور ريختيم، چقدر تا حالا نهال... چقدر تا حالا، چقدر تا حالا، چقدر تا حالا. يعني ما واقعاً بايد گندم بخريم؟ جمهوري اسلامي نميتواند خودکفا بشود آمار حيوانها.) آمار از تعداد دشمن در جبهه بود. يک نفر را پيغمبر (صلي الله عليه و آله) از آن طرفيها آوردند پهلوي پيغمبر (صلي الله عليه و آله) فرمود جمعيت دشمن چقدر است؟ اين هم خيلي اطلاعاتي برخورد کرد گفت نميدانم گفت حالا نميداني نهار بخور، پهلوي ما غذا خورد و گفت غذا چيه؟ بعد گفت شما چقدر... شما غذاتان چيه؟ گفت ما روزي ده تا شتر ميکشيم تا گفت 10 تا 10 تا را ضرب در 100 کرد بعد فرمود جمعيت اينها اين قدر است، يعني اول عدد را مستقيم نگفت بعد از يک... بعد از اين گفتگوها عدد را کشف کرد که مثلاً چقدر است اطلاع از آمار دشمن منتهي... هدفگيري آمار بايد يک هدفي داشته باشد الان ما در جمهوري اسلامي که بناست در اين ايام آمارگيري بشود مرکز آمار يک آمارگيري بکند روي مسائل کشاورزي هدف چيه؟ خوب برنامهريزي، هدف مقدسي است خوب ميخواهيم بدانيم چه جوري است که برنامهريزي کنيم اما... يک سري جاها آمار داريم اما باز هم ظلم ميکنيم مثل پرده توي مسجدها که براي زنها مياندازند الان 62% جمعيت مردم ايران زن هستند. اما توي مسجدها هميشه اگر مسجد 100 متر است، 80 متر آن را به مردها ميدهند، فکر ميکنند که اينجا ارث است که بايد تقسيم کنيم زن، دوب... مرد دو برابر... به چه دليل سهم زنها کم است.
بعضي جاها با اينکه آمار هم ميدانيم غلط است روي اين چيزهاي رسوبات فکري که داريم زن بايد عقب باشد. زن بايد کمتر با... به چه دليل حالا الحمد الله خوب شده. من يک جا رفتم توي يکي از مراکز استان سخنراني کنم. مراکز امام جمعه آن بالا که ايستادم ديدم هر چه قالي هست زير پاي مردها است، زير پاي زنها موکت است. گفتم آقا قبل از سخنراني همه بايستيد تقاضا ميکنم بايستيد گفتم 10 تا از اين قاليها را بيندازيد سمت زنها انداختند و گفتم والسلام عليکم و رحمة الله. اين از لحاظ اجتماعي است لازم به سخنراني نيست درست نيست که ما مثلاً توي اتاقهاي ادارههاي ما الان ميدانيم که آمار مراجعه به اين اتاق روزي 30 نفر است. مراجعه به آن اتاق روزي 7 نفر است ولي چون آقا رئيس است 7 اتاقش 80 متر است اين آقا چون کارمند است. اتاقش 15 متر است يعني گاهي هم آمار ميدانيم پز نميگذارد به آمار عمل کند بابا اتاق توي اداره البته حرفي که ميزنم حرف تلخي است ولي بگذار بزنيم بنده بنا نيست که همه حرفهايم شيرين باشد. بسم الله الرحمن الرحيم در ادارهها وقتي ما عادل هستيم که هر کس اتاق به او مراجعه ميشود، آن اتاقي که بيشتر مراجعه ميشود. اتاقش بزرگتر باشد نه هر که رئيس دارد عدل اين را ميگويد عدالت اين را ميگويد در مسجدها هر چه زن بيشتر است، هر که جمعيتاش بيشتر است، همان مقدار را بردارد زنها بيشتر ميآيند سهم زنها بيشتر باشد. اين هم يکي به هر حال روي آمار آنجايي هم که ميدانيم، عمل نميکنيم.
الان يکي از مشکلات بيکاري اين است که مثلاً بچههاي دانشجو ما رشته ميزنند حسابداري، مديريت، چي، چي چي اصلاً نميدانند ما بالاخره چند تا مدير ميخواهيم، چند تا حسابدار ميخواهيم. يک وقت ميبيني همينطور هق هق دو سه هزار تا ليسانس حقوق روي دستمان مانده. ببخشيد در حوزه هم، هم آقا جون در حوزه هم چند تا آخوند ميخواهيم که بتواند با اطفال حرف بزند، پزشک اطفال، آخوند اطفال چند تا ميخواهيم. آخوندي که بتواند جواب ماديها را بدهد. چند تا ميخواهيم فقيه چند تا ميخواهيم قصه گو چندتا ميخواهيم مفسر چند تا ميخواهيم حوزه هم همينطور است (هم دانشگاه ما کيلويي است، هم حوزه ما کيلويي است. البته هر دو از من بدشان ميآيد. من معذرت ميخواهم ولي اجازه بدهيد من حق را بگويم، هم مريد حوزه هستم، يعني فرزند حوزه هستم و ف... مخلص دانشجوها هم هستم شايد کسي را سراغ نداشته باشم به اندازه خودم توي دانشگاه سخنراني کرده باشد، الان توي ذهنم نيست آخوندي به اندازه من توي دانشگاههاي ايران سخنراني کند. هم مخلص دانشگاه هستم، هم فرزند حوزه هستم. اما در عين حال کيلويي درس ميخوانند، يعني حساب نميکنند مملکت ما چند تا ليسانس ميخواهد چند تا فوق ليسانس ميخواهد. چند تا آخوند، اين رقمي ميخواهد اين آمار خيلي کار درستي است که ما از اول بدانيم اين آقا براي چي چي خوبه. معارف دانشگاه ما، معارف دانشگاه ما من الان دنبال به نهاد رهبري هم در دانشگاه گفتم، گفتهام يک دانشحو پيدا کنيد که بگويد بسم الله الرحمن الرحيم، من ايمان نداشتم بخاطر اينکه اين کتاب معارف دانشگاه را خواندم مؤمن شدم، همينطور آقاي ملا و محقق يک چيزي که بلد بوده نوشته بابا اين ميخواهد ماما بشود، اين ميخواهد مهندس راه و ساختمان بشود. اين ميخواهد نميدانم حقوق بخواند. اين ميخواهد سياست بخواند.
براي هر کدام يک اطلاعاتي بايد داد ما يک کراوات ببريم براي يک آيت الله کيف ميکند؟! يک عمامه ببريم براي سوپردولوکس کيف ميکند؟ بايد حساب کرد ديد اين آقا چه درسي ميخواند و چه چيزي براي او سوغاتي ببريم همينطور معارف دانشگاه ملاهايي، دانشمندهايي يک چيزهايي که بلد بودند نوشتند کار نداريم بنده اعتقادم اين است چند بار هم تا حالا گفتهام، ولي چون گوش ندادهاند آن قدر ميگويم تا گوش بدهند، چوب سفت را بايد اينقدر تبر زد تا بشکند. از خانمها ياد گرفتم اين قدر ميزنند با اين قندشکن تا قند بشکند، قديم که قند ميشکستند حالا که قند را خورد ميخرند. آمار را بايد داشته باشيم طبق آمار... قربان امام بروم الله اکبر. قربان امام بروم، امام بر هر که... امام وقتي ميخواهد دعا کند، آدم را تکه تکه ميکند، دعا ميکند ميگويد: «بطوننا» شکممان را از حرام، چشممان را از خيانت، زبانمان را از دروغ، دستمان را از سرقت.. يعني امام براي هر عضوي يک دعا ميکند، جامعه را تکه تکه ميکند «و علي النساء بالحياء و العفة و علي العلما و علي القضاء و علي التجار» هم آدم را عضو عضو ميکند، هم جامعه را قشر قشر ميکند.) آمار بايد سرگرمي نباشد. آمار بايد براي عجب و غرور نباشد اهداف آمارگيري بايد حساب شده باشد و آمار کشاورزي...
آمدند به يوسف (عليه السلام) گفتند 7 تا گاو لاغر، 7 تا گاو چاق را ميخورد. فرمود خيلي خوب شما يک قحطي برايتان پيش خواهد آمد. 7 سال اول گندمهايتان خوب ميشود، ذخيره کنيد. گندم آن روزهايي که توي سيلو نبود.«... في سنبله» گندم را همان توي خوشهاش بگذاريد. خودش اين يک رشته تحقيقي ميخواهد که اگر گندم توي خوشه باشد کار سيلو را ميکند. قديم که سيلو نبود شما 7 سال خوب گندمکاري کنيد، گندم را خورد نکنيد توي خوشهاش باشد بعد 7 سال قحطي ميشود. آن وقت آن 7 سال قحطي اين 7 سال ذخيره را بخوريد و با يک مديريت و برنامهريزي که يوسف (عليه السلام) کرد، جامعه را از قحطي نجات داد اين هم توي قرآن آمد. آمار براي برنامهريزي کشاورزي، قصه يوسف (عليه السلام). اصلاً برنامهريزي کشاورزي قرآن... اتفاقاً امروز صبح رفتم قرآن بخوانم به اين آيه رسيدم خيلي خوشم آمد. ديدم به سخنراني امروزم ميخورد. قرآن ميگويد «قدره» مقدر کرد، اندازهگيري کرد «فهدي» بعد ميگويد: «الذي اخرج المرعي»، «اخرج المرعي» يعني نباتات بند به اندازهگيري است «الذي...، سبح اسم ربک الاعلي، الذي خلق فسوي و الذي قدره فهدي و الذي اخرج المرعي» «قدره» يعني اندازهگيري کرد بعد ميگويد: «اخرج المرعي» کلمه نباتات کنار اندازهگيري آمده چقدر لطيف است همين امروز صبح من تصادفاً رفتم قرآن بخوانم.
اندازهگيري يا مثلاً ميگويد: «ماءً بقدر» قطرات باران اندازهگيري شده بعد ميگويد: «فانشرا به....». و اين را هم به شما بگويم بنده از مسئول آمار پرسيدم که اگر يک کشاورز راستش را بگويد، فردا گيرش نميدهيد. گفت نه خير اتفاقاً قوه قضائيه گاهي از ما آمار ميخواهد به آنها نميدهيم، يعني آمار محرمانه است ما بايد با صداقت بگوئيم آقا اين قدر سيب زميني داريم، اينقدر پياز، اينقدر خرما، اينقدر گندم، اينقدر جو يعني ما با صداقت رفتار کنيم، مرکز آمار هم امين است که اين آمار را به احدي جز براي برنامهريزي ندهد. البته يک سري آمار هم اينجا بايد حالا اسم آمار را بردم بگويم اين ديگر پرانتز است بعضي آمارها را مسئولين بايد بدانند، عوام نبايد بدانند توي سيلو چند کيلو گندم است نبايد بفهمند چون اگر بدانند که گندم نيست قبل از آنکه قحطي بشود، قحطي ميشود چون مردم چاقوکشي ميکنند اين را بايد سريع يک گندم بخرند، سيلوها را پر کنند ولي آمارش را به مردم نگويند. يک سري آمار را قرآن ميگويد که: «ان تبدلکم تسئوکم» اگر آمار را بگوئيم به وحشت ميافتند هر راستي را نبايد گفت، ولي ما چون مسئولين مان ميخواهند برنامهريزي کنند براي خريد، براي ساختن سيلو، براي ارزيابي براي آيندهنگري ما به مسئولين آمار بايد راست بگوئيم.
مسئولين آمار هم اينجا به بنده گفتند به مردم بگوئيد بسم الله الرحمن الرحيم. ما مسئولين آمار شهادت شرعي ميدهيم قول شرف و دين ميدهيم که اين آمار را به احدي جز مديران برنامهريز نگوئيم. گاهي وقتها مثلاً ميگويد اگر بگويم مثلاً فرض کنيد... راستش را بگو. بله يک جوان ميپرسد دخترت چند سالش است، بگويي 25 سالش است، 30 سالش است. ممکن است بگويي نه بگويم سناش... ولي اينکه خواستگار نيست که خوب بگو دخترت چند ساله... چقدر... چند تا دختر 18 ساله داري، چند تا دختر 19 ساله داري. يک وقت داماد ميآيد آدم سن دختره را کم ميگويد که محبوب بشود اما اينکه داماد که نيست اين مسئول آمار است بنابراين به مسئولين آمار خيلي شفاف صحبت کنيد. مسئولين آمار هم خلاصه برخوردشان برخورد همچين حالا از موضع بالا آمدند نباشد. ما همه خادم هستيم. بنده که اينجا نشستهام همين عمامهام مال کشاورزها است. کفشام هم از چرم است مال دامداري، پوست گاو است يعني من حجة الاسلام از مخ تا کفش به اين روستاييها بدهکارم. يک وقت کيف سامسونت دست ميگيريد فکر نکنيد علي آباد شهري است، شما به مردم سلام کنيد با احترام، آنها هم راستش را بگويند، ادب از ما صداقت از آنها.
«والسلام عليکم و رحمة اللَّه و برکاته»