رساله نكاحيه

سيد محمدحسين حسيني طهراني؛ اشراف: موسسه ترجمه و نشر دوره علوم و معارف اسلامی

نسخه متنی -صفحه : 298/ 218
نمايش فراداده

آمريكا و انگلستان‌، هر دو اين‌ روش‌ را در كشورهاي‌ زير نفوذ خود بكار بستند... در زمانيكه‌ نظام‌ اقتصادي‌ بر اساس‌ چنين‌ روابطي‌ بكار گرفته‌ شد، ديگر نيازي‌ به‌ حضور مستقيم‌ نيروهاي‌ استعماري‌ نمي‌باشد.»

انديشمندان‌ استعمار زده‌ تنها راه‌ حلّ مشكل‌ اقتصادي‌ را داشتن‌ ايدئولوژي‌ غربي‌ مي‌دانند

انديشمندان‌ استعمار زده‌ مي‌كوشند تا در خلال‌ تحقيقات‌ استعماري‌ خود اهداف‌ استعمارگران‌ را در غالب‌ ايدئولوژي‌هاي‌ استعماري‌ تثبيت‌ نمايند و لهذا تنها راه‌ حلّ را داشتن‌ ايدئولوژي‌ غربي‌ مي‌دانند.

در كتاب‌ «جامعه‌ شناسي‌ معاصر» نوشته دكتر صالحي‌، ص‌ 136 آمده‌ است‌:

«در جوامع‌ به‌ اصطلاح‌ متعلّق‌ به‌ جهان‌ سوّم‌، جنبش‌هائي‌ كه‌ اينگونه‌ ايدئولوژي‌ها را بعنوان‌ خطّ مشي‌ و هدف‌ خود اعلام‌ كرده‌اند، موفّق‌ به‌ ايجاد تحوّلات‌ ريشه‌دار در همه اركان‌ زندگي‌ اجتماعي‌ شده‌اند. براي‌ مثال‌ جهش‌ اقتصادي‌ و صنعتي‌ روسيّه شوروي‌، چين‌، مصر و ديگر جوامع‌ را ميتوان‌ تا حدود زيادي‌ مرهون‌ عنوان‌ كردن‌ و پي‌گيري‌ ايدئولوژي‌ خاصّي‌ دانست‌.»

مقصود نويسنده‌ از ايدئولوژي‌ ؛ ناسيوناليسم‌، كمونيسم‌،آنارشيسم‌، دموكراسي‌ مي‌باشد، وي‌ در همين‌ كتاب‌ ص‌ 136 و 137 يكي‌ از آثار قابل‌ توجّه‌ نقش‌ ايدئولوژي‌ در جامعه‌ را اينطور شرح‌ مي‌دهد:

«از طريق‌ شناخت‌ ايدئولوژي‌هاي‌ پذيرفته‌ شده در يك‌ جامعه‌ مي‌توان‌ علل‌ رفتار جهت‌گيريهاي‌ آينده‌ و احتمالاً خطّ سير تحوّلات‌ اجتماعي‌ را بهتر شناخت‌ ؛ مثلاً آنجائي‌كه‌ گرايش‌هاي‌ ناسيوناليستي‌ وجود دارد مي‌توان‌ به‌ تكوين‌ و تقويت‌ روح‌ همبستگي‌ ملّي‌ هرچه‌ بيشتر اميدوار بود.»