در اين مسأله سزاوار بود آرا علماء را اعمّ از موافق و مخالف، و انظار متخصّصين و اهل خبره و پزشكان را اعمّ از موافق و مخالف، و نتائج مثبت و منفي اين امر را توسّط مجلت و جرائد و رسانهها، و بواسطه مصاحبهها توضيح و تشريح كنند تا ملّت راه خود را از ميان اين دو نظريّه اختيار و انتخاب نمايد.
ولي به عكس، آنچه در اين محالِّ اطّلاع عمومي بوده است همگي يكسره بيان و تبليغ و ترويج و تحريص و تحريض و ترغيب بر قطع نسل و عقيم شدن بوده است تا بجائيكه مردم مسلمان آنرا به صورت يك تكليف شرعي و يك كمك به نهضت اسلامي پنداشتند و براي آن اقدام كردند، و دستگاه هم در اين مسأله از هيچ بذل مالي كوتاهي نكرد. در سمينارها و نشستها صرفاً موافقين با مسأله را دعوت ميكردند و از مخالفين نه تنها دعوتي بعمل نميآمد، بلكه از اطّلاع آنها و از ورود آنها به اطراف و جوانب آنچه در آن سمينار سربسته و دربسته گذشتهاست، بطور كامل استيحاش داشتند. و نتيجه و رأي موافقين را كه مجموعه همگي آن مجلس را تشكيل ميدادند به مرحله اجراء در ميآوردند.
و بسيار به ندرت اتّفاق افتاد كه در روزنامهاي مقالهاي انتقادي بر روي اصول و موازين علمي درج گردد و حقائق را در خور فهم و استعداد مردم مشروح سازد مگر چند بار كه ما در ذيل بدانها اشاره مينمائيم: