شخصى به نام مرازم گويد:
روزى جهت زيارت و ملاقات امام موسى كاظم عليه السلام به سوى مدينه طيّبه حركت كردم و در مسافرخانه اى منزل گرفتم ، در اين ميان چشمم به زنى افتاد كه مرا جلب توجّه نمود، خواستم با او رابطه زناشوئى برقرار كنم ؛ ولى او نپذيرفت كه با من ازدواج نمايد.
سپس به دنبال كار خويش رفتم ؛ و چون شب فرا رسيد به مسافرخانه بازگشتم و دقّ الباب كردم ، پس از لحظه اى همان زن درب را گشود و من سريع دست خود را بر سينه اش نهادم ؛ ولى او با سرعت از من دور شد.
فرداى آن شب ، چون بر مولايم امام كاظم عليه السلام وارد شدم ، حضرت فرمود: اى مرازم ! كسى كه در خلوت خلافى مرتكب شود و تقواى الهى نداشته باشد، شيعه و دوست ما نيست .(1)
1- بصائرالدّرجات : ج 5،
ب 11، ص 67، بحار: ج 48، ص 45، ح 26.