معارف قرآن در المیزان

علامه سید محمدحسین طباطبایی؛ تألیف: سید مهدی (حبیبی) امین

نسخه متنی -صفحه : 128/ 62
نمايش فراداده

آن و فساد و هلاكتش به امر خداست .
و اگر ملائكه عملى مى كنند، آن نيز به امر خداست. از همين جا معلوم مى شود كه اين معقبات (نگهبانان) همان طور كه آن چه حفظ مى كنند به امر خدا مى كنند، هم چنين از امر خدا حفظ مى كنند، چون فنا و هلاكت و فساد هم امر خداست، همانطور كه بقا و استقامت و صحت به امر خداست، پس هيچ مركب جسمانى و مادى دوام نمى يابد مگر به امر خدا، و هيچ يك از آن ها تركيبش انحلال و فساد نمى يابد، مگر به امر خدا. در معنويات هم حالت روحى و يا عمل و يا اثر علمى دوام نمى يابد مگر به امر خدا، و هيچ يك از آنها دچار حبط و زوال و فساد نمى شوند مگر باز به امر خدا. آرى امر همه اش از خداست و همه اش به سوى خدا برگشت دارد .
آيه شريفه به طورى كه سياق مى رساند ـ و خدا داناتر است ـ اين معنا را افاده مى كند كه براى هر فردى از افراد به هر حال كه بوده باشند معقب هايى هستند، كه ايشان را در مسيرى كه به سوى خداوند دارند تعقيب نموده، و از پيش رو و از پشت سر در حال حاضر و درگذشته به امر خدا حفظشان مى كنند، و نمى گذارند حالشان به هلاكت و فساد و يا شقاوت كه خود امر ديگر خداست متغير شود، و اين امر ديگر كه حال را تغيير مى دهد وقتى اثر خود را مى كند كه مردم خود را تغيير دهند، در اين هنگام اســت كه خدا هم آنچــه از نعمت كه به ايشــان داده تغييــر مى دهد، و بــدى را برايشــان مى خواهد، و وقتى بدى را براى مردمى خواست ديگر جلوگيرى از آن نيست.
اين كــه خــدا حافــظ اســت و او ملائكــه اى دارد كه متصــدى حفظ بندگاننــد، خود يك حقيقت قرآنـى است. (1)
1- الـميـــــــزان ج: 22، ص: 195.

ملائكه محافظ عمل و نيت انسان

«اِنْ كُـــلُّ نَفْـسٍ لَمّـا عَلَيْهــا حــافِــــظٌ!» (4 / طارق)
معناى آيه اين است كه هيچ نفسى نيست، الاّ اين كه نگهبانى بر او موكل است؛ و مراد از موكل شدن نگهبانى براى حفظ نفس اين است كه فرشتگانى اعمال خوب و بد هركسى را مى نويسد، و به همان نيت و نحوه اى كه صادر شده مى نويسد، تا بر طبق آن در قيامت حساب و جزا داده شوند، پس منظور از حافظ فرشته و منظور از محفوظ، عمل آدمى است. هم چنان كه در جاى ديگر فرموده: «و به درستى كه بر هر يك از شما حافظانى موكلند، حافظانى بزرگوار و نويسنده، آنچه شما انجام دهيد مى دانند.»
و بعيد نيست كه مراد از حفظ نفس حفظ خود نفس و اعمال آن باشد و منظور از حافظ جنس آن بوده باشد كه در اين صورت چنين افاده مى كند كه جان هاى انسان ها بعد از مردن نيز محفوظ است، و با مردن نابود و فاسد نمى شود، تا روزى كه خداى سبحان بدن ها را دوباره زنده كند، در آن روز جان ها به كالبدها برگشته، دوباره انسان به عينه و شخصه همان انسان دنيا خواهد شد، آن گاه طبق آن چه اعمالش اقتضا دارد جزا داده خواهد شد، چون اعمال او نيز نزد خدا محفوظ است، چه خيرش و چه شرش .
بسيارى از آيات قرآن كه دلالت بر حفظ اشياء دارد اين نظريه را تأييد مى كند،