مطالبه حق
پس از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) وقتی كه ابوبكر بر مسند خلافت نشست باغ فدك را كه از آن پیامبر (صلی الله علیه وآله) بود و به فاطمه (علیهاالسلام) می رسید، ضبط كردند. علی (علیه السلام) به فاطمه (علیهاالسلام) فرمود: برو نزد ابوبكر و ارث خودت را از او بگیر، فاطمه (علیهاالسلام) نزد ابوبكر آمد و فرمود: ارثی كه از ناحیه پدرم رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به من رسیده به من رد كن . ابوبكر گفت : پیامبران ارث نمی گذارند فاطمه زهرا (علیهاالسلام) فرمود: آیا سلیمان از پدرش داوود ارث نبرد؟. ابوبكر خشمگین شد و گفت : پیامبر ارث نمی گذارد.
فاطمه زهرا (علیهاالسلام) فرمود: آیا (طبق آیه 5 و 6 سوره مریم) زكریا به خدا عرض نكرد: فهب لی من لدنك ولیا یرثنی و یرث من آل یعقوب . به من از پیشگاهت ، جانشینی ببخش كه وارث من و آل یعقوب باشد. ابوبكر باز همان سخن قبل را تكرار كرد كه پیامبر ارث نمی گذارد. فاطمه (علیهاالسلام) فرمود: آیا خداوند در قرآن نفرموده است كه : یوصیكم الله فی اولاد كم للد كرمثل حظ الانثیین . شما را در مورد فرزندانتان سفارش می كنم كه برای پسر مطابق نصیب دو دختر است ابوبكر باز همان جواب را داد و گفت : پیامبر از خود ارث نمی گذارد. به این ترتیب ، فاطمه (علیهاالسلام) با استدلال قرآنی ، حق ارث خود را ثابت نمود، ولی جواب مثبت به او داده نشد.
داستان صاحبدلان / محمد محمدي اشتهاردي