كمك به قدر معرفت

محمد رضا اکبري

نسخه متنی
نمايش فراداده
كمك به قدر معرفت
روزی امام حسین علیه السلام در گوشه ای از مسجد پیامبر صلی اللّه علیه و آله نشسته بود. مردی عرب نزد او آمد و گفت : یابن رسول اللّه من باید یك دیه كامل بپردازم و توان ادای آن را ندارم . نزد خودم می روم و از كریمترین مردم درخواست می كنم و كسی را كریمتر از اهلبیت رسول خدا صلی اللّه علیه و آله نمی شناسم . امام حسین علیه السلام فرمود: ای برادر عرب من سه سوال می كنم اگر یكی از آنها راجواب دادی یك سوم بدهی تو را می پردازم و اگر دو مساءله را پاسخ دادی دوثلث آن را ادا می كنم و اگر هر سه سوال را جواب دادی تمام بدهی تو را می پردازم . مردعرب گفت : یابن رسول اللّه آیامانند شما از مانند من (كه عربی جاهل و بی سواد هستم) سوال می كند؟ شما كه اهل علم و شرف و بزرگی هستید؟ امام حسین علیه السلام فرمود: بله شنیدم كه جدم رسول اللّه خدا صلی اللّه علیه و آله فرمود: (المعروف بقدر المعروفه (به اندازه معرفت احسان شود. مرد عرب گفت : هر چه می خواهید سوال كنید اگر دانستم جواب می دهی و اگر ندانستم از شما می آموزم . و لاقوه الاباللّه امام علیه السلام پرسید: (ای الاعمال افضل (كدام اعمال بهترند؟ جواب داد الایمان باللّه ایمان به خدا حضرت پرسید: ( فما النجاه من المهلكه (راه نجات از مهلكه كدام است ؟ پاسخ داد: الثقه باللّه اعتماد و توكل بر خداوند.
امام علیه السلام سوال كرد: (فمایزین الرجل) (چه چیزی به مرد زینت می بخشد؟) مرد عزب جواب داد: (علم معه حلم (توكل توام با بردباری
حضرت فرمود: اگر علم وحلم نداشت چه چیزی او را زینت می دهد؟مرد عرب: ( فقر معه مروه (مال همراه بامروت امام علیه السلام : اگر از فقر و صبر هم بر خوردار نبود چه ؟ مرد عرب:( صاعقه تنزل من السماء و تحرفه فانه اهل لذلك) صاعقه ای از آسمان پائین آید واو را آتش زند كه مستحق چنین عذابی است امام علیه السلام خندید و كیسه ای را كه در آن هزار دینار زر سرخ بود به او داد و انگشتری را كه دویست درهم ارزش داشت به او بخشید و فرمود: طلاها را به طلبكارانت بپرداز و پول انگشتر را صرف مخارج زندگی نما. مرد عرب آنها را برداشت و گفت:( اللّه اعلم حیث یجعل رسالته) یعنی : خداوند بهتر می داند که رسالتش را در کجا قرار دهد.
قصه هاي تربيتي چهارده معصوم (عليهم السلام) / محمد رضا اکبري