بزرگواری امام حسین (ع)

محمد محمدي اشتهاردي

نسخه متنی
نمايش فراداده
بزرگواری امام حسین (ع)
روزی امام حسین (ع) از جائی عبور میكرد دید جوانی به سگی غذا می دهد، به او فرمود: به چه انگیزه این گونه به سگ مهربانی می كنی ؟ او عرض كرد: من غمگین هستم ، می خواهم با خشنود كردن این حیوان غم و اندوه من مبدل به خشنودی گردد، اندوه من از این رواست كه من غلام یك نفر یهودی هستم و می خواهم از او جدا شوم . امام حسین (ع) با آن غلام نزد صاحب او كه یهودی بود آمدند، امام حسین (ع) دویست دینار به یهودی داد، تا غلام را خریداری كرده و آزاد سازد. یهودی گفت : این غلام را به خاطر قدم مبارك شما كه به در خانه ما آمدی به شما بخشیدم و این بوستان را نیز به غلام بخشیدم و آن پول مال خودتان باشد. امام حسین (ع) هماندم غلام را آزاد كرد و همه آن بوستان و پول را به او بخشید وقتی كه همسر یهودی ، این بزرگواری را از امام حسین (ع) دید گفت :من مسلمان شدم و مهریه ام را به شوهرم بخشیدم و به دنبال او شوهرش گفت : من نیز مسلمان شدم و این خانه ام را به همسرم بخشیدم
داستان هاي شنيدني از چهارده معصوم(عليهم السلام)/ محمد محمدي اشتهاردي