سر عبیدالله

سيد علي اکبر صداقت

نسخه متنی
نمايش فراداده
سر عبیدالله
بعد از شهادت امام حسین علیه السلام تا قریب پنج سال خانواده شهداء كربلاء مشغول نوحه و مصیبت بودند، حتی زنی از بنی هاشم سرمه در چشم نكشید و خود را خضاب نكرد و دود از مطبخ بنی هاشم برنخواست تا آنكه پنج سال بعد از كربلا عبیدالله بن زیاد همه كاره یزید به دست ابراهیم فرزند مالك اشتر در سی و نه سالگی در روز عاشورا سال 65 هجری قمری بدرك واصل شد. چون مختار سر عبیدالله را برای امام سجاد علیه السلام فرستاد، حضرت مشغول غذا خوردن بود، سجده شكر به جای آورد و فرمود: روزی كه ما را بر عبید الله بن زیاد (استاندار كوفه) وارد كردند او غذا می خورد من از خدای خود در خواست كردم از دنیا نروم تا سر او را در مجلس غذای خود مشاهده كنم ، همچنانكه سر پدر بزرگوارم مقابل او بود و غذا می خورد، خدای جزای خیر دهد مختار را خونخواهی ما نمود، و به اصحاب خود فرمود: همه شكر كنید. و نقل است كه در مجلس امام سجاد یكی عرضه داشت كه چرا حلوا امروز غذای ما نیست ؟ فرمود: امروز زنان ما مشغول شادی بودند چه حلوائی شیرین تر از نظر كردن به سر دشمن ماست.
يک صد موضوع 500 داستان / سيد علي اکبر صداقت