مباحث فقهی

عبدالكريم پاك نيا تبريزي

نسخه متنی
نمايش فراداده
مباحث فقهي
پاسخهاي امام حسن عسكري(ع) به ده پرسش فقهي
عبدالكريم پاك‌نيا تبريزي
ضرورت آموزش احکام
آموزش احکام اسلامي بر هر مسلماني لازم است؛ چرا که دينداريِ صحيح، به يادگيري احکام و مسائل آن وابسته است و بدون دانستن دستورهاي الهي، انسان، تکليف خود را نخواهد دانست و شخص جاهل هم راه به جايي نمي‌برد؛ بنا بر اين يکي از مهم‌ترين وظايف هر مسلمان ياد سپاري احکام دين است که براي همه لازم و ضروري است. در اين باره علي بن ابي حمزه از امام صادق(ع) شنيد که مي‌فرمود: «تَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ فَإِنَّهُ مَنْ لَمْ يَتَفَقَّهْ مِنْكُمْ فِي الدِّينِ فَهُوَ أَعْرَابِيٌّ؛1 دين را ياد بگيريد [و بفهميد]، زيرا هر يک از شما که احکام دينش را نياموزد همانند اعراب دوران جاهليت، [فردي جاهل و دور از فرهنگ] خواهد بود.»
امام(ع) در روايت ديگري - که مفضل بن عمر کوفي آن‌را نقل کرده است- آثار زيانبار بي‌توجهي به احکام و مسائل ديني را ياد آور مي‌شود و مي‌فرمايد: «مَنْ لَمْ يَتَفَقَّهْ فِي دِينِ اللَّهِ لَمْ يَنْظُرِ اللَّهُ إِلَيْهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَمْ يُزَكِّ لَهُ عَمَلا؛2 هر کس احکام و معارف دين خدا را نفهمد [تا به آن به درستي عمل کند و در حقيقت يک مسلمان صوري باشد]، خداوند در روز قيامت به او توجهي نخواهد کرد و اعمالش را پاکيزه و شايسته پذيرش نداند.»
از منظر امام موسى بن جعفر(ع) بي‌توجهي به آموزش احکام و دقت نکردن در آن، باعث محروميت از منافع بي‌شماري مي‌شود که هر انسان مسلمان براي نيل به آنها لحظه‌شماري مي‌کند.
از منظر امام موسى بن جعفر(ع) بي‌توجهي به آموزش احکام و دقت نکردن در آن، باعث محروميت از منافع بي‌شماري مي‌شود که هر انسان مسلمان براي نيل به آنها لحظه‌شماري مي‌کند. آن گرامي در اين زمينه فرمود: «تَفَقَّهُوا فِي دِينِ اللَّهِ فَإِنَّ الْفِقْهَ مِفْتَاحُ الْبَصِيرَةِ وَ تَمَامُ الْعِبَادَةِ وَ السَّبَبُ إِلَى الْمَنَازِلِ الرَّفِيعَةِ وَ الرُّتَبِ الْجَلِيلَةِ فِي الدِّينِ وَ الدُّنْيَا وَ فَضْلُ الْفَقِيهِ عَلَى الْعَابِدِ كَفَضْلِ الشَّمْسِ عَلَى الْكَوَاكِبِ وَ مَنْ لَمْ يَتَفَقَّهْ فِي دِينِهِ لَمْ يَرْضَ اللَّهُ لَهُ عَمَلاً؛3 در دين خدا تفقّه كنيد كه فقه [و شناخت احكام و معارف]، كليد بينايى است و كمال عبادت و وسيله نيل به مقامات بلند و رتبه‏هاى عالى دين و دنياست. و امتياز شخص ِآگاه [به احکام] بر عابد، چون امتياز خورشيد بر ستارگان است. و هر كه در دينش تفقه نكند [و آن را نفهمد]، خدا هيچ عملى را از او نخواهد پسنديد.»
حتي امام باقر(ع) و امام صادق(ع)، موضوع آموزش احکام و مسائل ديني را به جوانان آن‌قدر مهم و ضروري مي‌دانند که در صورت بي‌توجهي جوانان شيعه به اين‌گونه معارف، آنان را مستحق تأديب و مجازات دانسته و در اين باره اين چنين هشدار داده‌اند: «لَوْ اُتِيتُ بِشَابٍّ مِنْ شَبَابِ الشِّيعَةِ لَا يَتَفَقَّهُ لَأَدَّبْتُهُ؛ اگر يكى از جوانان شيعه را نزدم بياورند كه [وظيفه خود را در] شناخت احکام [و معارف دين] انجام نمي‌دهد، او را تأديب مي‌كنم‏.»4
حال باتوجه به ضرورت آموزش احکام ديني، در آستانه ولادت امام حسن عسکري(ع) به محضر آن گرامي شرفياب مي‌شويم و برخي از پاسخهاي فقهي آن بزرگوار را در باب احکام مبتلا به جامعه، از زبان حضرتش مي‌شنويم.

خطر وسواس
چنانچه از امام عسکري(ع) در مورد افراط در وضو گرفتن و مصرف بي‌روي? آب سؤال كنيم، ايشان در جواب فرموده است: «مَنْ تَعَدَّى فِي طَهُورِهِ كَانَ كَنَاقِضِه؛5 هر كس از وضوى خود تعدّى كند (زياده از مقرّر بشويد، يا آب بريزد)، همانند نقض‏كننده و باطل‏كننده آن است.» يعني با وسواس و افراط در وضو، عمل خود را باطل مي‌کند.

لباس نماز گزار
محمد بن عبدالجبار در موضوع لباس نماز‌گزار از محضر حضرت چنين پرسيد: «آيا جايز است نماز خواندن در کلاهي که پشم حيوان حرام گوشت بر آن است يا تکه‌اي ابريشم و يا قطعه‌اي از پشم خرگوش در آن است؟»
امام(ع) فرمود: «لَا تَحِلُّ الصَّلَاةُ فِي الْحَرِيرِ الْمَحْضِ وَ إِنْ كَانَ الْوَبَرُ ذَكِيّاً حَلَّتِ الصَّلَاةُ فِيهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى؛6
نماز خواندن [نماز‌گزار مرد] در لباس تهيه شده از ابريشم خالص جايز نيست؛ امّا اگر [لباس نماز‌گزار] از پشم حيوان تذکيه شده (ذبح شرعي شده) [تهيه شده] باشد، نماز در آن صحيح است، به خواست خداوند.»

برکات جمع بين الصلاتين
در حالي که مخالفان شيعه در موضوع جمع بين الصلاتين به ما ايراد مي‌گيرند که اين خلاف سنت است، امام عسکري(ع) براي حل مشکل عباس ناقد، وي را به جمع بين الصلاتين راهنمايي مي‌کند. او مي‌گويد: تمام اموالم بر اثر حادثه‌اي از دستم رفت و تمام دوستان، همکاران و آشنايان از اطرافم پراکنده شدند و من خيلي ناراحت و پريشان احوال شدم. در اين وضعيت به محضر امام حسن عسکري(ع) پناه بردم و مشکلاتم را عرضه داشتم. امام(ع) به من فرمود: «اجْمَعْ بَيْنَ الصَّلَاتَيْنِ الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ تَرَى مَا تُحِبُّ؛7 نماز ظهر و عصر را بدون فاصله و پشت سر هم بخوان، آنچه را دوست‌داري مي‌بيني [و به خواسته‌ات مي‌رسي].»

فلسفه روزه
حمز? بن محمد از امام(ع) در باره فلسفه روزه سؤال کرد. امام(ع) در پاسخ فرمود: «لِيَجِدَ الْغَنِيُّ مَضَضَ الْجُوعِ فَيَحِنَّ عَلَى الْفَقِيرِ؛8 [يکي از حکمتهاي روزه اين است که] ثروتمند، سختي و مشقت گرسنگي را احساس کند و به فرد نيازمند بيش‌تر عطوفت و مهرباني داشته باشد.»

پرداخت زکات
علي بن بلال، از ياران نزديک امام عسکري(ع)، در موضوع مصرف زکات، نامه‌اي به امام(ع) نوشت و از محضر حضرت سؤال کرد که آيا مي‌توانم زکات و صدقه مالم را به نيازمندان از غير اصحاب خودم (غير شيعيان) پرداخت کنم.
امام(ع) در پاسخ نوشت: «لَا تُعْطِ الصَّدَقَةَ وَ الزَّكَاةَ إِلَّا لِأَصْحَابِكَ؛9 [علي بن بلال!] صدقه و زکات خود را به غير از اصحاب [شيع?] خودت نپرداز.»

حج و وصيت
ابراهيم بن مهزيار به امام ابو محمّد عسكرى(ع) نامه‌اي نوشت: «به محضر امام اعلام مي‌دارم كه يار با وفاي شما، جناب علىّ بن مهزيار وصيّت كرده است كه از در آمدِ مزرعه‏اى كه يک چهارم آن را براي شما قرار داده است، سالى يك حجّ تمتع در برابر بيست دينار به‌جا آورند، و از زمانِ قطع راه بصره، مخارجِ سفر دو برابر شده است، و مردم به بيست دينار اكتفا نمي‌كنند و همچنين دو حجّ براى عدّه‏اى از موالى شما وصيّت كرده است.» امام(ع) در جواب نوشت: «يُجْعَلُ ثَلَاثُ حِجَجٍ حَجَّتَيْنِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى‏؛10 ان شاء اللَّه تعالى به‌جاى سه حجّ دو حجّ قرار مي‌دهند.»

حکم تقيه
روزي يكى از أصحاب امام حسن عسکري(ع)، در مجلس آن حضرت به آن گرامي عرضه داشت كه يكى از برادران شيعه، نزد من آمد و از من پرسيد: «من گرفتار مخالفان مذهب شيعه شده‌ام و آنان مرا در مسئله امامت، مي‌آزمايند و قسم مى‏دهند، جانم در خطر است، چه كنم تا از دستشان نجات يابم؟»
من به او گفتم: «مگر چه مى‏گويند؟» گفت: «مى‏گويند كه آيا معتقدى فلانى پس از رسول خدا(ص) امام است و من چاره‏اى جز گفتن آرى ندارم و گر نه مرا به باد كتك مى‏گيرند. من هم به ناچار گفتم: "نَعَم؛ آرى" و قصدم گفتن "نَعَمَاً" از انعام بود كه شامل شتر، گاو و گوسفند مى‏شود؛ امّا آنان اصرار مي‌کنند و مى‏گويند بگو: «وَاللهِ؛ به‌خدا سوگند.»
اي پسر رسول الله! من به آن شيعه مظلوم گفتم: «اگر گفتند بگو "و اللَّه" تو بگو "َولّى"؛ از فلان كار صرف نظر كرد؛ زيرا آنان پى نخواهند برد و تو جان سالم به‌در برى.»
پس به من گفت: «اگر به‌صورت واضح از من خواستند بگويم "و اللَّه" و "ها" را در آن آشكار كن، چه كنم؟»
گفتم: «بگو: "وَ اللَّهُ؛ و خداوند" و "ها" را رفع بده؛ زيرا در صورت عدم كسره دادن به "ها"، سوگند شمرده نمى‏شود.» آن دوستِ مؤمن رفت و پس از مدّتى نزد من آمد و گفت: «همان مطالب را بر من عرضه داشتند و مرا قسم دادند، و همان طور كه تو گفتى عمل كردم.»
امام حسن عسكرىّ(ع) به او فرمود: «أَنْتَ كَمَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) الدَّالُّ عَلَى الْخَيْرِ كَفَاعِلِهِ، لَقَدْ كَتَبَ اللَّهُ لِصَاحِبِكَ بِتَقِيَّتِهِ بِعَدَدِ كُلِّ مَنِ اسْتَعْمَلَ التَّقِيَّةَ مِنْ شِيعَتِنَا وَ مُوَالِينَا وَ مُحِبِّينَا حَسَنَةً، وَ بِعَدَدِ مَنْ تَرَكَ التَّقِيَّةَ مِنْهُمْ حَسَنَةً أَدْنَاهَا حَسَنَةٌ لَوْ قُوبِلَ بِهَا ذُنُوبُ مِائَةِ سَنَةٍ لَغُفِرَتْ وَ لَكَ بِإِرْشَادِكَ إِيَّاهُ مِثْلُ مَا لَه‏؛11تو مشمول همان فرمايش رسول خدا(ص) هستى كه فرمود: «راهنماى به خير همچون انجام دهنده آن است.» خداوند براى رفيق تو به سبب تقيّه‏اى كه كرد به شمار افرادى از شيعيان و مواليان و دوستداران ما كه تقيّه را به‌كار بسته‏اند، حسنه عطا کرده و به تعداد افرادى كه تقيّه را ترك گفته‏اند نيز حسنه نوشته است. كم‌ترين آن حسنه، آن است كه اگر با گناهان صد سال روبه‌رو شود، همه آمرزيده شود، و براى تو به سبب اين راهنمايى و ارشاد، همانند او حسنه خواهد بود.»

معاملات حرام
محمد بن حسن، طي نامه‌اي از محضر امام پرسيد: «فردي با پولي که از راهزنان يا سارقان مي‌گيرد وسيله‌اي يا خادمي مي‌خرد. آيا جايز است از ثمرات و منافع اينها بهره‌برداري کند؟» امام در پاسخ نامه مرقوم فرمودند: «لَا خَيْرَ فِي شَيْ‏ءٍ أَصْلُهُ حَرَامٌ وَ لَا يَحِلُّ اسْتِعْمَالُهُ؛12 [به‌طور کلي] هر چيزي که در اصل، حرام باشد خيري در آن نيست و استعمال آن هم حرام مي‌باشد.»

خريد دربست زمين
محمد بن حسن صفار، ضمن مکاتبه‌اي از محضر امام چنين استفتا کرد: «مردي از فردي زميني با مرزبندي دقيق و تشخيص حدود چهارگان? آن خريده است. در اين زمين زراعت، درخت خرما و درختان ديگري وجود دارد؛ امّا در قولنامه، چيزي در اين باره نوشته نشده و ذکري از زراعت و درختانِ داخل زمين، به ميان نيامده است؛ البته در متن قرار داد به طور کلي، قيد شده است که خريدار آنجا را با تمام حقوق داخلي و خارجي خريداري کرد. آيا زراعت و درختان، داخل در حقوق آن زمين‌اند يا نه؟» امام پاسخ داد: «إِذَا ابْتَاعَ الْأَرْضَ بِحُدُودِهَا وَ مَا أُغْلِقَ عَلَيْهِ بَابُهَا فَلَهُ جَمِيعُ مَا فِيهَا إِنْ شَاءَ اللَّهُ؛13 هرگاه [مشتري]، زمين را با تمام حدودش به طور دربست بخرد، همه آنچه در آن قرار دارد مال خريدار است؛ انشاءالله [اين‌گونه عمل خواهيد کرد].»

خريدن يک طبقه
محمّد بن حسن صفّار، نامه‏اى به امام عسكرى(ع) نوشت و پرسيد: «مردى از يك ساختمان دو طبقه، طبقه اوّل را با تمام خصوصيّات و حقوق آن خريدارى كرد. آيا خريدار، حقّى در مرتبه فوقانى آن دارد يا نه؟»
امام(ع) مرقوم فرمودند: «لَيْسَ لَهُ إِلَّا مَا اشْتَرَاهُ بِاسْمِهِ وَ مَوْضِعِهِ إِنْ شَاءَ اللَّه؛14او جز آنچه را به اسم و خصوصيات آن خريده است مالك نيست.» يعني خريدار، فقط طبقه اول را مالک است. به‌خواست خداوند [اين‌گونه عمل خواهيد کرد].»

نکته مهم
بديهي است که اين احاديث به عنوان حکم شرعي مطلق نمي‌تواند مورد ملاک عمل براي يک مسلمان مکلف قرار بگيرد؛ زيرا مجتهدان جامع شرايط بايد اين احاديث را بررسي علمي كنند و در نهايت، فتواي فقيهِ مجتهد براي مقلدش حجت شرعي خواهد بود. البته اين سخنان نه تنها به عنوان رهنمود اخلاقي و فقهي در اکثر مواد با احکام شرعي و اعتقادات مسلم شيعي سازگار است؛ بلکه برخي از آنها مبنا و مستند فتاواي فقهاي عظام قرار مي‌گيرد.
پي نوشت:
1) الكافي، محمد بن يعقوب كلينى، دارالكتب الاسلامية، ج1، ص 31، باب فرض العلم و وجوب طلبه.
2) بحارالأنوار، علامه محمد باقر مجلسى، مؤسسه الوفا،.ج 1، ص 214، باب العلوم التي أمر الناس بتحصيلها.
3) همان، ج10، ص 247. باب احتجاجات موسى بن جعفر (ع).
4) همان، ج 1، ص 214.
5) تحف العقول، حسن بن شعبه حرانى، نشر جامعه مدرسين، ص489.
6)تهذيب‏الأحكام، محمد بن حسن طوسى، دار‌الكتب الاسلاميه، ج 2، ص 207، باب ما يجوز الصلاة فيه من اللباس.
7)الكافي، ج 3 ، ص 287، باب الجمع بين الصلاتين.
8) وسائل‏الشيعة، شيخ حر عاملى، مؤسسه آل البيت ‏(ع)، ج 10، ص 8 .
9) تهذيب‏الأحكام، ج 4 ، ص 53. از آنجا که علي بن بلال از ياران امام جواد و امام هادي(ع) نيز محسوب مي‌شود، اين احتمال وجود دارد که مکاتبه به‌جاي حضرت عسکري(ع)، با يکي از آن دو بزرگوارصورت گرفته باشد.
10)من لا يحضره الفقيه، ج‏2، ص 445، باب من أوصى في الحج بدون الكفاية.
11)الإحتجاج على أهل اللجاج، احمد بن علي طبرسي، نشر مرتضي، مشهد،1403، ج‏2، ص460.
12)وسائل‏الشيعه،ج 17، ص 86، باب أنه لا يحل ما يشترى بالمكاسب‏.
13)تهذيب‏الأحكام، ج7، ص138، باب الغرر و المجازفة.
14)من لا يحضره الفقيه، ج‏3، ص 242، باب إحياء الموات و الأرضين.

منبع : ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره 126