طول عمر
چه چيزهايي موجب طول عمر يا کوتاهي آن مي شوند؟
علي عسکري سوادکوهي
مقدمه
مرگ واژه اى آشنا براى همگان است؛ چرا كه «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْت»؛(1) «هر کس مرگ را مي چشد.» و جز خداي متعال همه زندگان خواهند مرد.
مرگ يا اجل بر دو قسم است:
1. اجل مسمى يا اجل طبيعى كه به آن اجل محتوم (حتمى) نيز گفته مى شود. ويژگى آن، اين است كه نه ساعتى مى شود آن را به تأخير انداخت و نه ساعتى جلوتر مى افتد؛ چنان كه در آيه 34 سوره اعراف مى خوانيم: «وَلِكُلِ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ»؛ «براي هر قوم و جمعيّتي، سرآمد و زمان (معيني) است و هنگامي که سرآمد آنها فرا رسد، نه ساعتي از آن تأخير مي کنند و نه بر آن پيشي مي گيرند.»
2. اجل معلق و مبهم يا مرگ زودرس كه بدان اجل غيرمحتوم نيز مى گويند. اين نوع اجل، به دلايلي ممکن است مدتى مقدم يا مؤخر شود.
بايد توجه داشت كه هر دو اجل از ناحيه خدا تعيين مى شود؛ ولى يكى به طور مطلق و ديگرى به صورت مشروط و معلّق.
ممكن است براى بسيارى از موجودات، موانعى ايجاد شود كه آنها را از رسيدن به حداكثر عمر طبيعى باز دارد؛ مثل چراغ نفت سوز که با توجه به مخزن نفت آن ممكن است تا بيست ساعت، استعداد روشنايى را داشته باشد؛ اما به علت وزش شديد باد يا ريزش باران و يا مراقبت نشدن از آن، عمرش كوتاه شود. انسان نيز ممكن است بر اثر سوء تغذيه يا ابتلا به انواع اعتياد يا خودكشى و يا ارتكاب گناه، بسيار زودتر از مدت طبيعى خويش بميرد.
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: «مَنْ يَمُوتُ بِالذُّنُوبِ اَكْثَرُ مِمَّنْ يَمُوتُ بِالْآجال؛(2) آنها كه با گناهان مى ميرند بيش ترند از كسانى كه با مرگهاى طبيعى مى ميرند.» همچنين فرمود: «يَعِيشُ النَّاسُ بِإِحْسَانِهِمْ أَكْثَرَ مِمَّا يَعِيشُونَ بِأَعْمَارِهِمْ وَ يَمُوتُونَ بِذُنُوبِهِمْ أَكْثَرَ مِمَّا يَمُوتُونَ بِآجَالِهِمْ؛(3) مردم با احسان [و كارهاى نيك] خود بيش تر از آن زندگى مى كنند كه با عمرشان [که مقدّر شده است]؛ و با گناهانشان بيش تر مى ميرند تا [تمام شدن] عمرشان [که مقدّر شده است].»
اسباب طول عمر
1. صله رحم
صله ارحام و رسيدگى به خويشان در اسلام آثار و برکات فراواني دارد که از جمله آنها، طولانى شدن عمر و به تأخير افتادن اجل است. در اين باب، احاديث زيادى از ائمّه اطهار عليهم السلام نقل شده است كه براي رعايت اختصار به دو مورد اشاره مى كنيم:
الف. رسول خدا صلي الله عليه وآله مى فرمايد: «صَنايِعُ الْمَعْرُوفِ تَفِى ءُ مَصارِعَ السُّوءِ وَالصَّدَقَةُ الْخَفِيَّةُ تُدْفِى ءُ غَضَبَ اللَّهِ وَصِلَةُ الرَّحِمِ زِيادَةٌ فِى الْعُمْرِ...؛ (4) كارهاى خوب از مرگهاى بد جلوگيرى مى كند و صدقه پنهانى، خشم خدا را فرو مى نشاند و صله رحم عمر را مى افزايد.»
ب. اسحاق بن عمار نقل مى كند كه امام صادق عليه السلام فرمود: «ما نَعْلَمُ شَيْئاً يَزِيدُ فِى الْعُمْرِ إلَّا صِلَةَ الرَّحِمِ حَتّى اَنَّ الرَّجُلَ يَكُونُ اَجَلُهُ ثَلاثَ سِنِينَ فَيَكُونُ وَصُولاً لِلرَّحِمِ فَيَزِيدُ اللَّهُ فِى عُمْرِهِ ثَلاثِينَ سَنَةً فَيَجْعَلُها ثَلاثاً وَثَلاثِينَ سَنَةً وَيَكُونُ اَجَلُهُ ثَلاثاً وَثَلاثِينَ سَنَةً فَيَكُونُ قاطِعاً لِلرَّحِمِ فَيَنْفَقُهُ اللَّهُ ثَلاثِينَ سَنَةً وَيَجْعَلُ اَجَلَهُ اِلى ثَلاثَ سِنِينَ؛(5) جز صله رحم، چيزى را كه سبب زيادى عمر شود نمي شناسيم؛ تا آنجا كه اگر سه سال به مرگ كسى باقى مانده باشد و رحم خود را بسيار صله كند، خداوند سى سال بر عمر او بيفزايد و آن را سى و سه سال قرار دهد و اگر سي و سه سال باقي باشد و قطع رحم كند، خداوند، سى سال زندگى او را از بين مي برد و اجل او را سه سال قرار مي دهد.»
زخويشان، هر كسى ببريد پيوند
به تيشه ريشه و پيوند خود كند
به مال خويش بايد مرد عاقل
نمايد قوم و خويش خود خوشدل
از آنان خوش نمايد ميهمانى
كند از جان و از دل ميزبانى
كه آنها هم زجان گردند يارش
به هر پيش آمدى تيمار خوارش
داشتن اخلاق نيكو در رابطه با پدر و مادر، خانواده و همسر و برادران دينى و بالاخره هر كسى كه انسان با او معاشرت دارد، از جمله عواملى است كه ازدياد عمر را سبب مى گردد. همانطور كه بداخلاقى با ديگران مى تواند در كاهش عمر انسان تأثير داشته باشد.
2. حسن هم جوارى
رفتار نيكو با همسايه ها نيز از جمله امورى است كه در طولانى شدن عمر انسان تأثير دارد.
امام صادق عليه السلام فرمود: «حُسْنُ الْجَوارِ زِيادَةٌ فِى الْاَعْمارِ وَعِمارَةُ الدِّيارْ؛(6) خوش همسايگى، عمرها را زياد و سرزمينها را آباد مى سازد.»
3. حسن خلق
داشتن اخلاق نيكو در رابطه با پدر و مادر، خانواده و همسر و برادران دينى و بالاخره هر كسى كه انسان با او معاشرت دارد، از جمله عواملى است كه ازدياد عمر را سبب مى گردد. همانطور كه بداخلاقى با ديگران مى تواند در كاهش عمر انسان تأثير داشته باشد.
از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمود: «الْبِرُّ وَحُسْنُ الْخُلْقِ يُعَمِّرانِ الدِيارَ وَيَزِيدانِ فِى الْاَعْمارِ؛(7) كار نيك و خوى نيك، سرزمينها را آباد و عمرها را زياد مى كند.»
حكايت
روزى مردى از دست اخلاق همسرش به امام صادق عليه السلام شكايت كرد و حضرت از او خواست تا همسرش را نزد او آورد. وقتى او آمد، امام از بداخلاقى اش جويا شد. وى شروع به ناسزاگويى به شوهرش كرد و در اين حال، امام صادق عليه السلام فرمود: «اگر به اين منش و رفتار خود ادامه دهى، سه روز بيش تر زنده نخواهى ماند.» زن در جواب گفت: «هر چه بادا باد! نمى خواهم او را هيچ وقت ببينم.» در اين حال، حضرت به مرد فرمود: «دست همسرت را بگير و برو كه بيش از سه روز با او زندگى نخواهى كرد!» پس از سه روز شوهر وى نزد امام صادق عليه السلام آمد و حضرت از حال همسرش پرسيد و مرد گفت: «به خدا» قسم، هم اكنون دفنش كردم!» (8)
4. صدقه
امام على عليه السلام در روايتى، يكى از خواص پرداخت صدقه را، طول عمر معرفى مى فرمايد: «تَصَدَّقُوا وَداوُوا مَرْضاكُمْ بِالصَّدَقَةِ فِاِنَّ الصَّدَقَةَ تَدْفَعُ عَنِ الْاَعْراضِ وَالْاَمْراضِ وَهِىَ زِيادَةٌ فِى اَعْمارِكُمْ وَحَسَناتِكُمْ؛(9) صدقه بدهيد و بيماران خود را با صدقه درمان كنيد؛ زيرا صدقه از پيشامدهاى ناگوار و بيماريها جلوگيرى مى كند و بر عمر و حسنات شما مى افزايد.»
داشتن اخلاق نيكو در رابطه با پدر و مادر، خانواده و همسر و برادران دينى و بالاخره هر كسى كه انسان با او معاشرت دارد، از جمله عواملى است كه ازدياد عمر را سبب مى گردد
از امام باقر عليه السلام روايت شده است كه در بنى اسرائيل، مردى بود و او تنها يك فرزند پسر داشت. به همين دليل بسيار به وى علاقمند بود. شبى در خواب ديد كه شخصى به او گفت: «پسرت در شب عروسى خواهد مرد!» وى وحشت زده از خواب بيدار شد و از آن پس، پنهان و آشكارا گريه مى كرد و وقتى شب عروسى فرا رسيد، پدر از شدت فكر و خيال و ناراحتى نخوابيد؛ اما بر خلاف خوابى كه ديده بود پسرش با كمال صحت و صلابت از خواب بيدار شد. به ناچار از پسرش پرسيد: «مى خواهم بدانم ديروز و ديشب چه عمل شايسته اى انجام دادى؟» گفت: «ديشب براى من، شام نگه داشته بودند و من نخوردم. فقيرى آمد، آن غذا را به او دادم.» پدر گفت: «پسرجان! همان دستگيرى از فقير و نيازمند، تو را از خطر مرگ حتمى نجات داد.» (10)
همچنين امام صادق عليه السلام نيّت خوب، دورى از بديها، نيكوكارى با خانواده و خوشحال كردن والدين را باعث طول عمر معرفى مى كند: «مَنْ حَسُنَت نِيَّتُهُ زِيدَ فِى عُمْرِهِ؛(11) هر كه خوش نيت باشد، عمرش دراز شود»، «تَجَنَّبُوا الْبَوائِقَ يُمَدَّ لَكُمْ فِى الْاَعْمارِ(12)»؛ از بديها دورى نماييد تا عمرتان زياد شود.»، «مَنْ حَسُنَ بِرُّهُ بِاَهْلِ بَيْتِهِ زِيدَ فِى عُمْرِهِ(13)؛ هر كس با خانواده اش نيكوكار باشد، عمرش دراز شود.» و «اِنْ اَحْبَبْتَ اَنْ يَزِيدَ اللَّهُ فِى عُمْرِكَ فَسُرَّ اَبَوَيْكَ(14)؛ اگر دوست دارى خداوند بر عمرت بيفزايد، پدر و مادرت را خوشحال كن.»
علل كوتاهى عمر
1. غضب خداوند
اگر چه خداوند عذابى را كه براى امم گذشته اتّفاق مي افتاد از امّت پيامبر گرامى اسلام صلي الله عليه وآله برداشته است؛ ولى دليل بر اين نيست كه غضب الهى براى گناهانى كه اين امت مرتكب مى شوند، به صورتهاى ديگر رخ ننمايد. نبى مكرم اسلام صلي الله عليه وآله يكى از مظاهر غضب خداوند را كوتاه شدن عمر مردم معرفي كرده است: «اِذا غَضَبَ اللَّهُ عَلى اُمَّةٍ وَلَمْ يَنْزِلِ الْعَذابَ عَلَيْهِمْ غَلَّتْ اَسْعَارُها وَقَصُرَتْ اَعْمارُها وَلَمْ تُرْبِحْ تُجَّارُها وَلَمْ تَرَكُوا ثِمارُها وَلَمْ تُعَزِّرْ اَنْهارُها وَحُبِسَ عَنْها اَمْطارُها وَسَلَّطَ عَلَيْها شِرارُها؛(15) هر گاه خداوند بر امتى خشم كند و عذاب بر آنان فرو نفرستد، نرخهايشان گران و عمرشان كوتاه گردد و بازرگانان سود نكنند و ميوه ها مرغوب نشود و رودهايشان پر آب نباشد و بارانشان نبارد و اشرارشان بر آنان مسلط شوند.»
2. آزردن والدين
از گناهانى كه به ويژه در كوتاه كردن عمر انسان تأثير فراوان دارد، نافرمانى و آزردن پدر و مادر و به اصطلاح «عقوق والدين» است. رسول خدا صلي الله عليه وآله مى فرمايد: «ثَلاثَةٌ مِنَ الذُّنُوبِ تُعَجِّلُ عُقُوبَتُها وَلا تُؤَخَّرُ اِلَى الْآخِرَةِ، عُقُوقُ الْوالِدَيْنِ، وَالْبَغْىُ عَلَى النَّاسِ وَكُفْرُ الْاِحْسانِ؛(16) سه گناه است كه در كيفر آن شتاب شود و به روز قيامت نيفتد: نافرمانى و آزردن پدر و مادر، ستم بر مردم و كفران احسان و نيكى.»
3. قطع رحم
قطع ارتباط با خويشان به هر طريق ممكن، از جمله عوامل كاهنده عمر است. اگر با وجود امكان ديد و بازديد يا احوال پرسى و يا دستگيرى خويشان و اقوام، در رفع نيازمنديهاى مادى و معنوى آنها، كوتاهى شود از مصاديق قطع رحم محسوب مى شود و پيامدهايى دارد كه از جمله آنها، پيش افتادن زمان مرگ است.
امير مؤمنان عليه السلام در خطبه اى فرمود: «اَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِى تُعَجِّلُ الْفَناء؛ پناه مى برم به خدا از گناهانى كه در نابودى شتاب مى كنند.» ابن كوا كه در زمره دشمنان آن حضرت و از خوارج بود و هميشه مترصد بود تا ايرادى بر كردار و گفتار آن حضرت بگيرد، برخاست و گفت: «اى على! مگر گناهى هم هست كه در نابودى شتاب كند؟» فرمود: «نَعَمْ وَيْلَكَ قَطِيعَةُ الرَّحِمِ؛(17) آرى! واى بر تو! قطع رحم.»
4. قسم دروغ
عده اى حتّى براى امور صادق و درست، قسم نمى خورند و از اداى قسم كراهت دارند؛ امّا در مقابل، عده اى نيز يافت مى شوند كه براى رسيدن به اندك منافعى، از قسم دروغ روى گردان نيستند. اين افراد بايد بدانند كه خداوند تبارك و تعالى براى اين گستاخى بنده اش، در دنيا نيز مجازاتهايى مقرر كرده است كه کاهش عمر از آن جمله است.
امام باقر عليه السلام مي فرمايد: «إنَّ الْيَمِينَ الْكَاذِبَةَ وَالْقَطِيعَةَ الرَّحِمِ لَيَذَرَانِ الدِّيارِ بِلاَقِعَ مِنْ أهْلِهَا؛(18) سوگند دروغ و قطع ارتباط خويشاوندى، شهرها را خالى از سكنه و ويران مى كند.»
5. زنا
چه بسيار اتفاقات ناگهانى كه مرگ را به دنبال دارند و سبب آن، عمل شنيع زنا بوده است.
قال رسول اللّه صلي الله عليه وآله: «إذَا كَثُرَ الزِّنَا بَعْدِى كَثُرَ مَوْتُ الْفُجْأَةِ؛(19) چون پس از من زنا فراوان شود، مرگ ناگهانى زياد شود.»
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: «إذَا فَشَا الزِّنَا ظَهَرَتِ الزَلاَزِلُ؛(20) هرگاه زنا شيوع پيدا كند، زمين لرزه ها پديدار مى شود.»
همچنين رسول خدا صلي الله عليه وآله مى فرمايد: «يَا عَلىٌّ فِى الزِّنَا سِتّ خِصَالِ ثَلاَثٌ مِنْهَا فِى الدُّنْيَا وَثَلاَثٌ فِى الْآخِرَةِ فَاَمَّا الَّتِى فِى الدُّنْيَا فَيَذْهَبُ بِالْبَهَاء وَيُعَجِّلُ الْفَنَاء وَيَنْقَطِعُ الرِّزْقَ وَاَمَّا الَّتِى فِى الْآخِرَةِ فَسُوءُ الْحِسَابِ وَسَخَطُ الرَّحْمَنِ وَالْخُلُودُ فِى النَّار؛(21) اى على! زنا شش پيامد دارد: سه پيامد در دنيا و سه پيامد در آخرت. پيامدهاى دنيايش اين است كه آبرو را مى بَرد، مگر را شتاب مى بخشد و روزى را مى بُرد و پيامدهاى آخرتش عبارت است از: حسابرسى سخت و دقيق، خشم خداى و جاودانگى در آتش.»
6. ظلم و ستم
ظلم و ستم ظالم، فقط كمر مظلوم را نمى شكند؛ بلكه در نهايت، به شكستن و نقصان عمر خودش منجر مى شود.
قال على عليه السلام: «مَنْ ظَلَمَ قُصِّمَ عُمْرُه؛(22) هر كه ستم كند، عمرش شكسته [و كم و كوتاه] مى شود.» و نيز فرمود: «مَنْ ظَلَمَ قُصِّمَ عُمْرُهُ وَدَمَّرَ عَلَيْهِ ظُلْمُهُ؛(23) هر كه ستم نمايد، عمرش شكسته شود و ظلمش او را به هلاكت رساند.»
(1) آل عمران/185.
(2) بحار الانوار، علامه مجلسي، مؤسسة الوفاء بيروت ـ لبنان، 1404 هـ. ق، ج 5، ص 140.
(3) همان، ج 1، ص 48، ح 87.
(4) تحف العقول، ابو محمّد حرانى، ترجمه صادق حسن زاده، انتشارات آل على، دوم، 1382 ش، ص 92، ح 157.
(5) كافى، ج 3، ص 230، ح 17.
(6) همان، ح 14.
(7) همان، ص 160، ح 8.
(8) ميزان الحكمه، ج 1، ص 474، ح 1666.
(9) همان، ج 7، ص 3038.
(10) روايتها و حكايتها، ص 137، به نقل از: وسائل الشيعه، ج 4، ص 262.
(11) ميزان الحكمه، ج 8، ص 4044.
(12) همان.
(13) همان.
(14) همان.
(15) تحف العقول، ص 86، ح 128.
(16) ميزان الحكمه، ج 4، ص 1903، ح 6649.
(17) اصول كافى، ج 4، ص 48.
(18) تحف العقول، همان، ص 522، ح 23.
(19) همان، ص 85، ح 127.
(20) ميزان الحكمه، ج 5، ص 2212، ح 7654.
(21) همان.
(22) گفتار امير المؤمنين (غرر الحكم)، سيد حسين شيخ الاسلامى، قم، انتشارات انصاريان، چهارم، 1378 ش، ج 2، ح 18، ص 850.
(23)همان، ج 2، ص 850، ح 21.
منبع : ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره 114