دنیای کاغذی (نگاهی به تأثیر کتاب بر مقاطع تحصیلی) (بخش اول)
فرید رشیدیانی
نسخه متنی
نمايش فراداده
دنیای کاغذی (نگاهی به تأثیر کتاب بر مقاطع تحصیلی) - بخش اول
دکتر فرید رشیدیانی
اکنون زمانی است که شاید بیشتر از هر وقت دیگری برای رسیدن به جامعه سالم، در همه کشورهای دنیا، تلاش گسترده ای در جریان است.
البته نظرهای گوناگونی در تعریف جامعه سالم وجود دارد. درست مانند کلمه فرهنگ که معانی بسيار گوناگون در مورد آن ذکر شده است. با وجود این، بعضی ویژگی ها در تمام این تعاریف به چشم می خورد. به طور مثال، سلامت افراد از نظر روانی یکی از مقوله هایی است که در همه جوامع به آن توجه می شود: چون وجود روان سالم به نوعی تضمین کننده سلامت جامعه است.
نیروهای متخصص و غیر متخصص در شغل های حساس و ساده، فقط با داشتن روان سالم، ارتباطات انسانی سالم با افراد پیرامون و جامعه خود خواهند داشت. نکته بسیار ساده اما قابل توجه این است که سلامت روانی افراد جامعه، به سادگی امکان پذیر نیست. شرایط مختلفی باعث می شود که سلامت روانی افراد جامعه به خطر بیفتد؛ یکی از آن شرایط، دوری افراد خانواده از جمله والدین از فرزندان شان است که در جوامع کنونی بنا به مسائل پیچیده فرهنگی و اقتصادی، بسیار رواج یافته است.
والدین در طول روز، زمانی که فرزندان شان در مهدهای کودک یا مدارس به سر می برند، از آن ها دور هستند. فشار اقتصادی به شیوه های مختلف باعث می شود که والدین کار بیش از اندازه داشته باشند و حاصل آن خستگی روحی و جسمی است. این خستگی روحی و جسمی، ارتباط عاطفی میان والدین و والدین با فرزندانشان را کاهش می دهد.
در این شرایط، به عامل یا عواملی نیاز است که بتوانند فرزندان شان را تحت تأثیر خود قرار دهند. با بهره گیری و کمک از این عوامل، می توانیم شرایط را تغییر دهیم و جنبه های مطلوب و ضروری را از لحاظ روحی و روانی، آموزشی و تربیتی برای فرزندان مان به وجود بیاوریم. در این میان کتاب و کتابخانه، به عنوان مهم ترین عامل می تواند در رشد شخصیت و آموزش فرزندان مان موثر باشد.
در کتاب «استانداردهای کتابخانه مدارس» برگرفته از رهنمودهای ایفلا و یونسکو، چنین آمده است:
ارائه خدمات کتابخانه ای به کودکان، هرگز به اندازه امروز برای کودکان و خانواده های در سراسر دنیا اهمیت نداشته است. مسئله دسترسی به گنجینه دانش و منابع چند فرهنگی جهان، همراه با کسب مهارت های سوادآموزی و فراگیری، جای خود را به عنوان اولویت های جوامع ما باز کرده اند.
کتابخانه هایی که از سطح کیفی بالا برخوردار باشند، کودکان را برای همیشه به مهارت های سواد آموزی و یادگیری مجهز می کنند و آنان را برای شرکت و همکاری در فعالیت های اجتماعی آماده می کنند. این گونه کتابخانه ها باید خود را با تغییرات روز افزون جامعه وفق دهند و نیازهای اطلاعاتی، فرهنگی و تفریحی همه کودکان را برآورده کنند. همه کودکان باید با کتابخانه محل خود مأنوس باشند، در آن احساس راحتی کنند و از مهارت های لازم برای استفاده از هر کتابخانه برخوردار باشند.
کتابخانه های عمومی طیف وسیعی از منابع و فعالیت ها را برای کودکان فراهم می کنند تا آنان مجال تجربه کردن، لذت بردن از مطالعه و شور و هیجان ناشی از کشف دانش و نیز آثار زاده نیروی تخیل را بیابند. لازم است به کودکان و اولیای آنان روش های استفاده بهینه از کتاب و کتابخانه و مهارت های استفاده از رسانه های چاپی و الکترونیکی آموزش داده شود.
کتابخانه های عمومی مسئولیت ویژه ای در پشتیبانی از فرآیند سوادآموزی و نیز ترویج کتاب و رسانه های دیگر برای کودکان بر عهده دارند. کتابخانه باید رویدادهای ویژه ای مانند قصه خوانی و سایر فعالیت های مربوط به ترویج خدمات و منابع کتابخانه ای را برای آنان تدارک ببیند. کودکان باید از سنین پایین، به استفاده از کتابخانه تشویق شوند، چرا که این کار باعث می شود در آینده نیز هم چنان در شمار کاربران کتابخانه باقی بمانند.
بررسی ها و پژوهش های متعدد در مورد کودکان و حقوق آن ها، در دهه های اخیر در دنیا اهمیت خاصی پیدا کرده است. به این دلیل، تحقیقات گسترده ای در مورد ارتباط عوامل مختلف با رشد یا عدم رشد و شکوفایی کودکان صورت گرفته است. اگرچه تعدادی از این عوامل به صورت مستقیم در مورد کودکان اعمال نمی شود، تأثیرات غیر مستقیم این عوامل که در اکثر نقاط دنیا جنبه سیاسی دارد، توانسته است شرایط رشد و شکوفایی کودکان را تحت الشعاع قرار دهد، صدمات جبران ناپذیر چنین مسئله ای، سازمان ملل متحد را بر آن داشت تا پیمان نامه حقوق کودکان را تدوین کند.
پیمان نامه حقوق کودکان
پیمان نامه حقوق کودکان سازمان ملل متحد، بر حق همه کودکان برای شکوفا کردن استعدادهای شان تاکید می ورزد و حق استفاده آزادانه و دسترسی مستقیم به اطلاعات، منابع و برنامه ها را در شرایطی مساوی و صرف نظر از عوامل زیر، خواستار می شود:
۱– سن
۲- نژاد
۳– جنسیت
۴- زمینه های مذهبی، ملی، فرهنگی
۵- زبان
۶– موقعیت اجتماعی
۷– مهارت ها و توانایی های فردی
در صورتی که قواعد و چارچوب های اداری جامعه خود را با سیستم های آموزشی و تربیتی که با کودکان سرو کار دارند، هماهنگ کنیم، امکان فراهم کردن شیوه های آموزشی و تربیتی ساده تر و گسترش یافته تر مهیا خواهد شد. بدون انتقاد از شرایط و واشکافی مسائل دست و پاگیر که دامنه فعالیت را به سبب ناهماهنگی کاملا محدود کرده اند، امکان این که موقعیت ها و شرایط موجود را از حالت سکون درآوریم و آن ها را در جهت بستر سازی مناسب قرار دهیم، فراهم نخواهد شد.
به عبارتی، هماهنگی و همکاری افراد، ارگان ها و سازمان های مربوط می تواند دستیابی به هدف مشخص با بازدهی گسترده را ممکن سازد. مقوله کتاب و کتابخانه هنگامی در یک جامعه به ارزش و اهمیت پایدار و واقعی می رسد که شکوفایی فرهنگی در آن جامعه به وجود آمده باشد.
خدمات کتابخانه ای برای کودکان باید همانند خدمات کتابخانه ای بزرگسالان، جدی و با اهمیت تلقی شود. کتابخانه های کودکان باید نیازهای اطلاعاتی، فرهنگی و تفریحی کودکان ناحیه خود را از راه های زیر برآورده کنند:
۱ - مواد و منابع متنوع
۲- ارائه خدمات مرجع و اطلاع رسانی
۳- کمک به کودکان در انتخاب منابع
۴- شرکت دادن کودکان در گزینش منابع کتابخانه و توسعه خدمات آن
۵- آموزش مهارت های کتابخانه ای و سواد اطلاعاتی
۶ – انجام فعالیت های تشویقی (ترویجی کتابخوانی)
۷ – اجرای برنامه های خلاق و قصه گویی
۸ – آموزش والدین و کودکان یاران
۹ – ارائه خدمات مرجع و آموزش به کودک یاران ، مربیان دوره آمادگی، معلمان مدرسه و کتابداران
۱۰ – همکاری و مشارکت با سازمان ها و موسسات واقع در منطقه
در جامعه ما نقش و تأثیر کتاب و محیط کتابخانه در پیشرفت جامعه، آن طور که باید و شاید شناخته نیست. حتی تعدادی از قشر تحصیل کرده جامعه ما در این آگاهی به سر می برند که این مسئله در جای خود بسیار اهمیت دارد. البته این ناآگاهی، از دوران کودکی و مقاطع تحصیلی ابتدایی، راهنمایی و متوسطه شکل می گیرد.
فردی که در مقطع کودکی یا ابتدایی، به خواندن کتاب یا ارتباط برقرار کردن با محیط کتابخانه علاقه ای نداشته باشد و کودک یاران، خانواده یا محیط آموزشی نیز قادر نباشند این علاقه را در او به وجود بیاورند، در بزرگسالی نیز علاقه ای به این امر نشان نخواهد داد. وجود چنین افرادی، جامعه را دچار پیامد تخصصی شدن فرهنگ و اندیشه خواهد کرد. چنین پیامدی چه بسا که از هم پاشیده شدن فرهنگی را به دنبال داشته باشد.
در کتاب درباره فرهنگ، نوشته «تی. اس.الیوت» در مورد آموزش چنین آمده است:
«آموزش فرآیندی است که اجتماع توسط آن می کوشد درهای حیات خود را به روی همه افراد تشیکل دهنده اش باز کند و می کوشد آن ها را به پذیرش نقش خود قادر سازد. اجتماع می کوشد فرهنگش را به مردم منتقل کند، از جمله ضوابطی را که امیدوار است متناسب با آن زندگی کنند. آن جا که فرهنگ به نهایت رسیده انگاشته می شود، تلاش می شود تا آن را به ذهن های جوان تر وارد کنند و آن جا که به نظر می رسد فرهنگ در مرحله ای از فرآیند توسعه است، ذهن های جوان تر چنان تربیت می شوند که هم آن را بپذیرند و هم از آن خرده بگیرند و اصلاحش کنند. این فرهنگ از عناصر گوناگونی تشکیل شده است. حیطه اش از مهارت ها و دانش اولیه شروع می شود و تا تفسیر علم و انسان که اجتماع به آن زنده است ، گسترش می یابد.»
در کشور ما سیستم آموزش و پرورش، فقط با مقوله تحصیل برنامه ریزی شده است. اگرچه تحصیل در طول زمان، فرد را هدف مند به بار می آورد، هدفمندی فرد به تنهایی نمی تواند جوابگوی نیازهای آینده او، در برخورد با افراد پیرامونش باشد. علاقه انسان به جامعه بسیار معقول است و نه صرفا از سر کنجکاوی، جامعه حاصل همه فعالیت های انسانی است که باید بدانیم که در ارتباط با آن در کجا قرار گرفته ایم تا بتوانیم به زندگی خود ادامه دهیم.
مسئله این است که جامعه، هم چشم اندازی رنگارنگ و هم وسیله ای انعطاف ناپذیر است که پیوسته با بادهای تغییر و دگرگونی به لرزه در می آید. بیشتر این تغییرات، حاصل نتایج برنامه ریزی نشده کنش انسانی در دنياست. افراد باید چنان آموزش داده شوند که توانایی آشنا شدن با واقعیات جامعه خود را داشته باشند و در هر شرایطی بتوانند واکنش مناسبی در پاسخ به واقعیات پیرامون خود نشان دهند.
«برادری را دشوار می توان به زبان ریاضی بیان کرد؛ زیرا متناقض نماست، اما آن را این گونه می توان بیان کرد؛ کل بزرگ تر از جمع اجزاست. در این جا با تأثیرهایی سروکار داریم که تنها هنگامی کارکرد موثر دارند که واحدهای یک انبوهه، با همدیگر عمل کنند هشت نفر که با هم تلاش می کنند چیزی را بلند کنند، موفق تر خواهند بود تا این که هر یک از آن ها به تنهایی بار را بردارد.
ریاضیات و منطق ابزارهای فوق العاده قدرتمندی برای کار عملی هستند، اما آن ها وسیله کمک به درک جامعه هستند و نباید با واقعیت جامعه اشتباه شوند. «وبر» تاکید می کند که اگر مفاهیم خالص و روشنی داشته باشیم، می توانیم دامنه درک خود را گسترش دهیم».
زمانی می توانیم اهمیت دوران کودکی و مقطع ابتدایی را در دست درک کنیم که با تجزیه و تحلیل دقیق و درست، از گذشته تاکنون را بررسی کنیم. در این بررسی، علم روان شناسی می تواند موثرترین کمک باشد، اما خود این علم در کشور ما بنا به سیاست های فرهنگی اشتباه در گذشته و نیز ناآگاهی افراد در مورد چگونگی برخورد با آن، کم کاربرد و ناموثر باقی مانده است.
سطحی نگری و ساعت کاری کوتاه مدت برای رفع مشکلات، امکان ریشه یابی و برنامه سازی بنیادی را در امر تحصیل و آموزش از جامعه ما گرفته است. تأثیر جامعه، فرهنگ و بیولوژی انسانی بر یکدیگر، نه یک سویه است و نه آشکار. برای نمونه ماهیت بیولوژیک انسان ها، روابط اجتماعی خاصی پیدید می آورد و موضوع جنسیت نیز یکی از بنیان های درک جامعه است. با کمک علم روانشناسی، می توانیم مسیر درست را در دست یافتن به درک واقعی به حد نهایی برسانیم.
«زیموند کتل» در کتاب نظریه های شخصیت، تألیف «دوان شولتز» و «الن شولتز» بیان میکند که بین ۶ تا ۱۴ سالگی، یعنی مرحله کودکی، در شکل گیری شخصیت، مشکلات روانی محدودی وجود دارد. این مرحله، شروع گرایش به سوی استقلال از والدین و افزایش همانند سازی با همسالان است.
به دنبال مرحله کودکی، مرحله پر دردسر و استرس زای رشد، یعنی نوجوانی، بین ۱۴ و ۲۳ سالگی قرار دارد. وقوع اختلاف های هیجانی و بزهکاری در طول مدت این دوره پدیدار می شود. افراد در این سن، دچار تعارض هایی می شوند که پیرامون اشتیاق به استقلال، ابراز وجود و مسایل جنسی قرار دارند و عمده صدمات در این مقطع سنی به افراد وارد می شود که در بسیاری از موارد جبران ناپذیر خواهد بود.
سطح سازگاری و سلامت روانی ما، حاصل میزان همخوانی یا سازگاری موجود بین خودپنداره و تجربیات ماست. افرادی که از نظر روانی سالم هستند، می توانند خودشان، افراد دیگر و رویدادهای موجود در محیط شان را به صورتی که واقعاً هستند، درک کنند. این گونه افراد، آزادانه و با ذهنی باز نسبت به تجربه های مثبت واکنش نشان می دهند. به نظر آن ها هیچ چیزی برای خود پنداره آن ها تهدید کننده نیست. نیازی به دفاع کردن از هیچ تجربه ای به وسیله ی انکار یا تحریف آن ندارند. زیرا آن ها در کودکی توجه مثبت و نامشروط دریافت کرده و مجبور به یادگیری هیچ گونه شرایط ارزشی نبوده اند. این اشخاص قادرند تمام تجربیات خود را به کار گیرند و تمام جنبه های زندگی را پرورش دهند و در نتیجه به سوی آن چه به آن زندگی خوب می توان گفت، پیش بروند.
منبع:
کتاب ماه کودک و نوجوان، ش۹۹(دی ۱۳۸۴):۹۰-۹۲.