سيره قرآني اميرمؤمنان(ع) (1)
محمدجواد مروّجي طبسي
قرآن كريم و اين كتاب آسماني آنقدر با عظمت و گرانسنگ است كه تاكنون هيچ گفته و نوشته با آن برابري نكرده و تا روز قيامت نظير و مانندي برايش پيدا نخواهد شد. چرا كه اين كتاب، كلام خداوند است؛ وحي الهي است كه بر رسول بشريّت و پيامبر خاتميّت نازل گشته است.
اين قرآن كه در زمان نزول، توسّط پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم شرح و تفسير و تأويل مي شد؛ پس از وي شرح و تفسيرش به عهده خاندان پاك و معصوم آن حضرت واگذار گرديد.
به آنانكه امينِ وحي خدا، بارها براي آوردن پيام خدا براي پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم به خانه شان آمد.
به او كه پيامبر بارها درباره اش فرمود: «او همراه قرآن است و قرآن همراه اوست.»
به او كه هزار درب علم از علوم توسّط پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم برايش گشوده شد و به او كه داناترين فرد در امّت به قرآن بود.
آري، آن كس عهده دار چنين كاري شد كه هم كاتب وحي بود و هم جامع آيات و سور قرآني و هم بزرگ ترين مفسّر كتاب آسماني.
او علي بن ابي طالب بود كه از دوران نه سالگي؛ يعني آن زماني كه قرآن كريم بر پيامبر نازل گرديد، همراه قرآن بود.
سخن و گفتارش از قرآن بود و راه و روشش قرآني، او به حق «قرآن ناطق» شمرده مي شد، و تا آخرين لحظات عمر پربركتش از كتاب آسماني سخن گفت و همگان را بر محورش فراخواند.
صفحاتي كه در پيش روي شماست، چشم انداز كوتاهي به سيره قرآني اين شخصيّت بزرگ مي باشد.
تبيين فضائل قرآن
از اميرمؤمنان عليه السلام در باره فضائل اين كتاب آسماني، سخنان فراواني به يادگار مانده است كه هر خواننده را به فكر و انديشه در اين كتاب وا مي دارد.
شما اگر به كتاب شريف نهج البلاغه مراجعه كنيد، به بسياري از اين سخن ها و گفته ها و بيان ها در شأن و منزلت و فضيلت كتاب خدا برخورد مي كنيد.
آن حضرت در اين گفته ها قرآن كريم را نور آشكار، سرچشمه حيات، ناصحي راستگو، كتابي هدايتگر، راهنماي روز، روشنايي شب تاريك و مايه عزّت دانسته كه نظر شما را به برخي از اين موارد جلب مي نماييم.
1. ظاهري دلپذير
حضرت در خطبه 18 ضمن سخناني دراين باره مي فرمايد: «انّ هذا القرآن ظاهره أنيق، و باطنه عميق، لاتفني عجائبه، ولاتنقضي غرائبه ولاتكشف الظّلمات الاّ به (1)؛ اين قرآن ظاهري دلپذير دارد و درونش بسيار عميق و شگفتي هايش بي پايان است، و به وسيله قرآن است كه پرده هاي تاريكي كنار مي رود.»
2. خانه اي است كه ويران نگردد
و در خطبه ديگري فرمود: «كتاب الله بين أظهركم ناطق لايعيا لسانه و بيت لاتهدم أركانه و عزّ لاتهزم أعوانه (2)؛ كتاب خدا در پيش روي شماست كه زبانش خسته نمي شود، و خانه اي است كه پايه هايش فرو نريزد و مايه عزّتي است كه پيروانش هرگز شكست نخورند.»
3. راهنمايي كه راه گم نكند
همچنين در خطبه ديگري مي فرمايد: «واعلموا أنّ هذا القرآن هو النّاصح الّذي لايغش و الهادي الذي لايضلّ والمحدّث الّذي لايكذب، و ماجالس القرآن أحدٌ الاّ قام عنه بزيادة أو نقصان، زيادة في هدي، او نقصان من عمي (3)؛ بدانيد قرآن همانا ناصحي است كه خلاف نمي گويد و راهنمايي است كه راه گم نمي كند و گوينده اي است كه دروغ نمي گويد، و هيچ كس با قرآن نمي نشيند و بر نمي خيزد مگر به زيادت و يا نقصان، زيادت در راه يابي و يا نقصان در نابينايي.»
4. راهنماي روز و روشناي شب
امام صادق عليه السلام از اميرمؤمنان عليه السلام روايت كرده كه فرمود: «إعلموا أنّ القرآن هدي النّهار و نورالّليل المظلم (4)؛ بدانيد كه اين قرآن رهنماي روز است و روشنايي شب تاريك.»
5. شفاعتگري مقبول
اميرمؤمنان عليه السلام در ادامه خطبه 176 مي فرمايد: «واعلموا أنّه شافع مُشفَّع و قائل مصدّق و أنّه من شفع له القرآن يوم القيامة شفّع فيه (5)؛ بدانيد كه قرآن شفيعي است كه شفاعتش پذيرفته مي شود و گوينده اي است تصديق شده، و براي هر كه در روز قيامت شفاعت كند، شفاعتش پذيرفته خواهد شد.»
6. بهاردلها و سرچشمه دانش ها
و در همين خطبه اضافه مي كند: «انّ الله سبحانه لم يعظ أحداً بمثل القرآن، فانّه حبل الله المتين، و سببه الأمين و فيه ربيع القلب و ينابيع العلم، و ما للقلب جلاء غيره (6)؛ خداوند به هيچ چيز همانند قرآن موعظه و پند نفرموده، قرآن ريسمان محكم الهي است، قرآن بهار دل و سرچشمه علم است و چيزي مانند قرآن، قلب را جلا نمي دهد.»
7. ريسمان محكم
همچنين بدين اشاره مي كند كه قرآن ريسمان محكمي است كه هرگز پاره شدني نيست، آنجا كه مي فرمايد: «عليكم بكتاب الله فانّه الحبل المتين، والنّور المبين، والشّفاء النّافع، والرّيّ النّاقع والعصمة للمتّمسّك والنّجاة للمتعلّق، لايعوجّ فيقام و لايزيغ فيستعتب (7)؛ برشما باد به كتاب خدا، زيرا ريسمان محكم و نور آشكار و درماني است سودمند، و سرچشمه حيات، و دست آويزي براي پيرو، هرگز كج نمي شود تا احتياج به راست كردن داشته باشد و نيز اشتباه نمي كند تا سرزنش گردد.»
8. جداكننده حقّ و باطل
در خطبه ديگري كه در مقام تبيين فضائل قرآني بود، حضرت به بيش از چهل وصف از قرآن كريم مي پردازد كه هريك از آن فرازها شايان دقّت و مورد تأمّل و بحث و بررسي است. امام عليه السلام در خطبه 198 مي فرمايد:
سپس قرآن را بر او نازل فرمود؛ قرآن نوري است كه خاموشي ندارد، چراغي است كه درخشندگي آن زوال نپذيرد، دريايي است كه ژرفاي آن درك نشود، راهي است كه رونده آن گمراه نگردد، شعله اي است كه نور آن تاريك نشود، جداكننده حقّ و باطل است كه درخشش برهانش خاموش نگردد، بنايي است كه ستون هاي آن خراب نشود، شفا دهنده اي است كه بيماري هاي وحشت انگيز را بزدايد، قدرتي است كه ياورانش شكست ندارند، و حقّي است كه ياري كنندگانش مغلوب نشوند. قرآن، معدن ايمان و اصل آن است، چشمه هاي دانش و درياهاي علوم است، سرچشمه عدالت، و نهرجاري عدل است، پايه هاي اسلام و ستون هاي محكم آن است. نهرهاي جاري زلال حقيقت، و سرزمين هاي آن است. دريايي است كه تشنگان آن، آبش را تمام نتوانند كشيد، و چشمه اي است كه آبش كمي ندارد، محلّ برداشت آبي است كه هرچه از آن برگيرند، كاهش نيابد. منزلي است كه مسافران راه آن را فراموش نخواهند كرد. و نشانه هايي است كه روندگان از آن غفلت نمي كنند، كوهسار زيبايي است كه از آن نمي گذرند.
خدا، قرآن را فرونشاننده عطش علمي دانشمندان، و باران بهاري براي قلب فقيهان و راه گسترده و وسيع براي صالحان قرار داده است.
قرآن دارويي است كه با آن بيماري وجود ندارد، نوري است كه با آن تاريكي يافت نمي شود، ريسماني است كه رشته هاي آن محكم، پناهگاهي است كه قلّه آن بلند، و توان و قدرتي است براي آن كه قرآن را برگزيند، محلّ امني است براي هركس كه وارد آن شود، راهنمايي است كه تا از او پيروي كند، وسيله انجام وظيفه است براي آن كه قرآن را راه و رسم خود قرار دهد، برهاني است بر آن كس كه با آن سخن بگويد، عامل پيروزي است براي آن كس كه با آن استدلال كند، نجات دهنده است براي آن كس كه حافظ آن باشد و به آن عمل كند، سپر نگهدارنده است براي آن كس كه با آن خود را بپوشاند، دانش كسي است كه آن را به خاطر بسپارد، حديث كسي است كه از آن روايت كند و فرمان كسي است كه با آن قضاوت كند.(8)
تفسير و تبيين علوم قرآن
مقدّس ترين چهره اي كه در عالم اسلام پس از رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم از علم و دانش وسيعش استفاده شد، اميرمؤمنان عليه السلام بود كه بر اساس تطبيق دادن رسول خدا، آيه «وكلّ شي ءٍ أحصيناه في امام مبين» برعلي عليه السلام، مسلمانان به اين ذخيره الهي پي بردند. بدين جهت، بسياري از مسائل تفسيري و علوم قرآني از حضرت پرسيده شد.
ابن عباس و ديگران اين افتخار را داشتند كه خود را شاگرد اميرمؤمنان مي دانستند.
1. امام و تفسير بسم الله الرّحمن الرّحيم
اميرمؤمنان عليه السلام درباره آيه شريفه «بسم الله الرّحمن الرّحيم» فرمودند: «لوأشاء لأوقرت أربعين بعيراً من شرح بسم الله الرّحمن الرّحيم (9)؛ اگر بخواهم چهل بار شتر در شرح و تفسير بسم الله الرّحمن الرّحيم مي نويسم.»
2. امام و تفسير سوره حمد
همچنين فرمود: «لوشئت لأوقرت سبعين بعيراً في تفسير فاتحةالكتاب (10)؛ اگر بخواهم هر آينه هفتاد بار شتر در تفسير سوره حمد مي نويسم.»
3. تمام علوم قرآن در سوره فاتحه
و در بيان عظمت سوره «حمد» فرمود: «علم ماكان و مايكون في القرآن و علم القرآن كلّه في سورة الفاتحة و علم الفاتحة في البسملة منها وعلم البسملة في الباء منها، و انا النّقطة تحت الباء(11)؛ علم گذشته و آينده در قرآن است و علم قرآن همه اش در سوره فاتحةالكتاب است و علم فاتحةالكتاب در بسم الله آن است و علم بسم الله در باء بسم الله است و من، آن نقطه تحت باء هستم.»
4. از حقايق قرآن ،از من سؤال كنيد
و در گفتاري از مردم خواستند كه از وي بپرسند و فرمود: مردم! از من بپرسيد، به خدا سوگند! از هرحادثه اي و تا روز رستاخيز از من سؤال نمي كنيد مگر اين كه شما را از آن آگاه مي سازم. از حقايق قرآن بپرسيد، به خدا سوگند! از هر آيه اي بپرسيد، من به شما خبر مي دهم كه در شب فرود آمده است يا در روز، در دشت نازل شده است يا در كوه.(12)
5. سلوني قبل أن تفقدوني
گاهي كه بر فراز منبر قرار مي گرفت، به مردم مي فرمود: «سلوني قبل أن تفقدوني، سلوني عن كتاب الله، ما من آية الاّ و أنا أعلم حيث انزلت بحضيض جبل أو سهل (13)؛ هان اي مردم! پيش از آن كه مرا از دست بدهيد، از من سؤال كنيد. از كتاب خدا بپرسيد؛ هيچ آيه اي نيست مگر آن كه به آن داناترم كه در كدام درّه كوه يا در كدام دشت و بيابان نازل شده است.»
6. آيات قرآن هفت دسته اند
نعماني در تفسير خود به روايت مفصّلي از امام صادق عليه السلام اشاره مي كند كه آن حضرت پس از بيان مفصّلي در تفسير قرآن به پرسشگر مي فرمايد: شبيه آنچه كه از من پرسيدي، از اميرمؤمنان برخي از پيروانش همان را پرسيدند و حضرت فرمود: خداوند تبارك و تعالي قرآن را برهفت دسته و قسم نازل كرد كه عبارتند از: امر، نهي، ترغيب، ترهيب، جدل، مَثَل و قصص.
آنگاه به تفصيل هريك پرداخته، افزود: در قرآن ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه و خاصّ و عام و مقدّم و مؤخّر و حلال و حرام و فرايض و احكام و... وجود دارد.
و برخي آيات، لفظ آن خاص و برخي لفظش عام و برخي لفظ آن واحد است ولي معنايش جمع است و برخي بر عكس و برخي كلمات لفظ آن ماضي و معنايش آينده و برخي لفظ آن خبر است ولي معنايش حكايت از ديگران است... و برخي آيات بعضي از آنها در سوره اي و تمام حكم و يا شرح ماجرا و واقعه در سوره ديگر است. و برخي آيات نيمي از آن منسوخ شده و نيم ديگرش به حال خود رها شده و برخي از آنها آياتي است كه از نظر لفظ، مختلف هستند ولي از نظر معني، متّفق مي باشند و برخي به عكس... و دسته اي ديگر پاسخ از طرف خداوند و احتجاج بر تمام ملحدان و زنادقه و دهريه و ثنويه و قدريه و مجبره و بت پرستان و آتش پرستان مي باشد...(14)
استدلال به آيات قرآن
موارد زيادي به چشم مي خورد كه اميرمؤمنان عليه السلام به هنگام بحث و گفتگو و يا بيان حكم خدا، به قرآن كريم استناد جسته است و اين نيز يكي ديگر از سيره هاي قرآني آن حضرت مي باشد كه از چند جهت قابل مطالعه است.
اوّلاً: اين را مي رساند كه ريشه هر حكم فقهي در قرآن كريم است.
ثانياً: تسلّط و آگاهي بسيار بالاي اميرمؤمنان را روشن مي سازد.
ثالثاً: اين راه را در پيش كارشناسان فقه و ديگر علوم اسلامي مي گذارد كه چگونه براي استفاده و استخراج حكم خدا از قرآن بهره جويند.
صاحب وسائل الشيعه در كتاب نفيس خود، به بسياري از اين موارد در ابواب مختلف فقهي اشاره نموده است كه آوردن همه آنها بدون شك از حوصله اين نوشتار بيرون است. امام عليه السلام در باب وضو و جبيره و اهميت نماز و محافظت از آن و نماز به سوي كعبه، كيفيت نماز خوف، جايز نبودن نماز در حالي كه امام جمعه در حال خطبه مي باشد، تقسيم خمس، وجوب افطار در سفر، كراهت مسافرت در ماه رمضان، وجوب حج، تحريم عمل به نجوم و تعليم و آموزش آن مگر براي يافتن راه، استحباب، افشاء سلام، استحباب تسميت عطسه كننده، كراهت اجاره دادن خانه هاي مكّه، و تقيّه در دين و غير آنها كه مي توانيد اين آيات را در جلد اوّل وسائل الشيعه، صفحات 82، 280، 328، 335، 339؛ جلد سوم، صفحات 19، 82، 166، 218، 419؛ جلد چهارم، صفحات 693، 748، 1056، 1169، 1189؛ جلد پنجم، صفحات 487، 93، جلد ششم، صفحه 356؛ جلد هفتم، صفحات 80، 126، 129، 284؛ جلد هشتم، صفحات 9، 269، 438، 460؛ جلد نهم، صفحه 368؛ جلد يازدهم، صفحه 478 و... ملاحظه كنيد.
ابوبصير از امام صادق عليه السلام از پدرانش از اميرمؤمنان عليه السلام روايت كرده كه فرمود: هرگاه يكي از شما از نماز خود فارغ شد، پس دستهاي خود را به سوي آسمان بالا ببرد و آنگاه دعا كند. ابن سبا گفت: اي اميرمؤمنان! مگر خداوند در همه جا نمي باشد؟ امام فرمود: آري. گفت: پس چرا دستش را به سوي آسمان بالا ببرد؟
امام فرمود: مگر نخوانده اي كه خداوند فرموده: «وفي السّماء رزقكم و ما توعدون»؛ روزي شما و آنچه كه وعده داده شده، در آسمان است. آيا روزي را جز از جايگاهش بايد طلب كرد؟ در حالي كه جايگاه روزي و آنچه كه خداوند وعده فرموده، در آسمان است.(15)
پاسخ به پرسشهاي قرآني
از ديگر برنامه هاي قرآني اميرمؤمنان عليه السلام اين بود، با آن اطلاعات فراواني كه داشت، به پرسشهاي زيادي در مورد قرآن كريم پاسخ داد كه بخشي از آن پاسخ ها در كتب تفسير و سيره به ثبت رسيده است.
1. اوّلين آيه اي كه نازل شد
علاّمه مجلسي در بحارالانوار آورده است كه: از اميرمؤمنان عليه السلام درباره اوّلين چيزي كه خداوند از قرآن نازل فرمود، سؤال شد.
حضرت فرمود: اوّلين چيزي كه خداوند متعال از قرآن در مكّه نازل فرموده است، سوره «إقرأ باسم ربّك الّذي خلق» مي باشد. و اوّلين چيزي كه در مدينه نازل فرموده است، سوره بقره مي باشد.(16)
2. معناي وفاكهة و أبّا
شيخ مفيد در الارشاد نقل كرده كه از ابوبكر سؤال كردند: مقصود از «فاكهة و أبّاً» چيست؟
در پاسخ گفت: كدام آسمان بر من سايه مي اندازد و يا كدام زمين سنگيني مرا بر مي دارد و يا چه كار كنم، اگر بگويم كه در كتاب خدا چيزي هست كه من نمي دانم. اما فاكهة پس آن را مي شناسم و امّا أبّاً، خدا عالم است به آن.
چون اين مطلب به اميرمؤمنان عليه السلام رسيد، فرمود: سبحان الله! آيا ابوبكر ندانست كه أبّاً علف و چيزي است كه حيوانات آن را مي چرند و مي خورند؟ فاكهة و ابّاً را خداوند متعال آماده كرده است براي بندگانش و حيواناتِ بندگانش كه به خوردن آن زنده بمانند.(17)
پاورقيها:
1. نهج البلاغه، خطبه 18.
2. همان، خطبه 133.
3. همان، خطبه 176.
4. مجموعه ورّام، ج 2، ص 202؛ بحارالانوار، ج 65، ص 212؛ اصول كافي، ج 2، ص 600.
5. نهج البلاغه، خطبه 176؛ مستدرك الوسائل، ج 4، ص 239.
6. همان.
7. اعلام الدين، ص 104؛ بحارالانوار، ج 89، ص 23.
8. نهج البلاغه، شرح و ترجمه دشتي، ص 417.
9. القطرة، ص 148.
10. همان.
11. دانستنيهايي از قرآن، ص 94.
12. قرآن در احاديث اسلامي، ص 118.
13. همان؛ ينابيع المودّة، ص 274.
14. بحارالانوار، ج 93، ص 4.
15. وسائل الشيعه، ج 4، ص 56.
16. بحارالانوار، ج 93، ص 11.
17. الارشاد، ج 1، ص 200.