ديداري تازه با قرآن: نگاهي به مجموعه آثار تفسيري استاد علي صفايي حائري

اسماعيل منفرد تهراني

نسخه متنی
نمايش فراداده

ديداري تازه با قرآن: نگاهي به مجموعه آثار تفسيري استاد علي صفايي حائري

اسماعيل منفرد تهراني

مجموعه آثار استاد

فهرست كامل آثار نوشتاري استاد فقيد را ناشر محترم كتاب تطهير با جاري قرآن(3) در پايان اين كتاب ارائه كرده است. از آن ميان، پنج اثر چاپي ذيل به حوزه تفسير و روش‏هاي تفسيري مربوط مي‏شوند كه عبارت‏اند از:

1) روش برداشت از قرآن (قم، انتشارات ليلة‏القدر، بهار 1381)؛

2) تطهير با جاري قرآن [1] (قم، موءسسه انتشارات هجرت، چاپ دوم، بهار 1380)؛

3) تطهير با جاري قرآن [2] (قم، انتشارات ليلة‏القدر، بهار 1380)؛

4) تطهير با جاري قرآن [3] (قم، انتشارات ليلة‏القدر، بهار 1381)؛

5) "رشد" [ ديداري با سوره عصر و داستان انسان ] (قم، انتشارات ليلة‏القدر، بهار 1381)؛

6) "صراط" [ ديداري با سوره حمد و صراط مستقيم] (قم، انتشارات ليلة‏القدر، بهار 1381).

ما اين بررسي را از سلسله كتاب‏هاي "تطهير با جاري قرآن" آغاز مي‏كنيم و سپس به " رشد " مي‏رسيم و پس از آن از " صراط " مي‏گذريم و درگيرودار " روش برداشت از قرآن" باز مي‏ايستيم، تا صاحب‏نظران آگاه و قرآن‏آشنايان دل‏آگاه، عنان قلم و سررشته سخن را به‏دست گيرند و نايافته‏ها را بيابند و ناگفته‏ها را بازگويند.

تطهير با جاري قرآن(1)

اين كتاب كه به قطع وزيري در 383 صفحه به چاپ رسيده است، پس از 17 صفحه مقدّمه زيبا و گيرا كه در نوع خود كم‏نظير است تفسير 11 سوره از سوره‏هاي به ظاهر كوچك و به باطن بزرگ قرآن كريم را كه در آخر قرآن - در حزب مفصّل - گردهم آمده‏اند، عبارت از سوره‏هاي: ناس، فلق، توحيد، مسد، نصر، كافرون، كوثر، همزه، فيل، قريش و ماعون دربرگرفته است.

اين سوره‏ها به ترتيب آخر به اول مصحف شريف - كه ترتيب آموزش سوره‏هاي قرآن مطابق اسوه حسنه تعليم قرآن مستند به سيره و سنّت پيامبراكرم(ص) و ائمّه طاهرين(ع) و ديگر معلّمان بزرگ قرآن در صدر اسلام است - تا سوره كوثر مرتّب‏اند؛ اما، معلوم نيست كه چرا تفسير سوره ماعون پس از تفسير سوره كوثر نيامده و چرا تفسير سوره قريش (كه ذكر نام آن در فهرست كتاب - مانند نام سوره فلق - جاافتاده است) به دنبال تفسير سوره فيل - برخلاف ترتيب - آمده و تفسير سوره ماعون پس از تفسير سوره‏هاي فيل و قريش جاي گرفته است؟

مقدمه كتاب با اين عبارات آغاز مي‏گردد: «فاجعه اين است كه ما قرآن را به بازي گرفته‏ايم. ما در ميان جوّ و همراه جرياني كه به قرآن و نهج‏البلاغه روي آورده به اين بازي كشيده شده‏ايم تا خودي نشان بدهيم و وقت‏هاي بي‏كاري را با آن سرگرم باشيم. اين گناهي است كه ما را به سياهي كشانده و به خستگي و نفرت، راه داده است. اين است گناه ما؛ بازي با كتابي كه براي رهاكردن از بازي‏ها آمده و سرگرم‏شدن با نوري كه به خاطر روشن‏كردن قدر ما و راه دراز ما فرستاده شده است». استاد تا آخر اين مقدمه با همين شيوه كوبنده و تكان‏دهنده، پيش مي‏رود. از خاطرات مكتب و مدرسه و سختگيري‏هاي بيزاركننده معلّمان قرآن سخن مي‏گويد. رنجنامه‏اي حاكي از دوبار سرخورده‏شدن از قرآن و به دنبال آن، دريافتن نياز به قرآن، آن‏چنان كه از نفس‏كشيدن ضروري‏تر، مي‏سرايد.

تجربه‏هاي مكرّرش را از كارهاي مجموعي و موضوعي و واژه‏اي با قرآن و بررسي عملي روش‏هاي قديم و جديد تفسير قرآن، بازمي‏گويد و مي‏گويد: «در اين بررسي‏ها بود كه بن‏بست‏ها را تجربه كردم» و پس از توضيحي روش‏شناسانه مي‏افزايد: «من درس‏هاي تفسير را مي‏ديدم. اين درس‏ها در اوج و درنهايت، دايرة‏المعارف خوبي بود. قرآن در آن باز نمي‏شد. قرآن در آن تحليل نمي‏شد. چه‏بسا من مي‏توانستم راجع به هر كلمه قرآن يك جلد كتاب ببينم و يا بشنوم، ولي قرآن براي من موضوع كار مي‏شد، نه وسيله كار؛ هدف مي‏شد، نه راه! و اين بزرگ‏ترين انحراف در برخورد با قرآن بود. پل، تو را عبور نداده بود؛ نرسانده بود؛ مشغول كرده بود كه تحقيق كني و بررسي علمي كني! اين را بگويم؛ من منكر بررسي‏هاي علمي و كامپيوتري نيستم. اينها همه كارهايي هستند ولي نه كاري قرآني. اينها به دنبال چيزي هستند كه قرآن ما را از آن برحذر داشته است».

استاد، به هنگام گزارش چگونگي بازگشت سوم خويش به قرآن، مي‏گويد: «در اين مرحله بود كه توجه به طرز برخورد رسول با قرآن و با آدم‏ها را هم روشن كرد. رسول چگونه قرآن را مطرح مي‏كرد؟... او درس تفسير نمي‏گذاشت؛ اين‏طور كه ما كلاس تفسير و نهج‏البلاغه و ايدئولوژي و شناخت مكاتب مي‏گذاريم». در پايان مقدّمه، ضمن توصيه و دعوت خوانندگان مجموعه تطهير با جاري قرآن به اين‏كه با پديدآورندگان اين مجموعه همگام شوند و خودشان قدم‏هايي را بردارند و حاصل كارشان را بنويسند و آن‏گاه به خواندن اين نوشته‏ها مشغول شوند و خودشان يا نوشته‏هايشان را غني‏تر و پربارتر سازند؛ توضيح مي‏دهد كه مجموعه تطهير با جاري قرآن چگونه پديد آمده و شكل‏گرفته است: «دوستاني باهم يكي دو روز يا بيشتر (اين مربوط به وضع سوره بود) بر روي يك سوره كار مي‏كردند. تفسيرهاي مختلف و لغت‏هاي متعدّد را مي‏ديدند و بحث مي‏كردند و مي‏نوشتند و در جمع مي‏خواندند. آن‏گاه باهم مباحثه مي‏كرديم و يا ديدگاه‏ها را تغيير مي‏داديم و در جريان دقيق‏تري قرار مي‏گرفتيم و آن‏گاه نوبت جمع‏بندي، به من رسيد و در اين جمع‏بندي اين نوشته‏ها به‏طور خلاصه يادداشت مي‏شد».

عبارات پاياني مقدمه اين كتاب - كه فصل‏الخطاب روش‏شناسي آشنايي با قران است - چنين است: «اگر اين‏طور و با اين بينش هدايت (نه‏تنها كار علمي) به قرآن نزديك بشوي، آن‏وقت قرآن را همان‏طور كه نازل مي‏شد احساس مي‏كني و با جاري‏شدن خودت در هنگام عمل، خسارت نمي‏بيني، تو نه "با هدايت" كه "بر هدايت" هستي: اولئك علي هديً من ربّهم».

تطهير با جاري قرآن (2)

اين كتاب نيز كه به قطع وزيري و در 440 صفحه منتشر شده است، دربرگيرنده تفسير سوره بقره است. استاد در مقدمه اين كتاب - كه پنجم شعبان 1414 مطابق با 20/10/1373 تاريخ خورده - است يادآور مي‏شود كه بين پديداري اين قسمت و پديداري قسمت پيشين 15 سال فاصله افتاده است تا دوباره با جمعي از دوستان به هدايت قرآن روي آورده‏اند تا با جاري آن تطهير كنند، و اين‏بار، برخلاف سابق، از آغاز مصحف شريف و از سوره حمد و بقره آغاز كرده‏اند؛ اما «سبك و سياق كار مثل سابق بود. به مفردات، به تركيب، به روابط و به فضاي آيات توجه مي‏كردند و با تقسيم كار و تقسيم كتاب‏هاي تفسير ادبي و يا روايي و يا فلسفي و عرفاني و جامع از گذشته تا معاصرين به تمامي نقطه‏نظرهاي بزرگان توجه مي‏كردند و سپس به جوابگويي به سوءال‏ها مي‏پرداختند و با تضارب افكار و بحث‏هاي بسيار خودشان اتّخاذ مبنا مي‏كردند و در آخر با اين دست‏هاي پر و زبان‏هاي باز و ذهن‏هاي سرشار به بحث نهايي مي‏نشستيم و چه‏بسا كه به نقطه‏نظر واحدي هم نمي‏رسيديم ولي حرف‏هاي يكديگر را مي‏فهميديم و مي‏فهمانديم و هدف همين تفهيم و تفهّم بود».

استاد فقيد، ضمن اشاره به اين‏كه قسمتي از محصول اين دوره جديد از كار تفسيري ايشان و دوستانشان تفسير سوره حمد بوده است كه در كتاب صراط آمده و ارائه شده است، و تفسير سوره بقره كه در اين كتاب مندرج گرديده است، مي‏گويد: «راستي، كار دوستان وسيع و گسترده و پربار و سرشار بود و اميدوارم كه خودشان در موضوعاتي كه مي‏تواند به صورت موضوعي و مستقل تعقيب شود اقدام كنند و مباحث هدايت، ريب، غيب، ايمان، يقين، كفر، ختم، فسق و بقيه مطالب مستقل را كه به مناسبت آيات به آن پرداخته بودند، جمع‏آوري كنند و تحقيق خود را به افكار ديگران عرضه نمايند و از اين رهگذر به خود و دوستان ديگر بيفزايند؛ كه در اين دادوستدها بهره‏ها بسيار است».

موءلف در ادامه مقدّمه تحت عنوان "نگاه كلّي" يادآور مي‏شود كه در اين كار تفسيري، سوره بقره طي پنج قسمت مورد بررسي قرار گرفته است: قسمت اول، آيات 1 تا 20؛ نسبت كتاب و هدايت و انسان و تصويرهايي از ايمان و كفر و نفاق و برخوردهايي با اين دسته‏ها. قسمت دوم، آيات 21 تا 29؛ دعوت عام و هدايت عبوديّت، با روش‏ها و معالجه‏هاي متعدّدي كه ريب در كتاب و رسول و تنزيل را درمان مي‏نمايد. قسمت سوم، آيات 30 تا 39؛ داستان خلقت جهان و خلافت انسان، با توجّه به ولايت و هدايت و ايمان و كفر و امن و عذاب. قسمت چهارم، آيات 40 تا 141 (كه اشتباهاً در نسخه چاپي، شماره‏هاي ديگري قيد شده است)؛ تاريخ ابراهيمي - اسرئيلي، با دادوستدهاي تاريخي ايمان و كفر و نفاق و برخوردهاي هدايتي و تربيتي قرآن. قسمت پنجم، آيات 142 تا 286، بقيه سوره؛ حوزه تشريع عبادات و معاملات و احكام، در ميان تصاويري از تاريخ يهود و داستان‏هايي از امّت‏هاي گذشته.

در پايان كتاب، پس از عبارت والحمدللّه ربّ العالمين تاريخ سوم شعبان 1419-4/9/77 به‏چشم مي‏خورد كه قاعدتاً نشانگر از كار درآمدن محصول تفسيري سوره بقره در اين تاريخ است.

تطهير با جاري قرآن (3)

اين كتاب كه به قطع رقعي و در 228 صفحه منتشر گرديده است ديگر فاقد مقدّمه موءلّف است هرچند نوشته مفصّلي را كه تحت عنوان "نگاه كلّي" پيشاپيش تفسير آل‏عمران آمده است مي‏توان مقدّمه مولّف تلقّي كرد و ناشر بر كتاب، مقدمه زده و در آغاز اين مقدمه آورده است: «مجموعه‏اي كه در پيش‏رو داريد مقداري از يادداشت‏هاي تفسيري زنده‏ياد علي صفايي‏حائري (ره) است. تفسير ايشان كه با نام تطهير با جاري قرآن چاپ مي‏شد، براساس روشي انجام مي‏گرفت كه شرح مفصل آن در روش برداشت از قرآن آمده؛ نوشته حاضر را قرار بود كه بر همان اساس بنويسند، اما حديث هجران مانع شد».

كتاب سوم تطهير با جاري قرآن از صفحه 9 تا صفحه 60 به تفسير آيات يكم تا چهاردهم سوره آل‏عمران پرداخته است. بقيه صفحات كتاب يادداشت‏هاي تفسيري منسجم‏تر و مفصل‏تر مربوط به سوره‏هاي مدثر، انشراح، تين، علق، قدر، بينه، زلزال (زلزله)، عاديات، قارعه و يادداشت‏هاي تفسيري پراكنده و مختصر مربوط به سوره‏هاي لقمان، بروج، اعلي، غاشيه، فجر، بلد، شمس، ليل، ضحي، تكاثر و عصر را دربرگرفته است.

در آغاز مقدمه استاد بر يادداشت‏هاي تفسيري آل‏عمران (نگاه كلي) مي‏خوانيم: «با جمعي كوچك، با كارواني مصمم حتي با تمام گرفتاري‏ها، همراه با جاري قرآن و بر مدار تأمل و تحليل آيات، به سوره سوم، سوره آل‏عمران، مي‏رسيم». آن‏گاه استاد فقيد همراه با بيان چگونگي پيوند سوره حمد با سوره بقره و سوره بقره با سوره آل‏عمران و نقل‏قول از ابوزيد و سعيد حوّي و ديگران در ارتباط با تعيين موضوع اصلي يا محور موضوعي سوره، مروري سراسري بر سوره آل‏عمران دارد. آن‏گاه ضمن بي‏اساس قلمدادكردن گفته ابوزيد و توضيح روشنگرنبودن تقسيم‏بندي سعيد حوي از سوره‏هاي آغاز قرآن مبني بر اين‏كه سوره‏هاي آغازين قرآن از آل‏عمران تا انفال، هريك تفسيري براي آيه يا آياتي از سوره بقره‏اند، چنان‏كه سوره آل‏عمران تفصيل پنج آيه آغازين سوره بقره است، بر بي‏ثمربودن پيشنهادهاي ديگران تأكيد مي‏كند و مي‏گويد: «از اين بهتر همين است كه آيات سوره را بارها مرور كنيم و ارتباط آيه‏ها را بررسي كنيم و ارتباط يك آيه را با فرازهايش بفهميم. اين‏گونه، بهتر دست‏هاي خالي خود و عمق قرآن را احساس مي‏كنيم و در مي‏يابيم كه اين بافته‏ها بر تمامي اندام سوره و آيه نمي‏نشيند و زيادوكم دارد و همين زيادوكم‏ها مي‏تواند كليد سوءال‏هاي جديد و تأمل‏هاي تازه‏تر باشد كه در تطبيق آيات و ريز بحث به آن اشاره مي‏كنيم.

آن‏گاه با اشاره به گفت‏وگوي مفسران در پيش‏درآمد بحث آل‏عمران راجع به انزال و تنزيل، تنزيل و تأويل، محكم و متشابه و ظهر و بطن، مي‏افزايد: «آدمي اگر نگويد و نبافد، بهتر است از اين‏كه در حوزه شكل‏هاي متفاوت هرمنوتيك و تأويل گرفتار شود؛ چه از حوزه تداعي و سيّال ذهن و يا در حوزه ناخودآگاه و چه سمبل‏ها و نشانه‏ها كه از آمارها و بسامدهاي آماري هم بهره مي‏گيرد. آدمي اگر نبافد بهتر است كه به تأويلي گرفتار شود كه استنادي ندارد و در قواعد زباني و ظهور كلام جايگاهي نيافته است».

اين مقدمه، برخلاف مقدمه‏هاي پيشين كه صدر و ذيل آراسته‏اي داشت، به دنبال توضيحات بيشتري با همان روند عبارات پيشين، خاتمه‏نايافته قطع مي‏شود و ارائه محصول كار تفسيري پيرامون سوره آل‏عمران آغاز مي‏گردد.

"رشد": ديداري با سوره عصر و داستان انسان

اين كتاب به قطع رقعي و در 60 صفحه منتشر گرديده است. مقدمه كوتاه اين كتاب در واقع مقدمه‏اي است بر سلسله‏مقالات ديداري تازه با قرآن كه يكي از آنها همين رساله رشد است و ديگري رساله صراط و تكليف بقيه مجموعه روشن نيست.

بيت‏الغزل اين مقدمه دو مصراع دارد؛ يكي اين است كه «هدف در اين ديدار، شناخت نور، هدايت، عظمت، عمق، دقت، زيبايي و اعجاز و روابط آيه‏هاست». و ديگري اين است: «[ در حوزه تفسير قرآن[ كتاب‏هايي هست كه با خواندن آنها عظمت و دانش نويسنده چشم را مي‏گيرد و دل را اسير مي‏كند، درحالي‏كه آيه‏ها در اين ميان مثله شده و از دست رفته و هماهنگي و روابط آنها فراموش گرديده است».

عناوين كتاب رشد، مي‏تواند رساترين و گوياترين معرّف براي محتواي مباحث اين كتاب باشد: بحران‏ها و شتاب‏هاي ستمگر؛ قرباني‏ها و ستمديده‏ها؛ راه؛ واژه‏هاي قرآن؛ خسر؛ رشد يا تكامل؛ ضرورت رشد؛ سرمايه‏ها؛ نيازها؛ بازارها و خريدارها؛ خسارت‏ها؛ جبران‏ها؛ نقش ايمان در رشد؛ نقش موءمن در رشد.

در پايان كتاب "نظري كلي به سوره" مشتمل بر 9 بنده آمده است كه خود، تفسيري فشرده بر سوره عصر به حساب مي‏آيد.

"صراط": ديداري با سوره حمد و صراط مستقيم

اين كتاب نيز به قطع رقعي و در 176 صفحه منتشر گرديده است. كتاب صراط - كه دومين اثر از سري ديداري تازه با قرآن است - ساختاري جالب و مخصوص‏به‏خود دارد. مي‏توان گفت پيشگفتار كتاب، مطلبي است كه تحت‏عنوان "ام‏الكتاب" در 10 صفحه در آغاز كتاب آمده و معلوم نيست كه چرا ناشر محترم در ميانه اين مطلب تقريباً دو نيم‏صفحه سفيد رها كرده و انسجام مطلب را دستخوش اختلال كرده است. پس از اين پيشگفتار، مقدمه‏اي طولاني كه قسمت عمده حجم كتاب را (از صفحه 17 تا صفحه 164) دربرمي‏گيرد كه به مثابه پيش‏قراول و طليعه‏اي براي تفسير سوره حمد، ام‏الكتاب، ام‏القرآن، كتاب مادر، مادر كتاب، مأخذ و منشأ تمامي آيات و سور قرآن درنظر گرفته شده است و گويا عدم‏توجه به همين نكته باعث شده است تا در كتاب‏آرايي و صفحه‏پردازي به‏گونه‏اي عمل شود كه گويي اين قسمت عمده - كه ما آن را مقدمه تلقي كرديم - تفسير سوره حمد است؛ در صورتي‏كه با توجه به محتواي آن هرگز چنين نيست، بلكه تفسير سوره حمد درواقع همان قسمتي است كه با عنوان "مرور كلي " در پايان كتاب (از صفحه 165 تا 176) ارائه شده است.

گفتني است كه اين‏چنين ساختاري اگر براي هر كتاب ديگري شگفت يا ناپسند بوده باشد، براي كتاب صراط با محتواي تفسير سوره فاتحة‏الكتاب نه شگفت است و نه ناپسند، بلكه دقيقاً همان است كه مي‏بايست بوده باشد. از يك‏سو، مقدمه طولاني است، براي آن‏كه مي‏خواهد نويسنده و خواننده و گوينده و شنونده را آماده ورود به حوزه تفسير ام‏الكتاب گرداند؛ از سوي ديگر، ذي‏المقدمه و اصل متن كتاب كوتاه است، براي آن‏كه بلنداي دست‏نايافتني فرازهاي ام‏الكتاب بر هيچ‏كس به بيش از آن راه نمي‏دهد!

به هر روي، در كتاب صراط، ده مقاله شيوا و زيباي ادبي - تفسيري كنارهم نشسته‏اند تا بزم بازخواني متدبرانه ام‏الكتاب و فاتحة‏الكتاب - يعني همان سوره حمد نماز - را بيارايند كه عناوين اين مقالات عبارت‏اند از: 1 - خلوت و توجه 2 - فكر: شناخت معبودها 3 - عقل: سنجش معبودها 4 - ملاك انتخاب 5 - ايمان و انتخاب 6 - جهاد و مبارزه 7 - بلا و ضربه‏ها 8 - عجز و اضطرار 9 - اعتصام و استعانت 10 - صراط.

روش برداشت از قرآن

اين كتاب كه به قطع رقعي و در 176 صفحه منتشر گرديده است، بنا به توضيح خود استاد، در پاورقي 2، صفحه 22، كتاب تطهير با جاري قرآن (1) تفسير نيست، بلكه روش تفسير است. استاد فقيد در مقام معرّفي اين اثر ديرينه خويش و طرز استفاده از آن، در همين پاورقي، مي‏افزايد: «نمي‏تواني تمام آن را در يك‏روز بخواني و منتظر نتيجه بشوي. بايد آن شرايط تسلّط، تفكّر و حلم در برابر سوءال‏ها و جريان روحي تو شكل بگيرد؛ آن‏گاه تو يك سوره را خودت با سوءال‏ها شروع كني و از مجموعه قرآن بهره برداري و با تفكرت جريانات آن را دنبال كني و سپس به خلاصه‏هايي كه آنجا آمده مرور كني وگرنه آن لقمه‏هاي فشرده حجم شكم‏هاي خالي را پر نمي‏كند».

در مقدمه اين كتاب با عنوان پيشگفتار آمده است: «... شناسايي و نقد پيشنهادها، طرح پيشنهادهاي سالم‏تر و روش‏هاي پربارتر به ضرورت مي‏رسد؛ چون به اين‏گونه است كه از مسخ‏كردن معاني قرآن و هدردادن وقت‏ها و رسيدن به بن‏بست‏ها و عقبگردها نجات مي‏يابيم و بهره‏مند مي‏شويم».

در ادامه مقدّمه، استاد مردم را در راستاي بازگشت به قرآن به سه دسته تقسيم مي‏كند: يك دسته، كساني كه اصلاً سوءال و نيازي برايشان مطرح نيست؛ دسته ديگر، كساني كه سوءالاتي برايشان مطرح است؛ اما بيش از آن‏كه به نزد قرآن بيايند، جواب سوءال‏هايشان را گرفته‏اند؛ و دسته سوم، كساني هستند كه ضرورت‏ها را يافته‏اند و سوءال‏ها را شناخته‏اند و در تكاپوي جست‏وجوي جواب، به قرآن رسيده‏اند و در قرآن به دنبال جواب سوءالات خويش‏اند.

روش برداشت از قرآن - چنان‏كه استاد خود در همين مقدمه توضيح مي‏دهد - به‏عنوان قسمت اول از سه قسمت "كتاب روش" درنظر گرفته شده است كه دو قسمت ديگر آن عبارت‏اند از: روش برداشت از سنّت و روش برداشت از تاريخ. فصول اين كتاب به ترتيب عبارت‏اند از: 1) تناقض‏ها 2) روش 3) كليد تفسير 4) روح 5)نور.

در فصل نخست، استاد چهار تناقض را در امر ارتباط با قرآن و فهم و تفسير قرآن مطرح مي‏كند و معتقد است تا زماني كه براي اين چهار تناقض راه‏حل‏هاي اساسي پيشنهاد نشود، هرگز بار بحث و گفت‏وگو درباره روش فهم و تفسير قرآن به منزل نمي‏رسد. اين چهار تناقض عبارت‏اند از: تناقض ميان قرآن و قرآن؛ تناقض ميان قرآن و سنّت؛ تناقض ميان سنّت و سنّت و تناقض ميان قرآن و عينيت. آن‏گاه به حل تناقض‏هاي چهارگانه مذكور در پرتو يك نظريه جامع و درعين‏حال ساده و بي‏تكلّف، مي‏پردازد.

در فصل دوم، عنوان مي‏كند كه قرآن پنج وجهه دارد كه براي هر وجهه آن به روش و سبكي نيازمنديم. اين وجهه‏ها يا مرحله‏ها عبارت‏اند از: قرائت قرآن؛ ترجمه قرآن؛ تفسير قرآن؛ روح قرآن؛ نور قرآن. آن‏گاه به مناسبت به تعريف و تبيين اصطلاحات "ترجمه"، "تفسير"، "مفهوم"، "مصداق"، "ظهر"، "بطن"، "تأويل"، "تنزيل"، "روح" و "نور" همت مي‏گمارد و براي برداشت از قرآن مشخصاً سه مرحله را پيشنهاد مي‏كند: تفسير، روح، نور، كه در فصل‏هاي سوم تا پنجم كتاب به توضيح آنها مي‏پردازد.

فصل سوم كتاب - تحت عنوان "كليد تفسير" - درواقع اصل متن كتاب و عهده‏دار بيان "روش برداشت از قرآن " است. استاد براي ورود به مرحله تفسير و گذر از آن به منظور رسيدن به روح ايمان و نور قرآن چهار كليد را نشان مي‏دهد: كليد اول: تسلّط؛ به اين معنا كه پوينده مسير فهم قرآن و جوينده اسرار و رموز معاني و مقاصد قرآن بايد بكوشد تا هرچه بيشتر بر مضامين و مفاهيم آيات و سور قرآن تسلط پيدا كند و اين كار، تنها در پرتو قرائت و تلاوت مداوم و مكرّر قرآن است. كليد دوم، طرح سوءال است؛ سوءال درباره اصل سوره، سوءال درباره زمينه آيه‏ها و رابطه آيه‏ها با يكديگر و سوءال درباره اجزاء مختلف خود آيه‏ها و به عبارت ديگر ارتباط هر آيه با اجزاي خودش. كليد سوم، حلم و بردباري در برابر سوءال‏ها، تا آنجا كه شايد لازم باشد 10 سال آدمي سوءالي را در ارتباط با مطلبي در قرآن با خود داشته باشد تا سرانجام به پاسخ آن برسد و از فهم آن برخوردار گردد. كليد چهارم، تفكر در قرآن است كه همانند كليد دوم چهار مرحله دارد: تفكر در سوره‏ها؛ تفكر در زمينه آيه‏ها؛ تفكر در ارتباط آيه‏ها؛ تفكر در ارتباط اجزاي يك آيه. در پايان اين فصل، استاد به منظور تأمين و تضمين جنبه عملي روشي كه ارائه مي‏كند، به بيان روش تفكر و مطالعه علي‏الصول و به‏ويژه تفكر و مطالعه در قرآن مي‏پردازد كه در اين كتاب تحت عنوان " پنج سير فكري " آمده است.

در فصل چهارم كتاب، ابتدا به بيان معناي روح قرآن مي‏پردازد و براي رسيدن به روح قرآن ابتدا شناخت شكل طبيعي كلام در هر جا و در هر مرحله از بيان مطلب و در كنار آن برخورداري از روح‏الايمان و در پرتو آن، شناختن عوامل و انگيزه‏هاي رفتارها و مقدمات و مقارنات حوادث و قفل و بست‏هاي موجود ميان واقعيت‏هاي خارجي و عيني كه آيات و سور قرآن بيانگر آنها هستند را پيشنهاد مي‏كنند.

در فصل پنجم و پاياني كتاب، استاد فقيد اين چكامه را مي‏سرايد: «براي رسيدن به نور قرآن هم بايد از "آزادي" و "اطاعت" برخوردار گرديد. نور هنگامي در دل مي‏افتد كه حجاب‏ها در ميان نايستاده باشند. كساني از نور خورشيد بهره‏مند مي‏شوند كه خود را نپوشانيده باشند. كفر و نفاق و ظلم و گناه‏ها و فسق‏ها، بر دل ما "اكنّه " بر شنوايي ما "وقر" بر چشم ما پرده و در ميان ما و حق حجاب‏هايي مي‏گذارند و اين دلي كه چنين گرفتار است به نور نخواهد رسيد و از قرآن بهره‏اي نخواهد برد و از ضياء و نور و رحمت آن سهمي نخواهد گرفت.

فصل ششم كتاب، تحت‏عنوان "نگاهي ديگر" در واقع خلاصه "روش برداشت از قرآن " است كه در 10 صفحه آمده است.