چهل داستان و چهل حدیث از امام جواد (ع)

عبد الله صالحی

نسخه متنی -صفحه : 49/ 40
نمايش فراداده

سبز شدن درخت سدر خشکیده

مرحوم شیخ حرّ عاملی ، طبرسی و دیگر بزرگان آورده اند :
پس از آن که ماءمون - خلیفه عبّاسی - جهت جبران جنایتی که در حقّ امام رضا علیه السلام انجام داده بود؛ و نیز جهت تداوم سیاستش ، دختر خود ، امّالفضل را به عقد و نکاح حضرت جوادالا ئمّه علیه السلام درآورد؛ و او را بر حسب ظاهر مورد احترام شایان قرار می داد .
حضرت ابوجعفر ، امام محمّد جواد علیه السلام بعد از آن جریان ، تصمیم گرفت که از حضور ماءمون و نیز از شهر خراسان به بغداد عزیمت فرماید .
و به همین جهت حضرت ، به همراه همسرش امّالفضل حرکت نمود و راهی مدینه منوّره گردید؛ و مردم در بین راه حضرت را مشایعت کردند .
امام علیه السلام همچنان به راه خود ادامه داد تا به دروازه کوفه رسید و مردم کوفه به استقبال آن حضرت آمدند و نزدیک غروب آفتاب حضرت به خانه مسیّب وارد شد؛ و چون امام علیه السلام مختصر استراحتی نمود ، روانه مسجد گردید .
در حیات مسجد درخت سدری بود که از مدّت ها قبل خشک شده بود و میوه نمی داد ، پس حضرت مقداری آب درخواست نمود؛ و آن گاه در کنار آن درخت خشکیده وضو گرفت و در همان جا نماز مغرب را به جماعت خواند .
پس هنگامی که نماز پایان یافت ، مردم متوجّه شدند که آن درخت خشکیده به برکت آب وضوی حضرت ، سبز گردیده است و پر از میوه می باشد .
این حادثه مورد تعجّب و حیرت همگان قرار گرفت و تمام افراد از میوه های آن خوردند .
و مهمّتر از همه آن که میوه های این درخت سدر ، برخلاف دیگر سدرها ، بدون هسته و بسیار شیرین و خوش مزه بو .(57 )