اعتكاف

روح‌الله رضائی، زهرا كرماني، اباذر بشيرزاده

نسخه متنی
نمايش فراداده

اعتكاف

روح‌الله رضائی - زهرا كرماني - اباذر بشيرزاده

كلمات كليدي :

قرآن، اعتكاف، احكام شرعي، آيات الاحكام

اعتکاف از مادهی "عکف" است؛ در لغت به معنای اقامت نمودن[1] و نیز روی آوردن بر چیزی بطوریکه از آن روی برنگرداند.[2] ملازمت، مواظبت و عدم انصراف از لوازم اعتکاف است؛ پس "عکوف" یعنی روی آوردن بر چیزی و ملازم آن بودن، بهنوعی که تعظیمی بر آن باشد.[3]

بنابراین واژهی اعتکاف در قرآن به معنای بازداشتن، اقامت نمودن و ملازم آن شیء بودن ذکر شده است:

«يَعْكُفُونَ عَلى‏ أَصْنامٍ لَهُم»[4] یعنی بتپرستان در کنار بتهایشان اقامت نموده و ملازم آنها هستند؛ «وَالْمَسْجِدِ الْحَرامِ الَّذِي جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ»[5] مراد از "عاكف" كسى است كه در مكه ساكن و ملازم باشد، و "بادى" آن کسی است كه از كنار شهر بیايد؛ همچنین حضرت موسی به "سامری" که مردم را به گوسالهپرستی دعوت میکرد، فرمود: «وَانْظُرْ إِلى‏ إِلهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عاكِفاً»[6] بنگر به معبودت كه با آن ملازم شدى! و نیز قرآن در مورد کفار که مانع ورود مسلمین به مسجدالحرام میشدند، میفرماید: «وَالْهَدْيَ مَعْكُوفاً أَنْ يَبْلُغَ مَحِلَّهُ»[7] و قربانى را ممنوع و محبوس كردند از اينكه بمحل خويش برسند.[8]

اعتکاف در شرع مقدس به معنای ماندن و بیتوته کردن در مسجد به قصد قربت و عبادت است؛[9] یعنی کسی که خود را به قصد عبادت در مسجد حبس کند و از مسجد جزء برای ضرورت بیرون نرود، معتکف گویند. این عبادت در اصل شرع، عمل مستحبی است؛ اما با نذر، سوگند و... واجب میشود، و روزه گرفتن از شرایط آن است؛ واجب باشد یا مستحب، که حداقل اعتکاف سه روز است.[10]

پیشنهی تاریخی اعتکاف در قرآن

اعتکاف عبادت خاصی است که اثر عميقى در تصفيهی روح و توجه به پروردگار دارد.[11] این نوع عبادت‌، مخصوص به دين اسلام نيست؛ بلكه در اديان ديگر نيز وجود داشته و در دین مقدس اسلام استمرار يافته است.[12]

«وَ عَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ أَن طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُود»[13]

«و ما به ابراهيم و اسماعيل امر كرديم كه: خانهی مرا براى طواف‏كنندگان و مجاوران و ركوع‏كنندگان و سجدهكنندگان، پاك و پاكيزه كنيد!»

در معنای "عاکفین" که در این آیه مطرح شده، اختلاف است و دو نظر کلی بیان شده که برخی به معنای لغوی گرفتهاند، و برخی دیگر از مفسران معنای اصطلاحی را لحاظ کردهاند؛ معنای لغوی همان مجاورین و ساکنین شهر مکه را شامل میشود؛[14] اما در اصطلاح شرع، معتکفان در این آیه کسانی هستند که جهت عبادت در مسجدالحرام و کنار کعبه بیتوته و اقامت کرده باشند.[15] البته نظر سومی هم وجود دارد و آن جمع این دو نظریه است؛ یعنی معتکفین را اعم از مسافران و مقیمان مسجدالحرام میدانند.[16]

اعتکاف و احکام آن در آیینهی قرآن

آداب و شرائط اعتکاف در كتب فقهى به تفصیل ذكر شده؛ اما مواردی از این احکام در آیات نورانی قرآن اشاره شده‏ که به بیان و تشریح همین موارد مذکور در قرآن بسنده میکنیم:

الف. مکان اعتکاف

اعتکاف در دین الهی، چنانکه بیان شد، اختصاص به مسجد دارد و در غیر مساجد انجام نمیگیرد و دلیل اصلی این شرط خود قرآن است:[17]

«...وَ لَاتُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنتُمْ عَاكِفُونَ فی الْمَسَاجِدِ»[18]

«...و در حالی که در مساجد معتکف هستید با زنان در نیامیزید.»

صدر آیهی شریفه در ارتباط با حکم حلیت آمیزش با همسران در شبهای روزه (ماه رمضان) است؛ و خدای تبارک بعد از بیان این حکم و بیان حکم محدودهی زمانی روزه، به بیان حکم جدیدی از احکام معتکفین میپردازد. بیانش اینست که شخص معتكف در مسجد نبايد در وقت اعتكاف با زنان مباشرت نموده و همبستر شود؛ همچنین عمل اعتكاف را که به مسجد اختصاص داده، در هر مسجدى ميتوان انجام داد؛ چون الف و لام در "فِيالْمَساجِد" براى كليت و استغراق است، با اینکه قدر متيقن از بیان روايات اهلبيت عصمت -عليهمالسلام- ‏اعتکاف در یکی از چهار مسجد معروف است: مسجدالحرام، مسجدالنبي، مسجد كوفة و مسجد بصره.[19]

بنابراین اعتکاف در مساجد جامع هر شهر که عموم مردم در آن جمع میشوند، انجام میگیرد.[20]

برخی از اهل سنت قائلند که چون خطاب آیه برای مردان است، پس زنان داخل در آن نمیشوند؛ لذا اعتکاف زن در غیر مسجد نیز صحیح است؛[21] در مقابل برخی دیگر دربارهی شرط اعتکاف در مسجد، ادعای اجماع کردند.[22]

ب. مدت اعتکاف

در قرآن کریم بر تعیین مدت اعتکاف تصریح نشده است، اما برخی از علمای اهل سنت میگویند: چون آیه دلالت بر زمان خاصی ندارد، پس هرگونه وقوفی را میتوان اعتکاف نامید، حتی اگر یک لحظه باشد؛ شافعی و ابوحنیفه بر این نظر هستند؛[23] اما نظر شیعه بر اساس روایات اهل بیت –علیهمالسلام- این است که مدت اعتكاف كمتر از سه روز و سه شب نباید باشد و بيشتر از آن ایرادی ندارد؛ همچنانکه امام صادق(ع) انجام اعتکاف را در دههی آخر ماه رمضان معنا کرده و میفرماید: برای معتکف جایز نیست از مسجد جز برای حاجت خارج شود و در صورت ضرورت، باید بدون توقف و جلوس به مسجد برگردد؛ و این احکام بر عهدهی زنان نیز هست؛[24] همچنین برای هر دو روز ماندن در مسجد برای اعتکاف، روز سوم واجب میشود و خروج از مسجد برای غیر حاجت و توقف در خارج از مسجد، موجب بطلان اعتکاف میشود.[25]

ج. حرمت آمیزش در اعتکاف

حکم اصلی که آیه بیانگر آن است، حرمت آمیزش در زمان اعتکاف است؛ و مباشرت در اینجا معنایی عامتر از آمیزش دارد؛ لذا حرمت مباشرت در حال اعتکاف، مقدمات آمیزش و همبستر شدن را كه بوسه، لمس کردن و هر کاری که از روی شهوت باشد، شامل شده و بر معتکف حرام است.[26] همچنین این تحریم مشتمل بر تمام حالات اعتکاف اعم از شب و روز است و اختصاص به حال روزه ندارد.[27]

البته برخی مباشرت را در این آیه به آمیزش فقط معنا کردهاند؛ چون متبادر به ذهن از مباشرت آمیزش است؛ در نتیجه فقط آمیزش در حال اعتکاف حرام است، نه مطلق مباشرت که شامل مقدمات نیز بشود؛[28]  و برخی دلیل این انحصار در جماع را از خود آیه استنباط میکنند که آیه در مقام بیان حلیت آمیزش با همسران در شبهای ماه رمضان است.[29]

د. روزهدار بودن در حال اعتکاف

چنانکه بیان شد از جمله شرائط اولیهی اعتکاف، روزهدار بودن است که مسئلهی اعتکاف نیز در آیهای که مربوط به احکام روزه بوده، مطرح شده است، و این شرطیت روزه در اعتکاف را با دو طریق بیان نمودهاند:

الف. در آیهی شریفه حكم اعتكاف بعد از بيان حكم صوم آمده و این اشارهای است به تناسب داشتن ميان اين دو (روزه و اعتکاف) و شرطیت صوم در اعتکاف.‏[30]

ب. خطاب در آیه مخصوص به روزهداران است، لذا اگر روزه شرط در اعتکاف نبود، این نوع خطاب نیز معنایی نداشت.[31]

دو مسئلهی اساسی در ارتباط با آمیزش در اعتکاف

1. دلیل حرمت آمیزش در اعتکاف چیست؟

دربارهی چرائی حرمت آمیزش در اعتکاف بین فقهاء نظرات گوناگونی وجود دارد؛ اما طبق اعتقاد اکثر فقها نهی در آیه، مستقیم روی آمیزش در حال اعتکاف رفته و حرفی از روزه یا مسجد در میان نیاورده است؛ بنابراین حرمت آمیزش مربوط به خود اعتکاف است نه چیز دیگر؛[32] با اینکه برخی از فقهاء احتمال میدهند که دلیل تحریم، مسجد باشد؛ چون اعتکاف در آن انجام میگیرد و در مسجد آمیزش حرام است.[33] البته گروهی معتقدند حرمت آمیزش در اعتکاف روزه است که لازمهی اعتکاف بوده و آمیزش در حال روزه حرام و مبطل آن است؛ اما این قول مردود است؛ چون اگر این دلیل را بپیذیریم، در شب اعتکاف که معتکف از حالت روزه خارج میشود، باید آمیزش نیز بر او حلال شود درحالیکه چنین نیست.[34]

2. آیا آمیزش در اعتکاف مبطل آن است یا نه؟

بحثی دیگر که پیرامون آمیزش در اعتکاف مطرح شده، مبطل بودن یا نبودن آمیزش برای اعتکاف است.

مباشرت با همسر مبطل اعتکاف است به دو دلیل: اولاً نهی در عبادت مبطل آن است؛ ثانیا چون مباشرت مبطل روزه بوده و روزه شرط در اعتکاف است، لذا بطلان شرط (روزه) مستلزم بطلان مشروط (اعتکاف) نیز میشود.[35]

برخی دلیل دیگری به مبطل بودن مباشرت اقامه کرده و میگویند: با اینکه نهی اینجا بر روی خود اعتکاف نرفته؛ اما در آیه از آمیزشی نهی شده که در زمان اعتکاف باشد و چون مدت اعتکاف که مورد نهی واقع شده، جزو اعتکاف به شمار میآید؛ پس نهی روی جزئی از عبادت رفته که مبطل عبادت است.[36]

البته در مقابل این گروه برخی قائلند: چون از آیه عدم مباشرت به عنوان شرط صحت اعتکاف فهمیده نمیشود و از سویی فهمیده نمیشود که نهی در آیه، متعلق به عبادت است؛ لذا از این آیه بطلان اعتکاف با مباشرت نیز فهمیده نمیشود.[37]

پی نوشت ها:

[1]. مصطفوى، حسن‏؛ التحقیق فی كلماتالقرآن الكریم‏، تهران‏، بنگاه ترجمه و نشر كتاب‏، 1360ش، ج8، ص201.

[2]. فراهیدى، خلیلبناحمد؛ کتاب العین‏، قم‏، هجرت‏، 1410ق،‏ چاپ دوم، ج1، ص205.

[3]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن‏، دمشق، بیروت‏، دارالعلم الدار الشامیة، 1412 ق‏، چاپ اول، ص579 و ابن منظور، محمد بن مكرم‏؛ لسان العرب‏، دار صادر، بیروت‏، 1414ق‏، چاپ سوم، ج 9،ص255.

[4]. «و بنى اسرائيل را (سالم) از دريا عبور داديم (ناگاه) در راه خود به گروهى رسيدند كه اطراف بتهايشان، با تواضع و خضوع، گرد آمده بودند...» اعراف/138.

[5]. «كسانى كه كافر شدند، و مؤمنان را از راه خدا بازداشتند، و (همچنين) از مسجد الحرام، كه آن را براى همه مردم، برابر قرار داديم، چه كسانى كه در آنجا زندگى مى‏كنند يا از نقاط دور وارد مى‏شوند (، مستحقّ عذابى دردناكند)...» حج/25.

[6]. «(موسى) گفت: برو، كه بهرۀ تو در زندگى دنيا اين است كه (هر كس با تو نزديك شود) بگويى: با من تماس نگير! و تو ميعادى (از عذاب خدا) دارى، كه هرگز تخلّف نخواهد شد! (اكنون) بنگر به اين معبودت كه پيوسته آن را پرستش مى‏كردى! و ببين ما آن را نخست مى‏سوزانيم، سپس ذرّات آن را به دريا مى‏پاشيم‏!» طه/97.

[7]. «آنها كسانى هستند كه كافر شدند و شما را از (زيارت) مسجد الحرام و رسيدن قربانيهايتان به محل قربانگاه بازداشتند...» فتح/25.

[8]. لسان العرب‏، ج9،ص255، التحقیق فی كلماتالقرآن الكریم‏، ج8، ص201، المفردات فی غریب القرآن‏، ص579 و قرشى، سید علىاكبر؛ قاموس قرآن‏، تهران‏، دارالكتب الإسلامیة، 1371ش‏، چاپ ششم، ج5، ص29.

[9]. المفردات فی غریب القرآن‏، ص579.

[10]. قاموس قرآن، ج5، ص29.

[11]. مكارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه‏، تهران‏، دارالكتب الإسلامیة، 1374ش‏، چاپ اول، ج1، ص653.

[12]. جوادی آملی، عبدالله؛ تفسیر تسنیم، قم، اسراء، 1378ش، چاپ اول، ج6، ص536.

[13]. بقره/125.

[14]. طبرسى، فضلبنحسن‏؛ مجمعالبیان فى تفسیرالقرآن‏، تهران‏، ناصر خسرو، 1372ش‏، چاپ سوم، ج‏1، ص385، تفسیر كوثر، ج‏1، ص347 و بانوى اصفهانى، سیده نصرت امین؛ ‏مخزن العرفان در تفسیر قرآن‏، تهران، نهضت زنان مسلمان، ‏1361ش، ج‏2، ص73.

[15]. فضل الله، سیدمحمد حسین‏؛ تفسیر من وحى القرآن‏، بیروت، دارالملاك، 1419ق‏، چاپ دوم، ج‏3، ص29، طیب، سید عبدالحسین؛‏ اطیبالبیان فی تفسیرالقرآن‏، تهران‏، اسلام‏، 1378ش‏، چاپ دوم، ج‏2، ص188، حسينى همدانى، سيدمحمد حسين؛ انوار درخشان، تحقيق محمدباقر بهبودى،‏ تهران، كتابفروشى لطفى‏، 1404ق،‏ چاپ اول،‏ ج‏1، ص338، طوسى، محمدبنحسن؛‏ التبيان فى تفسير القرآن،‏ بيروت، دار احياء التراث العربى،‏ بیتا، ج‏1، ص455.

[16]. صادقى تهرانى، محمد؛ الفرقان فى تفسیرالقرآن بالقرآن‏، قم‏، فرهنگ اسلامى،‏ 1365ش‏، چاپ دوم‏، ج‏2، ص147، زمخشرى، محمود؛ الكشاف عن حقائق غوامض التنزیل‏، بیروت‏، دارالكتاب العربی‏، 1407ق‏، چاپ سوم‏، ج‏1، ص185 و مقدس اردبیلى، احمدبنمحمد، زبدة البیان فى أحكام القرآن‏، تهران‏، كتابفروشى مرتضوى‏، چاپ اول، بیتا‏، ص286.

[17]. جصاص، احمد بن على‏؛ احكام القرآن، بيروت‏، دار احياء التراث العربى‏، 1405ق، ج‏1، ص302.

[18]. بقره/187.

[19]. التبيان في تفسير القرآن، ج‏2، ص135، نجفى خمينى، محمدجواد؛ تفسير آسان،‏ تهران، اسلاميه، ‏1398ق‏، چاپ اول،‏ ج‏1، ص412 و عروسى حويزى، عبدعلى بن جمعه‏؛ تفسير نور الثقلين‏‏، تحقيق سيدهاشم رسولى محلاتى،‏ قم، اسماعيليان‏، ‏1415 ق‏، چاپ چهارم‏، ج‏1، ص175.

[20]. اطیب البیان فی تفسیر القرآن‏، ج2، ص344 و فاضل مقداد، جمال الدين مقداد بن عبدالله‏؛ كنزالعرفان فى فقه القرآن‏، مجمع جهانى تقريب مذاهب اسلامى‏، 1419ق، چاپ اول‏، ج‏1، ص216.

[21]. آلوسى، سيد محمود؛ روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم‏، بيروت‏، دارالكتب العلمية، 1415ق‏، چاپ اول، ج‏1، ص465.

[22]. زحیلى، وهبةبنمصطفى؛ التفسیرالمنیر فىالعقیدة و الشریعة و المنهج،‏ بیروت، دارالفكر المعاصر، 1418ق‏، چاپ دوم، ج‏2، ص161.

[23]. اندلسى، ابوحيان محمدبن يوسف‏؛ البحر المحيط فى التفسير، بيروت‏، دارالفكر، 1420ق‏، ج‏2، ص220 و ملاحويش آل غازى، عبدالقادر؛ بيان المعانى‏، دمشق‏، مطبعة الترقى‏، 1382 ق‏، چاپ اول‏، ج‏5، ص139

[24].  تفسير نور الثقلين‏‏، ج‏1، ص216.

[25]. كنزالعرفان فى فقه القرآن‏، ج‏1، ص217.

[26]. بلاغى نجفى، محمدجواد؛ آلاءالرحمن فى تفسير القرآن‏، قم‏، بنياد بعثت‏، 1420ق،‏ چاپ اول،‏ ج‏1، ص164 و تفسير آسان، ج‏1، ص412.

[27].  كنز العرفان في فقه القرآن، ج‏1، ص216.

[28]. كاظمى، جوادبن سعيد؛ مسالك الأفهام الى آيات الأحكام‏، تهران‏، كتابفروشى مرتضوى‏، 1365ش‏، چاپ دوم‏، ج‏1، ص350.

[29].  الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، ج‏1، ص232.

[30]. حسينى جرجانى، سيد امير ابوالفتوح‏؛ آيات الأحكام، تهران‏، نويد، 1404ق‏، چاپ اول‏، ج‏1، ص276. 

[31]. روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم‏‏، ج‏1، ص465.

[32]. جوادی آملی، عبدالله؛ تفسیر تسنیم، ج9، ص471، محمودزاده حسنی، حمید؛ اعتکاف در خلوت انس، قم، قدس، 1375ش، چاپ اول، ص64 و كنزالعرفان فى فقه القرآن‏، ج‏1، ص217.

[33]. زبدة البيان فى أحكام القرآن‏، ص175.

[34]. جوادی آملی، عبدالله؛ تفسیر تسنیم، ج9، ص471.

[35]. كنزالعرفان فى فقه القرآن‏، ج‏1، ص217.

[36]. كاظمى، جواد بن سعيد؛ پیشین، ج‏1، ص350.

[37]. زبدة البيان فى أحكام القرآن‏، ص175.