آداب عرفانی و اخلاقی ذكر مصیبت
رحیم کارگر
نسخه متنی
نمايش فراداده
رحيم کارگر
آداب عرفاني و اخلاقي ذكر مصيبت
بايسته است كه روضه خوانان و مداحان اهل بيت عليهم السلام همواره راست گويي را رعايت كنند و از خواندن مراثي و مصيبتهاي دروغ و ضعيف بپرهيزند. ذكر مصيبتها را از منابع معتبر و موثق نقل كنند و اعتمادي به سخنان شفاهي ديگران نداشته باشند.
مرثيه خواني و بيان مصيبت اهل بيت عليهم السلام، تنها يك وظيفه تبليغي وادب ديني نيست؛ بلكه برقراري ارتباط با اهل بيت عليهم السلام و امري مقدس و عرفاني است.
مداحي و روضه خواني، نبايد امري كوچك پنداشته شود، بلكه بايد به آن نگاهي عاشقانه و عارفانه داشت تا از طريق آن بتوان معارف ديني، مكارم اخلاقي، فضايل ائمه عليهم السلام و مناقب و مراثي آنان را به مردم رساند. از اين رو بايسته است كه شخص مرثيه خوان نهايت دقت و ادب را در آن مبذول داشته و به شرايط وآداب عرفاني آن از قبيل اخلاص، صدق و راستگويي، ارتباط قلبي با اهل بيت عليهم السلام، توكل بر خدا و... مقيد باشد.
1 - رعايت حال مردم
روضه خوان بايد متناسب با روحيه و حالات مردم روضه بخواند، احترام اهل بيت عليهم السلام را نگه دارد و مصيبتهاي بسيار فجيع و دردآور را بر زبان جاري نسازد.
دانشمند اخلاقي مرحوم محدث قمي رحمه الله ميگويد:
«سزاوار است (به ويژه در غير ايام عاشورا) حالتهاي روحي مردم را مراعات كند. به اندازهاي ذكر مصيبت نمايد كه دلها رميده نشود و گفتهها سست نگردد، مثلا مصيبتهاي بسيار فجيع و دلخراش را بر زبان نياورد.
محدث فاضل، مورخ متبحر، ميرزا هادي خراساني نجفي - ايده الله - برايم نقل كرد:
در عالم خواب ديدم، گويا در يكي از حجرههاي صحن اميرالمؤمنين عليه السلام هستم و همه امامان معصوم عليهم السلام، يا بيشتر آنان در آن جا نشسته اند و مردي از بالاي منبر براي آنان روضه ميخواند، تا گفتارش به اين جا رسيد كه شمر به سكينه گفت: «اي دختر خارجي!»، ديدم حضرت اميرعليه السلام از اين سخن ناراحت شد و به سختي روي درهم كشيد و رنگ چهره آن حضرت تغيير كرد. چون چنين ديدم، به آن مرد روضه خوان اشاره كردم و گفتم: بس كن! حال اميرالمؤمنين عليه السلام را نميبيني؟
حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: آن سخن هم كه ديروز خودت گفتي، كمتر از اين نبود. به يادم آمد كه من ديروز مصيبت آويختن سر ابوالفضل عليه السلام از سينه اسب را خوانده بودم. عذر خواستم و توبه كردم.» 1
2 - راست گويي
بايسته است كه روضه خوانان و مداحان اهل بيت عليهم السلام همواره راست گويي را رعايت كنند و از خواندن مراثي و مصيبتهاي دروغ و ضعيف بپرهيزند. ذكر مصيبتها را از منابع معتبر و موثق نقل كنند و اعتمادي به سخنان شفاهي ديگران نداشته باشند.
علامه نوري طبرسي رحمه الله، در كتاب شريف «لؤلؤ و مرجان» مينويسد:
« روضه خوانان از طايفهاي [هستند] كه اعانت ميكنند مؤمنين را بر نيكي و پرهيزكاري و... پس به مقتضاي اخبار بسياري، در ثواب با همه شنوندگان و گريه كنندگان و خدمت گزاران، شريك و سهيم خواهند بود؛ بلكه از خادمان خاص و چاكران سرافراز آن حضرت (سيدالشهداء عليه السلام) شمرده ميشوند و به اين منصب عظيم و مقام جليل فايز و معزز و مكرم اند، لكن رسيدن به اين رتبه جليله و درآمدن در سلك آن طوايف مذكوره، مشروط است به شروطي كه عمده آنها دو شرط است كه با نبودن هر يك از آنها، زحمتها بي فايده و رنجها بي ثمر و مشقتها بي نتيجه خواهد بود... .
آن دو شرط يكي اخلاص است و ديگري صدق كه به جاي دو پله منبري است كه بر آن بالا ميرود كه اگر دو يا يكي از آن دو صحيح و بي عيب نباشد، به رو خواهد افتاد و از فيوضات عرشيه منبر، بالمره (به طور كلي) محروم خواهد ماند.» 2
آيت حق سيد زين الدين طباطبايي خطاب به اهل منبر ميگويد:
«در مرثيه خواني غير از مقاتل معتبره، از جايي ديگر نقل ننماييد. 3
عارف رباني، آقاي ملكي تبريزي نيز از برگزار كنندگان مراسم عزاداري خواسته است كه افرادي با تقوا و راستگو را براي خواندن مصيبت دعوت كنند:
«(برگزار كننده مجلس حسيني) بايد تلاش كند عمل خود را از هر جهت صحيح انجام دهد؛ به اين ترتيب كه كسي را براي خواندن مصيبت دعوت كند كه باتقوا و در خواندن مصيبت راستگو باشد.» 4
نقل شده است كه :« وقتي يكي از فضلاي با ديانت اهل منبر، در محضر عالم بزرگوار حاجي كلباسي، در ضمن ذكر مصيبت، از قول امام حسين عليه السلام خطاب به حضرت زينب عليها السلام گفت: امام فرمود: يا زينب! يا زينب!» آن فقيه با ورع، بي درنگ بلند شد و در حضور جمعيت، با آواز بلند فرمود: خدا دهنت را بشكند، امام دو دفعه «يا زينب» نفرمود؛ بلكه يك دفعه فرمود.» 5
درباره مرحوم حاج ميرزاعلي آقا شيرازي و بيانات و سخنان ايشان درباره وقايع كربلا آمده است:
«گويندهاي بصير و سخنوري مطلع و در عين حال پرهيزگار و مطيع اهل بيت عليهم السلام بود كه معلوماتش را منحصر به چند كتاب مقتل مخدوش نساخته بود؛ بلكه حقايق تاريخ صدر اسلام و واقعيت نهضت حسيني با استناد به مآخذ و مداركي كه خود، آنها را از ميان منابع گوناگون استخراج كرده بود، باز ميگفت.» 6
3 - اخلاص و جلب رضايت الهي
يكي از اركان مهم روضه خواني و ذكر مصيبت ائمه عليهم السلام داشتن اخلاص كامل و دوري از ريا و ظاهر سازي و عدم توجه به مسائل مادي است. مرثيه گوي آگاه و بصير، همواره اخلاص را پيشه خود ساخته، در صدد جلب رضايت و خشنودي خداو پيشوايان معصوم عليهم السلام بر ميآيد. ذكر مصيبت اگر خالصانه نباشد، هيچ تاثيري در قلوب بر جاي نخواهد گذاشت و ثواب و بهرهاي نخواهد داشت.
علامه نوري طبرسي ضمن تاكيد فراوان بر اين مساله، مينويسد:
«البته (مرثيه خوانان و روضه خوانان) بايد بدانند و ملتفت شوند كه اين عبادت، مانند ساير عبادات است و اين عمل، آن گاه عبادت شود كه در هنگام به جاي آوردن آن، جز رضاي خداوند و خشنودي رسول و ائمه هدي عليهم السلام غرض و مقصدي نداشته باشد و اگر دارد، همان مجرد يافتن ثوابهاي موعوده و پاك شدن از گناهان مهلكه باشد كه با اخلاص در عمل منافاتي ندارد. چه عمل باز براي فرمان برداري [از] فرمان حضرت باري تعالي است كه به وسيله آن، به آن ثواب هابرسد و از شر گناهانش ايمن شود.
اين به منزله پله اول منبر است كه چون پا بر آن گذارد، بايستد و غير از ذات مقدس حضرت احديت و خلفاي راشدينش (امامان معصوم عليهم السلام) ، همه را فراموش كند. كسي را نبيند، كسي را نجويد؛ چه رسد به آن كه براي جذب قلبش، يا جذب مالش، به آن جا بالا رود و سخن گويد و از مصائب برشمرد و خلق را بگرياند. 7 »
ريا و تظاهر در ذكر مصيبت، عوارض و آفاتي دارد كه علامه نوري طبرسي به آنها اشاره كرده است:
«اگر شيطان، او را از اين پله بلغزاند و هواي نفس، او را در دام دامن ملوث دنيا كشاند و براي تحصيل مال، يا فريفتن بال (خودفريبي) يا نشر فضل و كمال، در اقطار و امصار (شهرها) و بلاد و رسيدن محاسن گفتارش در اسماع عباد، بر منبر برآيد و سخن بگويد و روضه بخواند، خود را به مهالك عظيمه انداخته كه اميد نجات در آن نيست، خود را از فيوضات و ثوابهاي موعود كه براي اين طايفه مهيا نموده اند، محروم ميكند...؛ داخل شود در آن جايي كه آل محمد صلي الله عليه وآله را سرمايه تجارت خود كرده و به آن شب ميكنند و معايش خود را ميگذرانند...؛ داخل شود در آن جماعت كه آخرت خود را فروختند به دنيا...؛ داخل شود در صنفي از آيات و اخبار كه در آنها تهديد شده براي آن كه بگويد براي ديگران از مطالب حقه... ولي گوينده [عمل] نكند به آن ها. پس به حرمت ابدي گرفتار شود.» 8
4 - رعايت ادب و احترام به اهل بيت عليهم السلام
ادب در گفتار، دقت در به كار بردن كلمات احترام آميز، پرهيز از بكارگيري عبارات خارج از شان ائمه عليهم السلام، دوري از هتاكي و درشت گويي و... از بايستههاي ديگر ذكر مصيبت خاندان وحي است.
آيت حق، سيد زين الدين طباطبايي نوشته است:
«در مصيبت خواني و نوحه سرايي، هتاكي ننمايند؛ اگر چه مقاتل همه نوشته باشند؛ بلكه با كمال ادب و... اشارات بزرگانه، مردم را مستفيض فرماييد، چه اين كه اشخاصي را ديدم و ميبينم كه در منابر، بي پرده و هتاك وار، روضه ميخوانند؛ همه به بيچارگي و نكبت گرفتار و در انظار، بي وقر و اعتبارند. 9
سوگمندانه بايد گفت: برخي از مداحان و ذاكران اهل بيت عليهم السلام، از روي بي توجهي و يا عشق و علاقه زياد، عبارات و كلماتي رابر زبان جاري ميسازند كه نوعي تحقير و كوچك شمردن ايثارگران كربلا و نشانگر ضعف و ناتواني آنان است. آنان به جاي آن كه به حماسه و قهرماني شجاعان عاشورا بپردازند، به بيان داستانها و وقايعي ميپردازند كه ضعف و ناتواني آنها را ميرساند.
شهيد مطهري رحمه الله در اين باره مينويسد:
«مرثيه هميشه بايد مخلوط با حماسه باشد. اين كه گفته اند رثاي حسين بن علي عليهما السلام، بايد هميشه زنده بماند، حقيقتي است و از خود پيغمبر گرفته اند و ائمه اطهار نيز به آن توصيه كردهاند. اين رثا و مصيبت نبايد فراموش بشود... . اما در رثاي يك قهرمان. پس اول بايد قهرمان بودنش براي شما مشخص بشود و بعد در رثاي قهرمان بگرييد.» 10
مرحوم محدث قمي نوشته است:
«مطلبي را كه ذلت امام حسين عليه السلام و اهل بيت گران مقامش را برساند، نگويد؛ زيرا آن جناب، آقا و بزرگ سرافرازان و غيرت مداران بود. جان دادن زير شمشير را برخواري و ذلت برگزيد و با نداي بلند روز عاشورا فرياد كرد:
«الا و ان الدعي و ابن الدعي قد ركزني بين اثنين: بين السلة و الذلة و هيهات منا الذلة يابي الله ذلك لنا و رسله و للمؤمنين؛ 1
ناپاك و پسر ناپاك! مرا بر سر دو راهي نگه داشته است: مرگ يا ذلت! هرگز تن به ذلت نميدهم. هيهات كه زبوني را قبول كنم. خدا آن را براي ما و پيامبرانش و براي مردان با ايمان ابا دارد.»
استاد محدث متبحر، حاج ميرزا حسين نوري - خدا مرقدش را نورباران كند در دارالسلام حكايتي دارد كه گزيده آن اين است:
«يكي از بزرگان اهل منبر در خواب ديد، رستاخيز برپا شده است. مردم وحشت زده اند و هر كس به احوال خويش مشغول است. كارگزاران و موكلان حساب، مردم را به پاي حساب بردند. در آن جا منبري بود بسيار بلند و پر پله. سيدالمرسلين صلي الله عليه وآله بر بالاي آن منبر نشسته و علي عليه السلام بر پله اول بود و مردم را حساب ميرسيد. همه در برابر او صف كشيده بودند، نوبت به من رسيد، با عتاب به من فرمود:
چرا فرزند عزيزم حسين را به خواري نام بردي و او را به خواري نسبت دادي؟ من در جواب آن حضرت حيران شدم و چارهاي جز انكار نديدم. ناگاه در بازوي خود دردي احساس كردم. گويا ميخي بر آن فرو كردند. چون به پهلوي خود نگاه كردم، ديدم مردي طوماري به من داد. طومار را گشودم. تمام صورت مجلسها و منابر من در آن به طور مفصل ثبت شده بود. آن چه از من پرسش شد و من منكر گشتم، در آن درج شده بود. آن خواب سبب گرديد كه آن سيد منبر و موعظه را رها كند. 12 »
5 - شركت در تمامي مجالس حسيني
يكي ديگر از شرايط مرثيه خواني و ذكر مصيبت اين است كه ذاكران و مداحان اهل بيت عليهم السلام، بدون تبعيض و تكبر، در مجالس و محافل عزاداري شركت كنند و به هر كجا كه دعوت شدند، پاسخ مثبت بدهند و بين فقير و غني و پير و جوان فرقي نگذارند.
مرحوم سيد زين الدين طباطبايي گفته است:
« در مرثيه خواني... تكبر ننمايند. هر جا كه وعده خواهي مينمايند، تشريف ببريد؛ ولو خانه پيرزني و بينوايي و بي مستمعي باشد.» 13
مرحوم راشد در احوال پدر وارستهاش، آخوند ملاعباس تربتي نوشته است: « پدرم را هر كس به هر مجلس روضهاي كه دعوت ميكرد؛ خواه آن كس خان ولايت بود و مجلس باشكوهي داشت يا پيرزن فقيري كه در كلبه خودش مجلس كرده بود؛ همه را ميپذيرفت و مانند نماز خواندن بر خود واجب ميدانست كه برود و تا حدي كه ميتواند، آنها را موعظه كند و مسائل ديني آنها را برايشان بگويد و روضهاي در آن مجلس بخواند.» 14
درباره حالات آيت الله معصومي همداني آمده است:
«به مناسبت ميلاد سرور آزادگان، حسين بن علي عليهما السلام، از طرف واعظان همدان و جامعه اهل منبر در مسجد محله حاجي، مجلسي برپا بود.
مرحوم آيت الله آخوند ملاعلي معصومي همداني، بعد از اتمام مجلس درسشان با عدهاي از شاگردان در آن محفل شركت كردند. آقاي آخوند وقتي كه وارد شد، در محلي كه روحانيون نشسته بودند، جلوس فرمود.
عدهاي از آقايان منبريها، جلوي درب مسجد ايستاده بودند... يكي از وعاظ هم درباره ميلاد سيدالشهداء صحبت ميكرد. در آخر منبر همه آقايان دور هم جمع شدند و شروع كردند به خواندن اشعار مشهور ملارضاي رشتي:
ان في الجنة نهرا من لبن لعلي و لزهرا و حسين و حسن
آرام آرام مردم شروع به گريستن كردند. مرحوم آيت الله آخوند يك مرتبه از جاي خودش حركت كرد و در رديف منبريها نشست.
آقايان ميخواندند و آقاي آخوند گريه ميكرد و ميفرمود: دوست دارم كه اسمم در رديف نوكران امام حسين عليه السلام نوشته شود.» 15
6 - عدم توجه به مسائل مادي
عالم وارسته، سيد زين الدين طباطبايي نوشته است: « در مرثيه خواني... نظر به وجوهات ابدا نداشته باشيد. هر كه هر چه داده، داده و نداده، نداده.
شما نظر به مولاي خود داشته [باشيد] ؛ خودش درست ميكند، ان شاء الله.» 16
عبدالله بن حسن بن علي، معروف به عبدالله محض، تحت تاثير شعرها و مراثي كميت قرار گرفت؛ به عنوان صله آن ابيات جاندار و مراثي اهل بيت، سند مزرعه خود را به كميت داد.
كميت گفت: محال است بگيرم. من مرثيه خوان سيدالشهداء عليه السلام هستم و براي خدا مرثيه گفتهام.
عبدالله اصرار فوق العاده كرد و بالاخره كميت گرفت. او بعد از مدتي نزد عبدالله بن حسن آمده و گفت: من از تو خواهشي دارم، آيا قبول ميكني؟ گفت: البته قبول ميكنم؛ اما نميدانم كه خواهش تو چيست. گفت: اول بايد قول بدهي كه عمل كني، بعد من ميگويم. قول داد و شايد قسم هم خورد. كميت سند را پس داد و گفت: من نميتوانم اين را بگيرم! 17
7 - گريه خالصانه و عاشقانه
عارف بالله شيخ عباس تهراني، در حد مرجعيت بود ولي هرگز خود را مطرح نكرد، به منبر ميرفت و با سوز و گداز مصيبت ميخواند و گريه ميكرد.
آيت الله خسروشاهي در اين باره نگاشته اند:
«مجلسي به نام دعاي ندبه در منزل يك نفر كسبه جزء به راه انداخته شد كه بنده گاهي شركت ميكردم. افراد آن بيش از چهار يا پنج نفر نبودند و يكي از آنان، مرحوم آيت الله سيد احمد خوانساري بود. حاج شيخ عباس تهراني، ميخواندند و ميگريستند و واقعا منبرها و يا جلساتي كه به وسيله ايشان اقامه ميشد، بسيار موثر بود، تا جايي كه ما چند نفر جوان، با آن همه تنگدستي، به فكر طلبگي افتاديم...
در برخي جلسات كه مرحوم علامه طباطبايي رحمه الله نيز حضور داشتند، با شروع مصيبت، حضرت علامه طباطبائي عبا به سر كشيده، ميگريست.» 18
درباره عالم وارسته حاج آخوند ملاعباس تربتي آمده است:
« وي محبت زايد الوصفي نسبت به خاندان رسالت داشت؛ به طوري كه هر گاه نام پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله يا هر يك از ائمه اطهارعليهم السلام بر زبانش جاري ميشد، اشكش جاري ميگشت.
او در منبر - خواه به هنگام موعظه يا به هنگام ذكر مصائب اولياي دين - خودش بيش از همه مستمعمان ميگريست و چون بسيار محتاط بود، غالبا هنگام موعظه، يا گفتن مسائل ديني يا ذكر مصائب اهل بيت عليهم السلام، از روي كتابهايي كه آنها را معتبر ميدانست، ميخواند. 19
پي نوشت:
1) مجله حوزه، ش 47، ص 90 و 91.
2) لؤلؤ و مرجان، ص 10.
3) برنامه سلوك، ص 244.
4) المراقبات، ص 54.
5) فوائد الرضويه، ص 11.
6) ناصح صالح، ص 191.
7) لؤلؤ و مرجان، ص 14.
8) همان، ص 14 و 15.
9) برنامه سلوك، ص 242؛ ولاية المتقبل، پايان كتاب.
10) حماسه حسيني، ج 1، ص 127.
11) لهوف، ص 86.
12) دارالسلام نوري، ج 2، ص 234.
13) برنامه سلوك، ص 244.
14) فضيلتهاي فراموش شده.
15) همچو سلمان، ص 88.
16) برنامه سلوك، ص 244.
17) ده گفتار شهيد مطهري، ص 252.
18) دو عارف سالك، ص 78.
19) فضيلتهاي فراموش شده، ص 100.
منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره8.