رحيم کارگر
چه بگوئيم؟
مقدمه
در عصري كه باطل گرايان و كژ انديشان در زمينههاي اخلاقي، عقيدتي، فكري، اجتماعي و... با شدت و خشونت تمام سخنان زهرآگين ميپراكنند و نوشتههاي باطل ترويج ميكنند، نيك انديشان طرفدار حق وظيفهاي بس سنگين بر عهده دارند. آنان بايد به روشنگري و بيان حقايق بپردازند و معارف الهي و علوم محمدي را - در هم? زمينهها - با زباني گويا، سخناني شيوا، پيامي رسا و برهاني قاطع به همگان برسانند. امروزه سكوت و در خود فرو رفتن نه تنها جايز نيست؛ بلكه موجب جرئت دشمنان و تنها ماندن دين است.
موعظه و سخنراني به عنوان يكي از كاريترين ابزارهاي رسانيدن پيام در اين زمان همچون هم? زمانها ميتواند راه گشا باشد.
آنچه در پيش رو داريد كلامي چند در باب بايستههاي سخن از گفتار و كردار عارفان است. اميد آنكه هم? مبلغان ارجمند بتوانند از منويات اين انسانهاي الهي بهره برند.
اهميت موعظه
مرحوم شهيد مطهري رحمه الله در اهميت موعظه ميفرمايد:
«موعظه كلامي است كه به دل نرمي و رقت ميدهد، قسوت را از دل ميبرد، خشم و شهوت را فرو مينشاند، هواهاي نفساني را تسكين ميدهد، به دل صفا و جلا ميدهد. هيچ كس نيست كه از موعظه بي نياز باشد و هيچ جامعهاي نيست كه احتياج به موعظه نداشته باشد. موعظ? واقعي كه [به] راستي در دل اثر كند - جز به وسيل? دين ممكن نيست. مواعظ دين است كه ميتواند بر روي دلها اثر بگذارد و به دلها خشوع بدهد». 1
در اهميت وعظ و نصيحت همين بس كه صاحب «سراج السائرين» مينويسد:
«بايد دانست كه جمل? انبيا و رسل همه، ناصحان بودند در كار خداي عز وجل و به فرمان او بودند... همه، مشفق، ناصح و معتمد بودند و دوستان خداي تعالي بودند و دلال خير بودند و مناع شر بودند و راهبران بودند به خداي تعالي و به دين و شريعت.
و بر بدل كرد [تبديل كردن] نمامان، مفسدان، حاسدان، منافقان، اهل بدعت و غل و غش، حرام خوار، حرام گير و حرام گوي و. » 2 (هم? اينان را هدايت ميكردند) .
چه بايد گفت؟
عارف كامل مرحوم آيت الله ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي نوشته است: «بايد همت او (مبلغ و واعظ) محكم نمودن عقيد? آنان (مردم) در بزرگداشت امور دين بوده و دوستي خداوند متعال و پيامبران و اوليا را در دلهاي آنان قرار دهد و از نعمتهاي خداوند متعال و بزرگي او و سختي خشم و شدت عذابش خيلي بگويد.
آداب رفتار شايسته - با خداوند متعال و پيامبران و دوستانشان را، به شنوندگان آموزش داده و آنان را ترغيب به بي اعتنايي به شكوفهها، زيبايي و آرايش دنيا نموده و آنان را از آن پرهيز دهد.
از حالات مراقبين و ترس آنان و عبادات و مراقبت هايشان و اشتياق آنان به ديدار خداوند و لطف زياد و كرامتهاي فراوان و بخششهاي بزرگ خداوند به آنان بسيار بگويد.
در خلال سخنانش، با نرمي و مدارا و بياني ساده و به روش پيامبران، به حقيقت عقايد حقه اشاره و با بياني لطيف و الفاظ معروف ديني كه اهلش با آن مانوس هستند، اين حقايق را به اذهان نزديك نمايد». 3
دانشمند شهيد، استاد مرتضي مطهري رحمه الله مينويسد:
«بايد هميشه گروهي شايسته، مردم را موعظه كنند؛ به ياد خدا بياورند؛ از غفلتي كه از مرگ دارند بيرون بياورند؛ مردم را متوجه آثار گناهانشان بكنند؛ از قبر و قيامت به مردم بگويند؛ مردم را به عدل الهي متوجه نمايند و... اين امري است لازم و ضروري و هيچ وقت جامعه از اين بي نياز نيست» 4
امام علي بن موسي الرضا عليه السلام دربار? محتواي سخنان امامان جمعه، خطيبان و [مبلغان] فرموده است:
«جعلت الخطبة يوم الجمعه لان الجمعه مشهد عام فاراد [الله] ان يكون للامير سبب الي موعظتهم و ترغيبهم في الطاعة و ترهيبهم من المعصية و توقيفهم علي ما اراد من مصلحة دينهم و دنياهم و يخبرهم بما ورد عليهم في الآفاق من الاحوال التي فيها المضرة و المنفعة» 5
خطبه در روز جمعه قرار داده شده است براي اين كه روز جمعه زمان جمع شدن عامه مردم است. پس [خداوند] چنين اراده كرده تا به حاكم مسلمين امكان دهد كه مردم را نصيحت كند و به اطاعت ترغيب نمايد و از معصيت بترساند و آنان را بر آنچه مصلحت دين و دنيايشان است آگاه سازد و آنان را به آنچه در آفاق بر آنها وارد شده است، از احوالي كه در آنها زيان و نفع است، با خبر سازد».
حضرت رضا عليه السلام در اين سفارش آنچه را كه بايد به عنوان محتواي سخن مد نظر قرار گيرد بدين شكل طرح ميفرمايند:
1- موعظه مردم و تشويق به طاعت خدا.
2- ترساندن آنان از معصيت الهي.
3- آگاهي بخشي به مسلمانان دربار? مصلحت دين و دنياي آنان.
4- اطلاع دادن از وقايع و رخدادها و آنچه كه در سرنوشت آنان تاثير دارد.
امام خميني و محتواي سخن
1- «اگر بدعتها در دين ظاهر شود، بر علما است كه دانش خود را آشكار كنند و نگذارند فريبها و نيرنگها و دروغهاي بدعت گذاران در دين و در مردم اثر كند و باعث انحراف شود» (57/10/18)
2- «اينها (مبلغان) تكليف دارند، تكليف شرعي - الهي دارند كه تبليغ كنند و احكام اسلام را به مردم بفهمانند.» (60/9/18)
3- «تكليف همه روحانيون - چه خطبايي كه منبر تشريف ميبرند و... - اين است كه وضعيت قيام حضرت سيدالشهداء را به مردم درست بفهمانند كه قيام براي چي بود، چه بود و با چه عدهاي قيام شد». (61/7/25)
4- «بايد در اين دو ماه مبارك ارشادتان را قوي بكنيد و مسائل اسلامي را براي آنها بگوييد. مسائل سياسي را براي آنها بگوييد، در عين حالي كه مساله كربلا - كه خودش در راس مسائل سياسي هست - بايد زنده بماند..» (67/7/13)
5- «شما اسلام را به مردم بگوييد... نرويد سراغ احكام فقط نماز و روزه، آنها را هم بايد بگوييد؛ اما احكام اسلام كه منحصر در اين نيست. شما سور? برائت را براي مردم چرا نميخوانيد؟ و شما آيات قتال را چرا نميخوانيد؟» (67/11/14)
6- «ما بايد مردم را با توحيد آشنا كنيم، علماي اعلام بايد مردم را با توحيد آشنا كنند، با معارف الهي آشنا كنند» (67/6/5)
7- «شمااي فرزندان برومند اسلام! حوزهها و دانشگاهها را از توجه به شئوونات قرآن و ابعاد بسيار مختلف آن بيدار كنيد». (65/5/16)
8- « [مبلغان] وظيفه دارند مردم را دعوت به صلاح، دعوت به اصلاح، دعوت به حقايق اسلامي بكنند و آنها را ارشاد بكنند» (60/8/4)
9- «شما خير و شر را به مردم بگوييد تا مردم به فطرت خودشان از شر گريزان بشوند و به خير توجه كنند.» (63/1/14) 6
آري واعظان و مبلغان ديني وظيفه سنگيني بر عهده دارند. آنان بايد مردم را با معارف الهي، مكارم انساني، فضايل اخلاقي، دستورات ديني، آگاهيهاي فكري و... آشنا سازند و راه هدايت و معنويت را نشان دهند.
آنان بايد انديشههاي زلال وحي و گفتارهاي آسماني معصومان را با بهترين شيوه و نيكوترين روش ارائه كنند و جانهاي شيفتگان هدايت و معنويت را از سخنان و دستورالعملهاي عارفان و دانشمندان رباني سيراب كنند و هرگز از امر به معروف و نهي از منكر غافل نشوند.
عارفان چه ميگفتند؟
1- دربار? عارف فرزانه حاج آخوند ملاعباس تربتي آمده است:
«ايشان فراوان موعظه ميكرد و يكي يكي از موارد جزئي زندگي را - كه خودش به هم? آنها وارد بود - به عنوان مثال ذكر ميكرد و مردم را از حساب الهي و جواب روز قيامت ميترسانيد و مسائل ديني را كه بيشتر مورد حاجت و ابتلاي آنها بود، براي مرد و زن ميگفت و روضه فراوان ميخواند و خودش بيش از همه ميگريست. پس يا الله ميگفت و منبر را ختم ميكرد.
و چون از منبر پايين ميآمد، مردم ده، يكي يكي، هر كدام مطلبي و سؤالي داشتند، مدت زيادي او را همچنان سرپا نگه داشته مطالب خود را ميگفتند و همه را ميشنيد و جواب ميگفت و هيچ علامتي از خستگي و ملال در او ديده نميشد». 7
2- يكي از شاگردان سيد العلما مرحوم ميرزا علي قاضي رحمه الله ميگويد:
«آقاي قاضي، شبها مجلس اخلاق داشتند و چراغ روشن نميكردند و در همان تاريكي، بعضي از علماي نجف كه اهل باطن بودند، به آن مجلس حاضر ميشدند و غالبا صحبت در «معرفة النفس» بود و تهذيب اخلاق و صحبت عرفان هم ميفرمودند؛ لكن بيشتر در همان معرفت ذات انسان و خودشناسي بود و اگر ناشناسي وارد ميشد، صحبت را تغيير ميدادند و دربار? زيارت سيدالشهداء عليه السلام صحبت ميفرمودند ميگفتند: استعدادات مختلف است، هر حرفي را به هر كس نميشود گفت» 8
3- يكي از بزرگان در شرح حال عارف بالله شيخ مرتضي طالقاني، گفته است:
«از لحظهاي كه به حجرهاش وارد ميشديم، مجذوب كلام جذاب و مواعظ گيراي شيخ ميگشتيم. گاه چنان از خوف خداوند سخن ميگفت كه ما را گريان ميساخت و خود نيز ميگريست... .
[ايشان] به تقواي الهي بسيار سفارش ميكرد و خود نيز در عمل مجسمهاي از تقوا بود. 9 »
4- يكي از بزرگان اهل معرفت ميفرمود:
«آقا سيد ابوالحسن هاشمي، از شاگردان مرحوم عارف بالله ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي رحمه الله بود و شايد سرآمد شاگردانش؛ بي تكلف و ساده در كوچه و بازار قم ميگشت و گاهي منبر ميرفت و همواره ورد زبانش اين بيت و موعظ? جناب حافظ بود:
«عاشق شو ورنه روزي كار جهان سرآيد // ناخوانده نقش مقصود از كارگاه هستي» 10
5- مرحوم آيت الله معصومي همداني ميفرمود:
«اگر خواستي منبري شوي، دو چيز را فراموش نكن: اول، به همان قصد و نيتي كه دو ركعت نماز براي خدا ميخواني، به همان نيت منبر برو.
دوم، بدان مردمي كه در پاي منبر تو نشسته اند، شريفترين عضوشان را كه مغز است در اختيار تو قرار داده اند. ببين چه به مغز مردم ميريزي» 11
6- «شهيد دستغيب رحمه الله در شبهاي احياي ماه مبارك رمضان، بر فراز منبر دعاي «ابو حمزه ميخواند. آه كه زمين و سقف با هم ميلرزيد! آن وقت كه او از سوز دل و از زبان حضرت سجاد عليه السلام ميگفت: «ابكي لخروج نفسي..» نفسش به شماره ميافتاد. آن جا كه دربار? قيامت باز هم از دعاي ابو حمزه ميخواند: «وجوه يومئذ مسفرة...» آن وقت چند دقيقه مكث ميكرد، قلبها شكسته و اشكها روان و دستها را به آسمان بلند ميكرد و با منتهاي اميد و با خاطري آسوده، نفس طولاني ميكشيد و ادامه ميداد:
«سيدي عليك معولي و معتمدي و رجائي..» 12
دربار? خطبههاي نماز جمعه ايشان آمده است: در خطب? نخست، در هر خطبهاش آيه يا آياتي را عنوان ميكرد، مردم را از گناه ميترسانيد و از عذاب الهي و سخطش برحذر ميداشت و به خدا آشنايشان ميساخت... .
بخشهاي معنوي خطبه را با آياتي كه عنوان ميكرد، دربار? معارف، مواعظ و سفارش به تقوا بود.
از معارف سعي ميكرد مردم را با خدا آشنا سازد.
تذكرات مسائل روز، او را از ارشاد مردم و آشنا ساختنشان به معنويات باز نميداشت. ميكوشيد با اسم، فعل و صفت خداوند آشنا شوند.
در بخش مواعظ ميكوشيد آنان را از عقبات بعد از مرگ بر حذر دارد؛ از قهر و سخط الهي بينديشند و از گذشتهها پشيمان و تصميم بر تدارك در آتيه داشته باشند.
در بخش تقوا - كه اهم آن انجام واجبات و ترك محرمات بود - نهايت اهتمام را در تشويق مردم به كار ميبست و در كمتر خطبهاي است كه از مردم نخواهد، واجبي از آنان فوت نشود و حرامي از آنان سرنزند». 13
7- ثروتمندي بر واعظي گذشت كه ميگفت: «عجبت من ضعيف يخالف قويا»؛ يعني، در شگفتم از بند? ناتواني كه امر خداي توانا را مخالفت ميكند! اين سخن نوراني، در آن مرد اثر كرد و تمام گناهان را ترك نمود و رو به خير آورد تا يكي از خوبان شد. 14
8- دربار? موعظهها و نصايح حاج ميرزا علي آقا شيرازي گفته شده است:
«موعظ? او با حكمت توام بود؛ يعني، اظهاراتش ميتوانست در مخاطبان تنبه ايجاد كند و طبيعي است براي پديد آمدن اين ويژگي در مستمعان، واعظ بايد ارزشهاي فردي و جمعي و ملاك و ميزاني را كه آنان بدان پايبند هستند، بشناسد... توصيههاي عملي وي - كه ذيل حكمت عملي ميگنجيد - پشتوانهاي از معارف نظري داشت.
او اجراي امر به معروف و نهي از منكر را با موعظه و منبر پيش گرفت. چنين روشي موجب ميشد كه مردم به شيوهاي مستقيم، از بديها و نيكيها آگاهي يابند... امر مرگ را به يادشان ميآورد و با تذكاري مستمر، اين مهم مغفول را از حالت ناآگاهانه به شكلي آگاهانه در آورد و دست كم در قليلي از مستمعان اين تنبه بسيار با اهميت را پديد آورد... .
عبرت آموزي از تاريخ را بهترين داروي عبور از غفلت به خودشناسي ميدانست. رخدادهاي تاريخي را به ديگران منحصر نميدانست و ميگفت اين حوادث پروند? گذشتگان ما است و ميتوانيم آنها را چراغ راه آيند? خويش قرار دهيم و از خان? غرور بيرون آمده و به منزل هوشياري و بيداري گام نهيم.... نوع منبرش بيشتر متكي بر خطبهها، حكمتها، و نامههاي نهج البلاغه بود». 15
«در اين باره گفته شده است: روش وعظ و خطاب? مرحوم شيرازي رحمه الله بيشتر متون و ترجم? كلمات گهربار مولاي متقيان امام علي عليه السلام در نهج البلاغه بود و آن چنان شنوندگان و حاضران را تحت تاثير قرار ميداد كه حتي اهل علم و روحانيان، مشتاق شركت در مجالس وعظ وي بودند و سعي ميكردند به محفلش راه يابند» 16
ادامه دارد... .
پي نوشت:
1) ده گفتار، شهيد مطهري، ص 261.
2) منتخب سراج السائرين، احمد نامقي، نشر آستان قدس رضوي، ص 114.
3) المراقبات (اعمال السنه) ، مرحوم آيت الله ملكي تبريزي، نشر اخلاق، ص 290- 291.
4) ده گفتار، شهيد مرتضي مطهري، ص 261.
5) وسائل الشيعه، ج 5، ص 39.
6) روحانيت و حوزههاي علميه از ديدگاه امام خميني قدس سره، تبيان (دفتر دهم) ، ص 117- 168.
7) فضيلتهاي فراموش شده، حسينعلي راشد، نشر اطلاعات، ص 116.
8) سيماي فرزانگان، رضا مختاري، ص 78.
9) رازدار خلوت نشين، عادل مولايي، نشر جمال، ص 41.
10) همان، ص 85.
11) همچو سلمان، سيري در زندگي مرحوم معصومي همداني، نشر نهاوندي، ص 122.
12) يادوار? شهيد آيت الله دستغيب، انتشارات ياسر ص 34.
13) همان، ص 57.
14) به سوي زيباييها، ص 225.
15) ناصح صالح، زندگي آيت الله حاج ميرزا علي آقا شيرازي، نشر حضور، ص 179- 183.
16) همان، ص 188.
منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره5