حرمت خودکشی، علل و عواقب آن
اکبر اسد علیزاده
نسخه متنی
نمايش فراداده
خودکشي
حرمت خودکشي، علل و عواقب آن
اکبر اسد عليزاده
يكي از ناهنجاريهاي اجتماعي كه در طول تاريخ دامنگير جامعه بشري، بخصوص جهان غرب بوده، مسئله خودكشي است. طبق آمار سازمان بهداشت جهاني، سالانه بيش از پنج ميليون نفر در جهان اقدام به خودكشي ميكنند كه تقريبا پانصد هزار مورد آن منجر به مرگ ميشود. هرچند طبق آمار، خودكشي در ايران به مراتب نسبت به ساير كشورهاي جهان كمتر است، و در ميان 49 كشور، رتبه چهل و سوم را در مورد نرخ خودكشي به خود اختصاص داده است؛ اما متأسفانه در سالهاي اخير اين آمار رو به افزايش نهاده است به حدي كه بطور متوسط سالانه 3216 نفر اقدام به اين عمل پليد و حرام ميكنند كه به طور تقريبي در سال، از هر صد هزار نفر، شش نفر اقدام به خودكشي ميكنند، و 62 درصد از كساني كه دست به چنين كاري ميزنند ميميرند. (1)
حال اين سؤال مطرح است كه:
از نظر اسلام خودكشي چه حكمي دارد؟ و علل و عواقب آن چيست؟
در پاسخ به اين پرسش ابتدا لازم است به اين نكته اشاره كنيم كه: حيات آدمي اولين و عظيمترين نعمتي است كه خداوند آن را براي رسيدن به تكامل و صعود به قلّههاي رفيع و عالي معنوي به انسان عطا فرموده است. ازاين رو نه تنها ديگران نميتوانند صدمهاي به اين نعمت الهي وارد سازند، بلكه خود شخص نيز به هيچ عنوان حق ندارد آن را از بين ببرد و بر وي واجب است پيوسته از جان خويش پاسداري و محافظت كند. مالك اصلي انسان خداوند متعال است و نفس انساني امانت الهي است؛ از اين رو بايد از اين امانت خوب محافظت كرد و از بين بردن آن خيانت در امانت الهي است.
البته فقط در راه خدا ميتوان جان خويش را فدا نمود. چون حفظ دين الهي و ارزشهاي والاي ديني ـ كه همان راه خداوند است ـ از جان انسان بالاتر، ارزشمندتر و مهمتر است. لذا سيد و سالار شهيدان و سرور آزادگان حضرت امام حسين عليه السلام و ديگر شهداي راه خدا، جان خويش را تقديم نمودند.
در حقيقت اين خود يكي از راههاي رسيدن به كمال، بلكه بهترين و عاليترين آن است.
حرمت خودكشي در اسلام
خودكشي در فرهنگ اسلامي به معناي عقب نشيني از نيل به غايت كمال و سقوط به وادي حسرت و ناكامي است.
بدين جهت اين عمل از نظر اسلام حرام و محكوم است. چنانكه در قرآن كريم ميفرمايد: «وَلا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إنَّ اللّه َ كانَ بِكُمْ رَحيما، وَمَنْ يفْعَلْ ذلك عُدْوانا وَظُلْما فَسَوْفَ نُصْليهِ نارا»؛ (2) «و خودكشي نكنيد! خداوند نسبت به شما مهربان است. و هر كس اين عمل را از روي تجاوز و ستم انجام دهد، به زودي او را در آتشي وارد خواهيم كرد.»
كلمه «لاتَقْتُلُوا» صيغه نهي است و دلالت بر وجوب ترك عمل دارد.
روايات متعددي نيز درباره مذمت خودكشي وارد شده است. در اين روايات، صاحبان اين عمل اهل جهنم قلمداد شده و بهشت براي آنها حرام شمرده شده است. در ذيل به چند نمونه از روايات اشاره ميكنيم:
1. أبي ولاّد ميگويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه فرمود: «مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ مُتَعَمِّدا فَهُوَ في نارِ جَهَنَّمَ خالِدا فيها؛ (3) هر كس عمدا خودكشي بكند، هميشه در آتش دوزخ خواهد بود.»
2. رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ بِشَي ءٍ مِنَ الدُّنيا عُذِّبَ بِهِ يوْمَ الْقِيامةِ؛ (4) كسي كه بوسيله چيزي از دنيا خودكشي كند، در روز قيامت بوسيله همان چيز عذاب خواهد شد.»
و در روايت ديگر ميفرمايد: «الذي يخْنُقُ نَفْسَهُ يخْنُقُها فِي النّارِ، وَالّذي يطْعَنُها في النار؛ (5) كسي كه خودش را خفه كند، خويشتن را در آتش (دوزخ) خفه كرده است و كسي كه به خودش نيزه زند، در آتش باشد.»
و نيز فرمود: «كان فيمن قبْلَكُمْ رَجُلٌ بِهِ جرحٌ فَجَزَعَ فَأَخَذَ سِكّينا فَخَزَّ بِها يدَهُ فَمارَقَأَ الدَّمُ حَتّي ماتَ، فَقال اللّه ُ: بادَرَني عَبدي بِنَفْسِهِ؟!... قد حَرَّمتُ عَلَيه الجَنَّةَ؛ (6) ميان انسانهاي پيش از شما، مردي جراحتي برداشت و از شدّت بي تابي كاردي برداشت و با آن دستش را قطع كرد و از شدّت خونريزي مُرد، پس خداوند فرمود: بندهام، در گرفتن جان خود بر من پيشي گرفت... هر آينه بهشت را بر او حرام كردم.»
3. امام باقر عليه السلام فرمود: «إنَّ المُؤْمِنَ يبْتَلي بِكُلِّ بَلِيةٍ وَيمُوتُ بِكُلِّ ميتَةٍ إلاّ أَنَّهُ لايقْتُلُ نَفْسَهُ؛ (7) مؤمن ممكن است به هر بلائي مبتلا شود و به هر نوع مرگ بميرد، امّا خودكشي نميكند.»
4. عمرو بن عبيد بصري ميگويد: «در يكي از جلسات امام صادق عليه السلام شركت نمودم، پس از ورود و عرض ادب، شروع به خواندن اين آيه نمودم كه: «والَّذينَ يجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الاثْمِ»؛ (8) «آنانكه از گناهان كبيره پرهيز ميكنند.» بعداز خواندن اين آيه لحظهاي سكوت كردم. امام صادق عليه السلام فرمود: عمرو چرا سكوت كردي؟ عرض كردم:اي پسر رسول خدا! گناهان كبيره را برايم مشخص كنيد. حضرت فرمود:اي عمرو! بزرگترين گناهان چند قسم است:
الف. شريك قائل شدن براي خداوند؛
ب. نااميدي از خداوند متعال؛
ج. عاق والدين؛
د. كشتن نفسي كه خداوند آن را حرام كرده است. (9)
در اين روايت «نفس» مطلق است؛ هم شامل خودكشي و هم كشتن ديگران ميگردد.
از مجموع آيات و روايات گذشته استفاده ميشود كه خودكشي از نظر اسلام از گناهان كبيره محسوب ميشود، انجام آن حرام ميباشد، و مرتكبين آن اهل دوزخ اند. حتي برخي از گروههاي اهل سنت مانند حنبليها كسي را كه خودكشي ميكند كافر دانسته و نماز ميت را براي او واجب نميدانند. (10) آنها در اين باره به اين حديث استدلال ميكنند كه: «إنَّ رَجُلاً قَتَلَ نَفْسَهُ بِمَشاقِصٍ، فَقالَ رَسُول اللّه صلي الله عليه و آله : اَمّا أَنَا فَلا أُصَلِّي عَلَيهِ؛ (11) مردي با نيزه خودكشي كرد و رسول خدا فرمود: من بر اين شخص نماز نميخوانم.»
علل خودكشي
در منابع ديني و تجربي علل و عوامل بسياري در سطوح مختلف فردي، اجتماعي و خانوادگي، براي خودكشي مطرح شده است، تا آنجا كه نزديك به 50 علت و انگيزه براي ارتكاب اين عمل برشمرده اند. برخي از اين علتها عبارت است از: احساس پوچي، اعتياد، شهوت راني و عشق بازي، زنا، شرابخواري، قماربازي، بي صبري در برابر مشكلات زندگي و بلاها، غرور، حسادت، خيانت، خشم و غضب و لجاجت، ترس از كيفر، ارتكاب جرم، ندامت و سرزنش وجدان، خيانت همسر يا معشوقه به شوهر، ازدواج اجباري، اختلافهاي خانوادگي، بارداري نامشروع، دلتنگيهاي خانوادگي، ورشكستگي مالي و روحي، عشق به پول و ثروت (دنياپرستي و دنياطلبي) ، فقر مالي، عدم اعتماد به نفس در مبارزه با مشكلات، انتقام جويي، حب مقام، بيماريهاي صعب العلاج و غيرقابل تحمل، عليلي و ناتواني، بيماريهاي رواني مانند افسردگي و جنون ادواري، طلاق و شكست در زندگي و عدم موفقيت در تشكيل خانواده، اختلالات رواني و شخصيتي والدين و تأثير آن بر فرزندان، اعتياد يكي از والدين يا هر دو، بدآموزيهاي وسايل ارتباط جمعي، فقر فرهنگي و معنوي و اخلاقي، يأس و نااميدي نسبت به آينده، شهر نشيني و اضطرابهاي ناشي از آن، افزايش انحرافات اجتماعي، بي عدالتيهاي اجتماعي و شكاف طبقاتي، بيزاري از زندگي، مشكلات خانوادگي و... . (12)
با دقت نظر ميتوان تمام اين علل را در چهار علت اساسي زير خلاصه كرد:
«مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ بِشَي ءٍ أو ذبِحَ، ذَبَحَهُ اللّه ُ بِهِ في نارِ جَهَنَّمَ؛ كسي كه با چيزي يا ذبح خود، خودكشي كند، خداوند بوسيله همان چيز او را در آتش جهنم ذبح خواهد كرد.»
1. ضعف ايمان و اعتقاد ديني
علتهايي چون احساس پوچي، يأس و نااميدي نسبت به آينده و بن بست فكري، بي صبري و امثال اينها، ناشي از ضعف اعتقاد و نداشتن شناخت كافي از خداوند متعال و عدم شناخت جايگاه انسان و فلسفه آفرينش اوست. اگر كسي ايمان عميق و اعتقاد جازم به خداوند داشته باشد، و بداند كه خدا جهان هستي و بخصوص انسان را كه اشرف مخلوقات اين عالم است، هدفمند و غايتمند آفريده، هيچ گاه احساس پوچي و يأس و نااميدي بر زندگي وي سايه نميافكند. و اگر به قدرت مطلقه خداوند باور داشته باشد و بداند كه همه چيز در برابر قدرت او ناتوان و هيچ است، در هنگام بروز مشكلات به خدا تكيه ميكند، و با توكل به خداوند (13) و دعا به درگاه باري تعالي (14) و با ياد و نام او كه آرامبخش دلهاست (15) ، ميتواند مشكلات را يكي پس از ديگري پشت سر بگذارد و موجبات آرامش روحي و قوت قلب و عزت نفس را فراهم سازد. بايد توجه داشت كه انسان واقعا عاجز از دانستن فلسفه پيش آمدها و ناملايمات زندگي است؛ چرا كه علم انسان در برابر اين كارها خيلي ناچيز و كم است. (16) خيلي از كارها به نظر انسان خوب است و از آنها احساس خوشحالي ميكند، ولي نميداند كه آن اعمال به ضرر اوست، يا بالعكس، از برخي چيزها ناراحت و غمگين ميشود و احساس بدي نسبت به آنها دارد و آن را شر و بدبختي ميداند، در حالي كه ممكن است همانها خير و صلاحش باشند. (17) طبق بيان امام اميرالمؤمنين عليه السلام خداوند كارها را مطابق مقتضاي مصالح جاري ميكند، نه بر طبق ميل و رضايت انسان. (18)
در واقع نيكيها و بديهاي زندگي و خير و شرّي كه انسان در زندگي خود با آنها مواجه ميشود، امتحان الهي يا كفاره گناهان است. (19) بنابراين لازم است انسان در برابر مصيبتها و مشكلات صبور باشد. (20) در غير اين صورت منجر به كفر، جنون يا خودكشي ميگردد.
2. ضعف معنويت و اخلاق ديني
بسياري از عوامل خودكشي مانند: حسادت، كينه توزي، لجاجت، خشم و غضب، خيانت، غرور، زنا، شرابخواري، قماربازي، حب مقام، انتقام جويي، بارداري نامشروع، ازدواجهاي اجباري و امثال اينها ناشي از ضعف معنويت و رعايت نكردن مسائل اخلاقي و ديني است. در فرهنگ اسلامي طبق بيان آيات و روايات تمام اعمال انسان بخصوص گناهان كبيره داراي آثار و پيامدهايي است، و به اصطلاح اثر وضعي دارد، به همين جهت در اسلام از انجام گناه و كارهاي خلاف اخلاق به شدت نهي شده است.
3. توجه بيش از حد به خواستههاي حيواني
شهوت راني افراطي و عشق بازي نامشروع، عشق به مال و ثروت (دنياطلبي و دنيادوستي) و... خواستههاي حيواني هستند و از عوامل خودكشي ميباشند.
4. عوارض طبيعي
مانند جنون و اختلالات رواني، ترس از كيفر، بيماريهاي صعب العلاج، نقيصههايي در ساختمان جمجمه، ضايعات قلبي و كبدي، صرع و... .
آثار و عواقب خودكشي
خودكشي به سان ناهنجاريهاي ديگر جامعه، داراي عواقب و پيامدهاي سخت فردي و اجتماعي است. كساني كه خودكشي ميكنند، اگر عمل آنها باعث مرگشان شود، هرچند ممكن است ظاهرا از رنج و درد و مشكلات دنيا آزاد شوند، امّا بنا به اعتقادات ديني به عذابهاي سخت و دردناك گرفتار ميگردند؛ و از زمره كساني ميشوند كه بطور دائم در آتش بسيار سخت جهنم ميسوزند. علاوه بر روايات گذشته در بحث حرمت خودكشي، روايات فراوان ديگري نيز درباره آثار شوم اين عمل وارد شده است كه در اين بخش به برخي از آنها اشاره ميكنيم:
رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ بِحَديدَةٍ فَحَديدَته في يده يجاءُ بِها في بَطْنِه في نارِ جَهَنَّمَ خالِدا فيها مُخَلّدا أبدا، ومَنْ شَرِبَ سَمّا وَقَتَلَ نَفْسَهُ، فَسَمُّهُ في يدِهِ يتَحَسّاهُ في نارِ جَهَنَّمَ خالِدا فيها أبَدا، وَمَنَ تَرَدّي مِنْ جَبَلٍ، فَقَتَلَ نَفْسَهُ فهو يتردّي في نار جهنّم خالدا فيها مُخلّدا أبَدا؛ (21) كسي كه بوسيله آهن خودكشي كند پس آهن پاره بدست كه (قسمتي از آن) به شكمش فرو رفته آورده ميشود، و وارد آتش جهنم ميگردد. ودر آن بطور أبد و هميشگي خواهد سوخت، و كسي كه با خوردن سمّ خودكشي كند، پس سمّ در دست به آتش جهنم انداخته ميشود و در آن بطور دائم خواهد سوخت، و كسي كه خود را با پرت كردن از كوه به قتل برساند، پس به آتش جهنم پرت ميشود و در آن تا أبد خواهد ماند.»
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در روايت ديگري ميفرمايد: «مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ بِسَمٍّ، عُذِّبَ بِهِ؛ (22) كسي كه با خوردن سم خودكشي كند، با همان سمّ معذّب خواهد شد.»
و نيز ميفرمايد: «مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ بِشَي ءٍ أو ذبِحَ، ذَبَحَهُ اللّه ُ بِهِ في نارِ جَهَنَّمَ؛ (23) كسي كه با چيزي يا ذبح خود، خودكشي كند، خداوند بوسيله همان چيز او را در آتش جهنم ذبح خواهد كرد.»
ابوسعيد خدري ميگويد: ما در جنگها و غزوات به صورت كاروانهاي نوزده نفري بيرون ميرفتيم و كارها را در ميان خود تقسيم ميكرديم. يكي در چادر ميماند، يكي براي يارانش كار ميكرد؛ غذايشان را درست مينمود و شترانشان را آب ميداد. عدهاي هم پيش پيامبر صلي الله عليه و آله ميرفتند. اتفاقا در كاروان ما مردي بودكه كار سه نفر را انجام ميداد؛ هم هيزم جمع ميكرد، هم آب ميآورد و هم غذا پخت ميكرد. اين موضوع، به عرض پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله رسيد. حضرت فرمودند: «ذلكَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ النّارِ؛ او اهل دوزخ است.» ما تعجب كرديم. وقتي كه با دشمن روبرو شديم و به جنگ پرداختيم، آن مرد مجروح شد، تيري برداشت و خودش را با آن كشت. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: «گواهي ميدهم كه من رسول خدا و بنده او هستم.» (24)
از اين روايت بدست ميآيد كه يكي از آثار بسيار سنگين و خسارت بار خودكشي، از بين رفتن اعمال نيك انسان است. جهاد در راه خدا، آن هم در ركاب رسول خدا صلي الله عليه و آله، ثواب بي حد و حصري دارد، امّا خودكشي آن مرد باعث شد كه آن همه ثواب محو شود و او اهل دوزخ گردد.
يكي ديگر از پيامدهاي خودكشي اين است كه باعث سرافكندگي و شرمندگي خانوادهها در جامعه و در ميان اقوام ميگردد، و چه بسا سبب اختلاف و زد و خورد، طلاق و از هم پاشيده شدن خانوادهها و حتي ممكن است به قتل و خودكشي ديگري منجر شود.
از آثار ديگر خودكشي اين است كه اين عمل باعث افزايش ناهنجاريها و انحرافات جامعه ميشود. هر قدر خودكشي بيشتر شود، نابسامانيهاي اجتماعي نيز بيشتر ميگردد. خودكشي جوانان باعث از بين رفتن سرمايههاي انساني جامعه است. و خودكشي پدر و مادر سبب افزايش تعداد افراد بي سرپرست در جامعه بوده، در نتيجه موجب بالارفتن نرخ انحرافها و بزهكاريها در جامعه ميگردد.
1) ر. ك: مجله كتاب زنان، سال پنجم، شماره 19، 1382، ص71.
2) نساء/29 و 30.
3) شيخ أبي يعقوب كليني، الفروع من الكافي، الطبعة الثالثه، دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1367 ه، ج7، ص45، باب من لاتجوز وصيته من البالغين، ح1؛ شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، الطبعة الثانيه، جامعة المدرسين، 1404 ه، ج3، ص571، ح4953.
4) عبداللّه بن بهرام دارمي (م 255 ه) ، سنن الدارمي، الطبعة الاعتدال، دمشق، ج2، ص192، باب التشديد علي من قتل نفسه؛ متقي هندي، كنز العمال، الطبعة الخامسة، مؤسسة الرسول، بيروت، 1405 ه، ج15، ص36، ح 39965.
5) كنز العمال، ج15، ح 39961، ص35.
6) الترغيب و الترهيب، الطبعة الثالثة، داراحياء التراث، بيروت، 1388 ه، ج3، ص301، ح4. در روايتي نقل شده كه رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «وَأنّ مَنْ قَتَلَ نَفْسه بِشَي ءٍ عُذِّبَ في النّارِ وأَنَّهُ لا يدْخُلُ الجَنّة إلاّ نَفْسُ مُسْلِمَةٍ؛ همانا كسي كه بوسيله چيزي خودش را بكشد، در آتش دوزخ معذب شود و در بهشت كسي جز مسلمان وارد نميشود.» از فحواي اين روايت استفاده ميشود كه كسي كه خودكشي ميكند مسلمان نيست. صحيح مسلم بشرح النووي (م 676 ه) ، المجلدات 18، الطبعه الثانيه، دارالكتاب العربي، بيروت، 1407 ه، ج2، ص118.
7) شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، الطبعه الثانيه، مؤسسة آل البيت عليهم السلام، قم، 1414 ه، ج29، ص240، باب تحريم قتل الانسان نفسه، ح 3.
8) شوري/37.
9) من لا يحضره الفقيه، ج3، ص373، ح4932.
10) ر. ك: المغني، عبداللّه بن قدامه، تحقيق جماعة من العلماء (المجلدات ـ 12) ، دارالكتاب العربي، بيروت، ج2، ص418؛ المجموع في شرح المهذب، محيي الدين بن نووي (المجلدات ـ 20) ، دارالفكر، بيروت، ج5، ص268.
11) أحمد بن شعيب نسائي، سنن النسائي (المجلدات ـ 8) ، الطبعة الاولي، دارالفكر، بيروت، 1348 ه، ج4، 66.
12) ر. ك: مباني جرم شناسي، مهدي كي نيا، چاپ پنجم، دانشگاه تهران، 1376، ج1، ص440 ـ 450؛ انحراف اجتماعي، انگيزهها و علل خودكشي، منوچهر محسني، تهران، نشر مروي، 1366؛ خودكشي، پيدايش، علل و درمان، پيرمورن، برگردان: مازيار سهند، تهران، رسام 1366؛ مراحل اساسي انديشه در جامعه شناسي، ريمون آرون، برگردان: باقر پرهام، چاپ دوم، 1375، آموزش انقلاب اسلامي، ص365 ـ 373.
13) «مَنْ يتَوَكَّلْ عَلَي اللّه ِ فَهُوَ حَسْبُهُ...» ؛ «هر كس بر خدا توكل كند، او براي وي بس است.»
14) «أدْعوُني أسْتَجِبْ لَكُمْ»؛ «مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم.» (غافر/60) .
15) «الذين ءامنوُا وَتَطْمَئِنَّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللّه ِ أَلا بِذِكْرِاللّه ِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»؛ «همان كساني كه ايمان آورده اند و دلهايشان به ياد خدا آرام ميگيرد، آگاه باش كه با ياد خدا دلها آرام ميگيرد.» (رعد/28) .
16) «وَما أُوتيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إلاّ قَليلاً»؛ «از دانش جز اندكي به شما داده نشده است.» (اسراء/85) مفهوم آيه اين است كه مبادا با اين دانش محدود و ناچيز خود، بخواهيد درباره همه چيز و همه ناگواريهاي زندگي قضاوت كنيد. چون در امور الهي اسراري است كه شما با اين علم اندك نميتوانيد به فلسفه آن دست يابيد.
17) «عسي أن تَكْرَهُوا شَيئا وَهُوَ خَيرٌ لَكُمْ وَعَسي أَنْ تُحِبُّوا شَيئا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللّه ُ يعْلَمُ وَأنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ»؛ «چه بسا از چيزي اكراه داشته باشيد در حالي كه خير شما در آن است يا چيزي را دوست بداريد، در حالي كه بدي شما در آن است و خدا ميداند و شما نميدانيد.» (بقره/216) و در آيه ديگر ميفرمايد: «فَعَسي أَنْ تَكْرَهُوا شَيئا وَيجْعَلَ اللّه ُ فِيه خَيرا كَثيرا»؛ «چه بسا از چيزي كراهت داريد و خداوند در آن نيكي فراوان قرار داده است.» يعني محدوديت علم شما در بسياري از موارد مانع تشخيص خير و شر است، بنابراين نميتوان تنها به ظاهر حوادث نگاه كرد و قضاوت نمود.
18) امام اميرالمؤمنين عليه السلام ميفرمايد: «إنّ اللّه َ سُبْحانَهُ يجري الاْءُمورَ عَلي ما يقْتَضيهِ لا عَلي ما تَرْتَضيهِ.» (غرر الحكم و دررالكلم، فصل 9، ح56.)
19) «وَ نَبْلُوَكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيرِ»؛ «و شما را با بديها و خوبيها آزمايش ميكنيم.» (انبياء/35) .
20) «الذين إذا أصابَتْهُمْ مُصيبَةٌ قالُوا إنّا للّه ِ وإنّا إلَيهِ راجِعُونَ»؛ «كساني كه هرگاه مصيبتي بر ايشان ميرسد، ميگويند: ما از آن خداييم و به سوي او باز ميگرديم.» (بقره/156) .
21) صحيح مسلم، مسلم بن حجاج نيشابوري (م 261 ه) ، دارالفكر، بيروت، ج1، ص72؛ المحلّي، ابن حزم آندلسي (م 456 ه) ، تحقيق أحمد محمدشاكر، دارالفكر، بيروت (المجلدات 11) ، ج11، ص28؛ نيل الاوطار من احاديث سيد الاخيار، محمد بن علي بن محمد شوكاني (م 1255 ه) ، دارالجيل، بيروت (المجلدات 9) ، ج 7، ص198.
22) المعجم الكبير، سليمان بن أحمد بن أيوب طبراني (م 360 ه) ، تحقيق حمدي عبدالمجيد اسلفي، (المجلدات 25) ، الطبعة الثانية، داراحياء التراث العربي، القاهرة، ج 2، ص72.
23) المسند، أحمد بن حنبل (م 241 ه) ، دارالصادر، بيروت، (المجلدات 6) ، ج4، ص34.
24) الخرائج والجوارح، قطب الدين راوندي (م 573 ه) ، الطبعة الاولي، مؤسسة الامام المهدي (عج) ، 1409 ه، ج1، ص61، ح104.
منبع : ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره59