سجده بر مهر

اکبر اسدعلیزاده

نسخه متنی
نمايش فراداده
سجده کردن
سجده بر مهر
اکبر اسدعليزاده
مقدمه
1. سجده به معناي عام تجلّيگاه تذلّل و فروتني موجودات در برابر معبود (آفريدگار جهان) است؛ چنان كه در فرهنگ قرآني همه موجودات جهان هستي براي حق تعالي سجده مي كنند. قرآن مي فرمايد: «وَللَّهِ يسْجُدُ مَنْ فِي السَّمواتِ وَ الْاَرْضِ » (1) ؛ «هر كه در آسمانهاو زمين است، براي خدا سجده مي كند.»
در ديدگاه ديني، اظهار فروتني و سجده «عبد » در برابر معبود، نقطه اوج در مسير «عبوديت » به شمار مي رود.
2. همه مسلمانان بدون هيچ اختلافي تنها به منظور ابراز تذلّل در مقابل پروردگار متعال و انجام فرمان او، و براي خشنودي و رضايت او «سجده » مي كنند و پيشاني بر زمين مي گذارند.
3. سجده به معناي ويژه آن كه در فقه و احكام عملي اسلام وارد شده، مورد اتفاق مسلمانان جهان است و از جمله موارد وجوبي آن در نماز است كه در هر ركعت از نمازهاي واجب، انجام دو سجده واجب مي باشد.
4. آيين مقدس اسلام كه كامل ترين شرايع و اديان پيشين و عصاره آنهاست، با تشريع نماز به حس فطري انسانها، جلوه خاصي بخشيده و چون نماز يك امر عبادي «توقيفي » است، طبعاً تمام خصوصيات آن در اختيار شارع مقدس است و در فقه اماميه ثابت شده است كه نمازگزار، تنها بر زمين (سنگ و خاك و يا روييدني غير خوردني و پوشيدني) بايد سجده كند.
و از آنجا كه غالباً چنين شرطي (سجده بر سنگ و خاك و...) در خانه ها و مراكزكار و در وسائل نقليه فراهم نيست، لذا پيروان اهل بيت عليهم السلام، قطعه خاكي را در قالبهاي خاصي به همراه خود نگه مي دارند تا به هنگام نماز بر خاك سجده كنند و شرط لازم را تحصيل نمايند و اين نه تنها بدعت نيست، بلكه انجام يك فريضه است.
5. ميان دو جمله «السُّجُودُ عَلَيه؛ سجده بر آن » و «السُّجُودُ لَهُ؛ سجده براي آن » فرق روشني است؛ اگر سجده بر چيزي مي كنيم، معنايش اين نيست كه آن چيز را مي پرستيم.
به عبارت ديگر، بين جمله «السُّجُود للَّهِ » و «السُّجُودُ علي الاَْرض » تفاوت روشني وجود دارد. برخي ميان اين دو تعبير فرقي نمي گذارند و سؤال مي كنند كه چرا شيعيان بر مهر سجده مي كنند؟ آيا اين شرك به خدا نيست؟
به طور مسلّم، معنا و مفاد «السُّجودُ لِلّه » اين است كه «سجده براي خداست » در حالي كه معناي «السُّجُود علي الارض » آن است كه «سجده بر زمين صورت مي گيرد » و سجده بر زمين (خاك و سنگ و گياهان » معنايش پرستش آنها نيست، بلكه سجود و پرستش براي خدا به وسيله خضوع تا حد خاك است. بنابراين، «سجده بر تربت » غير از «سجده براي تربت » است.
دلائل سجده بر زمين و گياه
گاهي ديده مي شود از طرف علماء وهّابي، و حتي بعضي از علماء ديگر اهل سنّت به شيعيان اشكال مي گيرند كه چرا شيعه فقط به خاك و برخي گياهان سجده مي كند؟ به جهت پاسخ به اين شبهه و اثبات حقّانيت عمل شيعه دلائلي را از منابع اهل سنّت مي آوريم و ابتدا در پاسخ به اين پرسش، يادآور مي شويم:
همان گونه كه اصل يك عبادت بايد از جانب شرع مقدس برسد، كيفيت اجزاء و شرائط آن نيز بايد از جانب شارع مقدس اعلام شود و از آنجا كه رسول خداصلي الله عليه وآله پيام آور و مخبر صادق از طرف خداوند متعال است، لذا گفتار، رفتار، امضاء و رضايت او براي ما مكلّفين حجت است و ما بايد به آنچه كه رسول خداصلي الله عليه وآله حكم و عمل كرده است، عمل كنيم و رسول خداصلي الله عليه وآله، به حكم قرآن كريم، بهترين اسوه و الگوي همه انسانهاي وارسته است؛ چنان كه مي فرمايد:
«لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يرْجُوا اللَّهَ وَالْيوْمَ الآْخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً »(2) ؛ «همانا، پيامبر خداصلي الله عليه وآله براي شما اسوه و الگويي نيكو ست، براي كساني كه به خداوند و روز رستاخيز، اميدوارند و خدا را بسيار ياد مي كنند.»
از اين رو، در مسئله سجده نيز پيش از هر چيز بايد از سنت و سيره رسول خداصلي الله عليه وآله پيروي كنيم و سيره آن حضرت را سر مشق خود قرار بدهيم.
. همه مسلمانان بدون هيچ اختلافي تنها به منظور ابراز تذلّل در مقابل پروردگار متعال و انجام فرمان او، و براي خشنودي و رضايت او «سجده » مي كنند و پيشاني بر زمين مي گذارند
اكنون در پرتو روايات اسلامي - به ويژه احاديث كتب اهل سنّت - روش قولي و عملي رسول خداصلي الله عليه وآله را مورد بررسي قرار مي دهيم كه هر دو حاكي از آن است كه پيامبرصلي الله عليه وآله بر زمين (خاك) و بر اشياء ساخته شده از برخي گياهان، مانند حصير، سجده مي كرده اند. و اين درست همان راهي است كه شيعه به پيروي از رسول خداصلي الله عليه وآله مي پيمايد. بنابراين، سزاوار است روايات را در دو بخش ذيل تقسيم كنيم:
1. رواياتي كه حاكي از امر پيامبرصلي الله عليه وآله به سجده بر خاك است (سنت قولي).
2. احاديثي كه پيرامون سجده كردن خود پيامبرصلي الله عليه وآله بر زمين و اجزاء برخي گياهان، مانند حصير است (سيره عملي).
روايات دسته اول
الف. گروهي از محدثان اسلامي، از رسول خداصلي الله عليه وآله چنين روايت كرده اند كه فرمود:
«جُعِلَت لِي الْاَرْضُ مَسْجِداً وَ طَهُوراً؛ (3) زمين سجده گاه و مايه پاكيزگي براي من قرار داده شده است.»
از آنجا كه اين حديث به طور متواتر در منابع شيعه و سني نقل شده(4) و مورد قبول همه علماء مسلمان مي باشد، به روشني معلوم مي گردد كه سطح زمين، اعم از: خاك، سنگ، ريگ و گياه آن، اصل در سجود است و بدون عذر موجه نبايد از آن، تعدّي كرد. و نيز از واژه «جَعَلَ » كه در اينجا به معناي تشريع و قانونگذاري است، به خوبي آشكار مي شود كه اين مسئله، يك حكم الهي براي پيروان آيين مقدس اسلام است و بدين ترتيب، مشروع بودن سجده بر زمين و اجزاء آن، ثابت مي شود.
ب. از پيامبرصلي الله عليه وآله چنين نقل شده است كه:
روزي] حضرت مشاهده كردند كه «صُهيب » هنگام سجود، از خاك پرهيز مي كند، فرمود:
«تَرِّبْ وَجْهَكَ يا صُهَيبُ »(5) ؛ صُهيب، صورت خود را بر خاك بگذار!»
ج. ام سلمه (همسر پيامبر) از آن حضرت روايت مي كند كه فرمود:
«تَرِّبْ وَجْهَكِ للَّهِ ِ؛(6)صورت خود را براي خدا، بر خاك بگذار!»
از واژه «ترّب » در سخن پيامبرصلي الله عليه وآله دو نكته روشن مي شود: يكي آنكه بايد انسان به هنگام سجده، پيشاني خود را به روي «تراب » يعني خاك بگذارد و ديگر آنكه كلمه «ترّب » (كه از ماده «تراب » به معناي خاك است) صيغه امر است و فعل امر دلالت بر وجوب مي كند.
د. پيامبر گرامي صلي الله عليه وآله به «معاذ » فرمود: «عَفِّرْ وَجْهَكَ فِي التُّرابِ؛ (7) صورت خود را بر خاك بگذار!»
ه. پيامبر گرامي صلي الله عليه وآله به شخصي به نام رباح فرمود:
«يا رِباحُ تَرِّبْ؛ (8) اي رباح! پيشاني خود را بر خاك بگذار!»
و. پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله فرمود: «هر گاه يكي از شما نماز گذارد، بايد پيشاني و بيني خود را بر زمين نهد تا خضوع و تذلّل وي آشكار گردد.» (9)
از واژه «ترّب » و «عفّر » كه صيغه امر است، استفاده مي شود كه هنگام سجده بايد پيشاني را روي خاك گذاشت.
روايات دسته دوم
بعضي از احاديثي كه دلالت بر سيره و عمل پيامبرصلي الله عليه وآله در سجده بر زمين و اجزاء برخي از گياهان، مانند حصير دارند، عبارت اند از:
1. وائل بن حجر مي گويد:
«رَأَيتُ النَّبِي صلي الله عليه وآله اِذا سَجَدَ وَضَعَ جَبْهَتَهُ وَ أَنْفَهُ عَلَي الأَرْضِ؛ (10) پيامبر وحي را ديدم كه هنگام سجده، پيشاني و بيني خود را بر زمين مي نهاد.»
2. ابن عباس مي گويد:
«اِنَّ النَّبِي صلي الله عليه وآله سَجَدَ عَلَي الْحَجَرِ؛(11) پيامبر گرامي صلي الله عليه وآله بر سنگ سجده كرد.»
3. احمد بن شعيب نسائي در سنن خود از ابو سعيد خدري كه از صحابه پيامبر است، چنين حكايت مي كند:
«با دو چشم خويش، اثر آب و گِل را بر پيشاني و بيني رسول خداصلي الله عليه وآله مشاهده كردم.» (12)
اين روايت، التزام پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله در سجده بر خاك را نشان مي دهد كه حتي آن حضرت در روزهاي باراني نيز سجده بر خاك را ترك نمي كردند و بدون اينكه چيزي را بين زمين و پيشاني، واسطه قرار بدهند، بر خاك سجده مي كردند و اين اوج عبوديت و بندگي پيامر عظيم الشأن اسلام صلي الله عليه وآله را نسبت به خداوند عزيز و جليل، مي رساند.
4. انس بن مالك و ابن عباس و برخي از همسران پيامبرصلي الله عليه وآله مانند: عايشه و ام سلمه و ميمونه، چنين روايت كرده اند: «پيامبرصلي الله عليه وآله بر خمره (كه نوعي حصير بود و از ليف درخت خرما ساخته مي شد) سجده مي كرد.» (13)
5. ابو سعيد - از صحابه رسول خداصلي الله عليه وآله - مي گويد:
«به محضر پيامبرصلي الله عليه وآله وارد شدم، در حالي كه بر حصيري نماز مي گزارد.» (14)
و از طرفي گفتار و رفتار صحابه و تابعان پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله نيز گوياي سنت و سيره آن حضرت است.
6. در سنن كبري، بيهقي از امير مؤمنان علي عليه السلام چنين روايت مي كند:
«هر گاه يكي از شما سجده كند بايد عمامه خود را از پيشانيش كنار زند.» (15)
7. جابر بن عبداللَّه انصاري مي گويد: «با پيامبر گرامي نماز ظهر مي گذاردم، مشتي سنگريزه برگرفته، در دست خود نگه داشتم تا خنك شود و به هنگام سجده پيشاني بر آنها گذاردم و اين به خاطر شدت گرما بود.» (16)
8. رزين مي گويد: «علي بن عبداللَّه بن عباس به من نوشت: لوحي از سنگهاي كوه مروه را براي من بفرست تا بر آن سجده كنم.» (17)
9. ابي اميه مي گويد: «ابوبكر بر زمين سجده مي كرد (يا نماز مي خواند)....» (18)
10. ابو عبيده مي گويد: «ابن مسعود، جز بر زمين بر چيز ديگري سجده نمي كرد (يا نماز نمي گذارد.) « (19)
و در پايان به دو نمونه از روايت پيشوايان معصوم عليهم السلام كه قرين جدا ناپذير قرآن مي باشند، تبرّك مي جوييم:
الف. امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «اَلسُّجُودُ عَلَي الْاَرْضِ فَريضةٌ وَ عَلَي الْخُمْرَةِ سُنّةٌ؛(20) سجده بر زمين، حكم الهي و سجده بر حصير، سنت [پيامبر] است.»
ب. «عَنْ هِشامِ بْنِ الْحَكَمِ قالَ قُلْتُ لِأبي عَبْدِاللَّهِ عليه السلام اَخبِرْني عَمّا يجُوزُ السُّجُودُ عَلَيهَ وَ عَمّا لا يجُوزُ
قالَ السُّجُودُ لا يجُوزُ اِلاَّ عَلَي الْأرْضِ أَوْ ما اَنْبَتَتِ الاَْرْضُ اِلاَّ ما أُكِلَ أَوْ لُبِسَ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِداكَ مَا الْعِلَّةُ في ذلِكَ قالَ لِأَنَّ السُّجُودَ هُوَ الْخُضُوعُ للَّهِ ِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلا ينْبَغي أنْ يكُونَ عَلي ما يؤْكَلُ وَ يلْبَسُ لِأَنَّ اَبْناءَ الدّنْيا عَبيدُ ما يأكُلُونَ وَ يلْبَسُونَ و السَّاجِدُ في سُجُودِهِ في عِبادَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلا ينْبَغي أَنْ يضَعَ جَبْهَتَهُ في سُجُودِهِ عَلي مَعْبُودِ اَبْناءِ الدُّنْيا الَّذينَ اغْتَرَّوا بِغُرُورِها وَ السُّجُودُ عَلي الْاَرْضِ اَفْضَلُ لِأَنَّهُ أَبْلَغُ فِي التَّواضُعِ وَ الْخُضُوعِ للَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛(21)
هشام بن حكم مي گويد: از امام صادق عليه السلام درباره آنچه سجده بر آنها صحيح است و آنچه صحيح نيست، پرسيدم. حضرت فرمود: سجده تنها بايد بر زمين و آنچه مي روياند جز خوردنيها و پوشيدنيها - انجام گيرد. گفتم: فدايت گردم! سبب آن چيست؟ فرمود: سجده، خضوع و اطاعت براي خداوند عزيز و جليل است و شايسته نيست بر خوردنيها و پوشيدنيها صورت پذيرد؛ زيرا دنياپرستان، بردگان خوراك و پوشاك خودند، در حالي كه سجده كننده به هنگام سجده، در حال پرستش خداي عزيز و جليل به سر مي برد. پس سزاوار نيست پيشاني خود را بر آنچه كه معبود دنياپرستان فريب خورده دنياست، قرار دهد و سجده كردن برزمين، بالاتر و برتر است؛ زيرا با فروتني و خضوع در برابر خداي بزرگ، تناسب بيشتري دارد.»
اين روايت، به روشني گواه آن است كه سجده كردن بر خاك، تنها بدان جهت است كه چنين كاري با تواضع و فروتني در برابر خداوند يگانه، سازگارتر است.
نتيجه
از مجموع روايات گذشته معلوم مي شود كه نه تنها روايات اهل بيت عليهم السلام بلكه سنت رسول خداصلي الله عليه وآله و رفتار صحابه و تابعان آن حضرت بر لزوم سجده بر زمين و آنچه از آن مي رويد، (غير از خوردنيها و پوشيدنيها) گواهي مي دهد. علاوه بر آن، قدر مسلّم آن است كه سجده كردن بر خاك و اشياء ياد شده جايز است، در حالي كه جايز بودن سجده بر ساير چيزها، مورد ترديد و اختلاف است. بنابراين، به مقتضاي احتياط كه راه نجات و رستگاري است، سزاوار است در سجده كردن، بر خاك و چيزهاي روييدني اكتفا شود.
1. يكي از مراجع تقليد مي گويد:
روزي در مسجد النّبي در مدينه، نماز صبح را به جا آورده و در آن روضه مقدّسه در كنار منبر نشسته بودم و آياتي از قرآن را تلاوت مي كردم. در اين ميان، يك نفر مرد شيعي به آنجا آمد و در طرف چپ من ايستاد و مشغول نماز شد. در جانب راست من، دو نفر كه ظاهراً از اهالي مصر بودند، به ستون مسجد تكيه داده و نشسته بودند. آن مرد شيعي، در بين نماز، دست در جيب خود كرد تا مهر تربت يا سنگي را در آورد و در سجود، بر آن سجده كند.
يكي از آن دو نفر كه به ستون تكيه كرده بودند، به رفيق خود گفت: «اين عجمي را نگاه كن كه مي خواهد بر سنگ سجده كند!»
مرد شيعي به ركوع رفت و پس از ركوع، بر سجده رفت و پيشاني خود را روي قطعه سنگي نهاد. ناگهان ديدم يكي از آن دو نفر با شتاب برخاست و به سوي آن مرد شيعي رفت تا به او اعتراض كند و سنگ را از زير پيشاني او بردارد. قبل از آنكه به او برسد، دستش را گرفتم و به او گفتم:
چرا نماز مرد مسلماني را باطل مي كني كه در اين مكان شريف در كنار قبر منوّر رسول خداصلي الله عليه وآله نماز مي خواند؟
گفت: او مي خواهد روي سنگ سجده كند.
گفتم: مگر چه مانعي دارد كه او بر سنگ سجده كند؟ من هم بر سنگ سجده مي كنم.
گفت: چرا و براي چه؟
گفتم: او شيعه و پيرو مذهب جعفري است. من هم معتقد به مذهب جعفري هستم. آيا جعفر بن محمد، امام صادق عليه السلام را مي شناسي؟
گفت: آري.
گفتم: آيا او از اهل بيت رسول اكرم صلي الله عليه وآله است؟
گفت: آري.
گفتم: او رئيس و پيشواي مذهب ماست و مي گويد: «سجده بر اين فرشها و زيلوها جايز نيست، بلكه بايد بر چيزهايي كه از اجزاء زمين است، سجده كرد.»
مرد سنّي اندكي سكوت كرد و سپس گفت: دين يكي است و نماز يكي است.
گفتم: اگر دين يكي است، نماز يكي است، پس چرا شما اهل تسنّن در نماز هنگام قيام چند گونه نماز مي خوانيد؛ بعضي از شما (مانند مذهب مالكي) دستهاي خود را آزاد مي گذاريد و بعضي ديگر از شما دستها را به سينه مي چسبانيد، با اينكه دين يكي است و نمازي كه رسول خداصلي الله عليه وآله انجام مي داد، به يك شكل بود. شما در پاسخ اين سؤال مي گوييد: ابو حنيفه يا شافعي يا مالك، يا احمد بن حنبل، چنين و چنان گفته اند (با اشاره دست، چگونگي نماز آنها را به او فهماندم).
او گفت: آري، آنها چنين گفته اند.
گفتم: جعفر بن محمد، امام صادق عليه السلام رئيس مذهب ما كه اعتراف كردي او از خاندان رسالت است، به ما چنين فرموده است. با توجه به اينكه «اَهْلُ الْبَيتِ اَدْري بِمافِي الْبَيتِ؛ اهل خانه به آنچه كه در خانه هست، آگاه تر مي باشند»، بستگان رسول خداصلي الله عليه وآله به دستورهاي آن حضرت، از ديگران، با خبرتر هستند. آگاهي امام صادق عليه السلام به دستورهاي پيامبرصلي الله عليه وآله، از ابو حنيفه بيشتر است. او مي فرمايد: بايد در نماز بر اجزاء زمين، سجده كرد، ولي سجده كردن بر پشم و پنبه جايز نيست. اختلاف بين ما و شما همانند اختلاف خود شما در چگونگي دستها هنگام قيام نماز است، كه اختلافات در فروع دين است، نه در اصول دين و هيچ گونه ربطي به شرك ندارد.
سخن كه به اينجا رسيد، همه كساني كه از اهل تسنّن در آنجا بودند و مذاكرات ما را مي شنيدند، مرا تصديق و او را سرزنش كردند و به او گفتند: چرا به اين مسلماني كه طبق عقيده و مذهب خود، نماز خوانده، تندي كرده اي؟ و از من عذر خواهي كردند. (22)
به راستي چقدر كار علماء وهّابي شگفت آور است؛ آنها تصور مي كنند كه شيعيان، تربت را مي پرستند. بدين ترتيب، مردم عوام را فريفته، به آنها القاء مي كنند كه سجده بر تربت حسيني يا سجده بر سنگ و چوب يا ساير اجزاء زمين، شرك است. ما از آنها مي پرسيم: سجده بر سنگ يا مهري كه از خاك درست شده، با سجده بر فرش و حصير، چه فرقي دارد كه شما سجده بر حصير و فرش را شرك نمي دانيد، ولي سجده بر سنگ و مهر را شرك مي دانيد؟
2. يكي از علماء اهل تسنّن كه از فارغ التحصيلان دانشگاه «اَلاَزهر » مصر است، به نام «شيخ محمد مرعي انطاكي » از اهالي سوريه، بر اثر تحقيقات دامنه دار به مذهب تشيع گراييد و در كتابي به نام «لماذا اخترت مذهب الشيعة » علل گرايش خود را با ذكر مدارك متقن ذكر كرد. در اينجا به يكي از مناظرات او با دانشمندان اهل تسنّن پيرامون سجده بر مهري كه از تربت حسيني است، توجه كنيد:
محمد مرعي در خانه اش بود، چند نفر از دانشمندان اهل تسنّن كه بعضي از آنها از دوستان سابق او در دانشگاه الازهر بودند، به ديدار او آمدند و در آن ديدار، بحث و گفتگوي زير رخ داد:
دانشمندان: شيعيان بر تربت حسيني سجده مي كنند. آنها به همين علت كه بر مهر تربت حسيني سجده مي كنند، مشرك هستند.
محمد مرعي: سجده بر تربت، شرك نيست؛ زيرا شيعيان بر تربت سجده مي كنند، نه اينكه براي تربت سجده كنند. اگر به پندار شما به فرض محال، در درون آن تربت چيزي وجود دارد و شيعيان به خاطر آن چيز، آن راسجده مي كنند، نه اينكه بر آن سجده نمايند، البته چنين فرضي شرك است، ولي شيعيان براي معبود خود كه خدا باشد، سجده مي كنند. نهايت اينكه هنگام سجده براي خدا، پيشاني را بر تربت مي گذارند.
به عبارت روشن تر: حقيقت سجده، نهايت خضوع در برابر خداست، نه در برابرمهر تربت.
يكي از حاضران (به نام حميد) : احسن بر تو كه تجزيه و تحليل زيبايي كردي، ولي اين سؤال براي ما باقي مي ماند كه چرا شما شيعيان، اصرار داريد كه بر تربت حسيني سجده كنيد؟ چرا بر ساير چيزها سجده نمي كنيد، همان گونه كه بر تربت سجده مي كنيد؟
محمد مرعي: اينكه ما بر خاك سجده مي كنيم، براساس حديثي است كه مورد اتفاق همه فرقه هاي اسلامي است كه پيامبرصلي الله عليه وآله فرمود: «جُعِلَتْ لِي الْاَرْضُ مَسْجِداً وَ طَهُوراً؛(23) زمين براي من سجده گاه و پاكيزه قرار داده شده است.»
بنابراين، به اتفاق همه مسلمين، سجده بر خاك خالص جايز است. از اين رو، ما بر خاك سجده مي كنيم.
حميد: چگونه مسلمانان بر اين امر اتفاق نظر دارند؟
محمد مرعي: هنگامي كه رسول خداصلي الله عليه وآله از مكه به مدينه هجرت كرد، در همان آغاز، به ساختن مسجد دستور داد، آيا اين مسجد فرش داشت؟
حميد: نه، فرش نداشت.
محمد مرعي: پس پيامبرصلي الله عليه وآله و مسلمانان بر چه چيزي سجده مي كردند؟
حميد: بر زميني كه از خاك، فرش شده بود، سجده مي كردند.
محمد مرعي: بعد از رحلت پيامبرصلي الله عليه وآله مسلمانان در عصر خلافت ابو بكر و عمر و عثمان بر چه چيزي سجده مي كردند؟ آيا مسجد فرش داشت؟
حميد: نه، فرش نداشت. آنها نيز بر خاك زمين مسجد سجده مي كردند.
محمد مرعي: بنابراين، به اعتراف شما، پيامبرصلي الله عليه وآله در همه نمازهاي خود بر زمين سجده كرده است. مسلمانان در عصر او و در عصر بعد از او نيز چنين بودند. روي اين اساس، قطعاً سجده بر خاك صحيح است.
حميد: اشكال من اين است كه شيعيان تنها بر خاك، سجده مي كنند، آن هم خاكي كه از زميني گرفته و به صورت مهر درآورده اند. آن را در جيب خود مي نهند و با خود حمل مي كنند و در زمين ديگر مي نهند و بر آن سجده مي كنند.
محمد مرعي: اولاً به عقيده شيعه، سجده بر هر گونه زمين، خواه سنگ فرش باشد و خواه زمين خاكي باشد، جايز است.
ثانياً نظر به اينكه شرط است محل سجده پاك باشد، پس سجده بر زمين نجس جايز نيست. از اين رو، قطعه اي از گِل خشكيده (به نام مهر) را كه از خاك پاك تهيه شده، با خود حمل مي كنند تا در نماز بر خاكي كه مطمئناً پاك و تميز است، سجده كنند، با علم به اينكه آنها سجده بر خاك يا زميني را كه نجس بودن آن را نمي دانند، جايز مي دانند.
حميد: اگر منظور شيعه، سجده بر خاك پاك خالص است، چرا مقداري از خاك را حمل نمي كنند، بلكه «مُهر » حمل مي كنند؟
محمد مرعي: نظر به اينكه حمل خاك موجب آلودگي لباس مي شود و خاك را در هر جا بگذارند، طبعاً دست و لباس، خاك آلود مي شود، شيعيان همان خاك را با آب مي آميزند و گِل مي كنند و سپس همان گل در قالب زيبا، خشك مي شود و به صورت مُهر در مي آيد كه ديگر حمل آن، زحمت نيست و موجب خاك آلودگي لباس و دست نخواهد شد.
حميد: چرا شما بر غير خاك، مانند حصير و قالي و زيلو و... سجده نمي كنيد؟
محمد مرعي: گفتيم غرض از سجده، نهايت خضوع در برابر خداست، اينك مي گوييم: سجده بر خاك، خواه خشكيده (مُهر) و خواه نرم، دلالت بيشتري بر خضوع در برابر خدا دارد؛ زيرا خاك، ناچيزترين اشياء است و ما بالاترين عضو بدن خود (يعني پيشاني) را بر پايين ترين چيز (خاك) در حال سجده مي نهيم تا با خضوع بيشتر، خدا را عبادت كنيم. از اين رو، مستحب است كه جاي سجده پايين تر از جاي دستها و پاها باشد تا بيانگر خضوع بيشتر گردد و همچنين مستحب است در سجده، سر بيني بر خاك نهاده شود تا دلالت بيشتر بر خضوع داشته باشد. بنابراين، سجده بر قطعه اي از خاك خشكيده (مُهر) ، بهتر از سجده بر ساير اشيائي است كه سجده بر آنها رواست؛ چرا كه اگر انسان در سجده پيشاني خود را بر روي سجّاده گران قيمت يا بر قطعه طلا و نقره و امثال آنها و يا بر قالي و لباس گران بها بگذارد، از تواضع و خضوعش كاسته مي شود و چه بسا هيچ گونه دلالتي بركوچكي بنده در برابر خدا نداشته باشد.
با اين توضيح: آيا كسي كه سجده بر خاك خشكيده (مُهر) مي كند تا تواضع و خضوعش در پيشگاه خدا رساتر باشد، مشرك و كافر خواهد بود، ولي سجده بر چيزي (مانند قالي و...) كه زداينده تواضع است، تقرّب به خدا است؟ هر كس چنين تصور كند، تصور باطل و بي اساسي كرده است.
حميد: پس اين كلمات چيست كه بر روي مهر هايي كه شيعه بر آنها سجده مي كند، نوشته شده است؟
محمد مرعي: اولاً همه تربتها داراي نوشته نيست، بلكه بسياري از آنها بدون نوشته است.
ثانياً در بعضي از آنها نوشته شده «سُبْحانَ رَبِّي الْاَعْلي وَ بِحَمْدِهِ » كه اشاره اي به ذكر سجده است ودر بعضي نوشته شده كه اين تربت از زمين كربلاگرفته شده. تو را به خدا سوگند! آيا اين نوشته ها موجب شرك است؟ و آيا اين نوشته ها تربت را از خاكي كه سجده بر آن صحيح مي باشد، خارج مي كند؟
حميد: نه، هرگز موجب شرك و عدم جواز سجده بر آن نيست، ولي يك سؤال ديگر دارم وآن اينكه در تربت زمين كربلا، چه خصوصيتي وجود دارد كه بسياري از شيعيان، مقيد هستند تا بر تربت حسيني، سجده كنند؟
محمد مرعي: رازش اين است كه در روايات ما از امامان اهل بيت عليهم السلام نقل شده كه ارزش سجده بر تربت امام حسين عليه السلام از ساير تربتهاي ديگر بيشتر است.
امام صادق عليه السلام فرمود: «اَلسُّجُودُ عَلي تُرْبَةِ الْحُسَينِ عليه السلام يخْرِقُ الْحُجُبَ السَّبْعَ؛ (24) سجده بر تربت حسين عليه السلام حجابهاي هفتگانه را مي شكافد. يعني موجب قبولي نماز و صعود آن به سوي آسمان مي گردد.
نيز روايت شده كه «آن حضرت فقط بر تربت حسين عليه السلام سجده مي كرد، به خاطر تذلّل و كوچكي در برابر خداي بزرگ.» (25)
بنابراين، تربت حسين عليه السلام داراي يك نوع برتري است كه در تربتهاي ديگر، آن برتري نيست.
حميد: آيا نماز بر تربت حسين عليه السلام موجب قبول شدن نماز در پيشگاه خدا مي شود، هر چند باطل باشد؟
محمد مرعي: مذهب شيعه مي گويد: نمازي كه فاقد يكي از شرائط صحّت باشد، باطل است و قبول نخواهد شد، ولي نمازي كه داراي همه شرائط صحت است، اگر در سجده اش بر تربت امام حسين عليه السلام سجده گردد، موجب ارزش و ثواب بيشتري خواهد شد.
حميد: آيا زمين كربلا از همه زمينها، حتي از زمين مكّه و مدينه برتر است تا گفته شود كه نماز بر تربت حسين عليه السلام از نماز بر همه تربتها برتر مي باشد؟
محمد مرعي: چه مانعي دارد كه چنين خصوصيتي را خداوند در تربت زمين كربلاقرار داده باشد.
حميد: زمين مكه كه همواره از زمان آدم عليه السلام تاكنون، جايگاه كعبه است و زمين مدينه كه جسد مطهّر پيامبرصلي الله عليه وآله را در بر گرفته است، آيا مقامي كمتر از مقام زمين كربلا دارند؟ اين عجيب است! آيا حسين عليه السلام بهتر از جدّش پيامبرصلي الله عليه وآله است؟
محمد مرعي: نه هرگز، بلكه عظمت و شرافت حسين عليه السلام به خاطر عظمت مقام و شرافت رسول خداصلي الله عليه وآله است، ولي راز اينكه خاك كربلا برتري يافته، اين است كه امام حسين عليه السلام در آن سرزمين در راه دين جدّش به شهادت رسيده است. مقام حسين عليه السلام جزئي از مقام رسالت است، ولي نظر به اينكه آن حضرت و بستگان و يارانش، در راه خدا و برپاداري اسلام و استواري اركان دين و حفظ آن از بازيچه هوسبازان، جانبازي كرده و به شهادت رسيده اند، خداوند متعال به خاطر آن، سه ويژگي به امام حسين عليه السلام داده است:
1. دعا در زير قبّه مرقد شريفش به استجابت مي رسد؛
2. امامان، از نسل او هستند؛
3. در تربت او، شفا هست.
آيا اعطاء چنين خصوصيتي به تربت حسين عليه السلام اشكالي دارد؟ و آيا معني اينكه بگوييم: زمين كربلا از زمين مدينه برتري دارد، اين است كه بگوييم: امام حسين عليه السلام بر پيامبرصلي الله عليه وآله برتري دارد تا شما به ما اشكال كنيد؟
احترام به تربت حسين عليه السلام احترام به خدا و جدّ امام حسين عليه السلام، يعني رسول خداصلي الله عليه وآله است.
محمد مرعي مي نويسد: وقتي كه سخن به اينجا رسيد، يكي از حاضران كه قانع شده بود، در حالي كه شادمان بود، برخاست و بسيار سخن مرا ستود و از من تمجيد كرد و كتابهاي شيعه را از من درخواست كرد و به من گفت: «گفتار تو بسيار به جا و شايسته است. من خيال مي كردم كه شيعيان، حسين عليه السلام را برتر از رسول خداصلي الله عليه وآله مي دانند، اكنون حقيقت را دريافتم و از بيانات زيبا و گوياي شما سپاسگزارم. از اين پس، خودم مهري از تربت كربلا را همراه خود بر مي دارم و بر آن نماز مي خوانم. (26)
1) رعد/ 15.
2) احزاب / 21
3) صحيح بخاري، با مقدمه شيخ احمد محمد شاكر، انتشارات دار الجيل، بيروت، الجزء الاول، ج 1، باب تيمم، ص 91.
4) جهت اطلاع بيشتر به كتاب «سيرتنا و سنتنا » مرحوم علامه اميني، ص 126 مراجعه شود.
5) المصنف، لابي بكر عبدالرزاق بن همام الصّنعاني، با تعليق حبيب الرحمن الاعظمي، من منشورات المجلس العلمي، ج 1، ص 391، ح 1528.
6) كنز العمال في سنن الاقوال و الافعال، علي المتقي الهندي، مؤسسه الرسالة، بيروت، الطبعة الخامسة، 1405 ق، 1985 م، ج 7، ص 465، ح 19809.
7) ارشاد الساري، لشرح صحيح البخاري، شهاب الدين القسطلاني القاهري الشافعي، بهامشة صحيح مسلم بشرح النّووي، داراحياء التراث العربي، بيروت، ج 1، ص 405؛ صحيح البخاري بشرح الكرماني، ج 4، كتاب الصلاة، ص 45، ذيل حديث 375.
8) الاصابه في تمييز الصحابة، لابن حجر العسقلاني، دارالكتب العربي، بيروت، ج 1، ص 490، شماره 2562.
9) اِذا صَلّي أَحَدُكُمْ فَلْيلْزَمُ جَبهَتَهَ وَ أَنْفَهَ الْأَرْضَ حَتّي تَخْرُجَ مِنْهُ الْرَّغْمَ.» (النهاية في غريب الحديث و الاثر، لابن اثير، مؤسسه اسماعيليان، قم، چاپ چهارم، 1364، ج 2، ص 238.)
10) احكام القران، لابي بكر احمد بن علي الرازي الجصّاص الحنفي، دار الكتاب العربي، بيروت، ج 3، ص 209.
11) سيرتنا و سنتنا، علامه اميني، الطبعة الثانية، سنة 1368، طهران، ص 126، به نقل از صحيح البخاري، ج 1، ص 163؛ سنن بيهقي، ج 2، ص 102.
12) بَصَرْتُ عَيناي رَسُولَ اللَّه صلي الله عليه وآله عَلي جَبينهِ وَ أَنْفِهِ أَثَر الْمَاءِ وَ الطّينِ.» (سنن النسائي، بشرح جلال الدين سيوطي، و حاشية الامام السندي، دار احياء التراث العربي، بيروت، ج 2، ص 208، السجود علي جبين.
13) عَنْ مَيمُونةَ قَالَتْ كَانَ النَّبِي صلي الله عليه وآله يصلِّي عَلي الْخُمْرَةِ.» (فتح الباري، للعسقلاني الشافعي، داراحياء التراث العربي، بيروت، چاپ دوم، 1402 ق، ج 1، ص 390.)
14) قالَ أبوسَعيدٍ: دَخَلْتُ عَلي رَسُولِ اللَّه صلي الله عليه وآله وَهُوَ يصَلّي علي حصيرٍ.» (السنن الكبري، للبيهقي، دارالصادر، بيروت، طبع اول، سنة 344 ق، ج 1، ص 212.)
15) اِذا كَانَ أَحَدُكُمْ يصَلّي فَلْيحسُرِ الْعِمامَةَ عَنْ جَبْهَتِهِ.» (السنن الكبري، للبيهقي، با پاورقي الجوهر النّقي، دارالمعرفة، بيروت، ج 2، ص 105.)
16) كُنْتُ أُصَلّي الظُّهْرَ مَعَ رَسُول اللَّهِ صلي الله عليه وآله فَآخُذُ قَبْضَةً مِن الْحصاءِ لِتَبْرِد في كَفّي أَضَعَهَا لِجَبْهَتِي أَسْجُدُ عَليهَا لِشِدّةِ الْحَرّ.» (السنن الكبري، للبيهقي، دار صادر، بيروت، سنة 1344 ق، الطبعة الاولي، ص 439، كتاب الصلوة، باب ما روي في التعجيل بها في شدّة الحر.)
17) كَتَبَ اِلَي عَلي بْنُ عَبَّاسٍ رَضِي اللَّهُ عَنْهُ، أنْ ابْعَثْ اِلي بِلَوحٍ مِنْ اَحْجارِ الْمَروةِ أسْجُد عَلَيهِ.» (اخبار مكة (ازرقي) ، ج 3، ص 151، به نقل از «رزين.»)
18) اِنَّ أبابَكْرَ كَانَ يسْجُدُ أوْ يصَلّي عَلَي الْأرْضِ...» (المصنف، لابي بكر عبدالرزاق بن همام الصّنعاني، با تعليق حبيب الرحمن الاعظمي، من منشورات العلمي، ج 1، ص 397، ح 1552.)
19) اِنَّ ابْنَ مَسْعُودٍ لايسْجُدُ - أوْ قالَ: لايصَلّي - اِلّا عَلَي الْارَضِ.» (همان مدرك، ح 1553.)
20) وسائل الشيعه، شيخ حر عاملي، كتاب الصلوة، ابواب ما يسجد عليه، ج 3، ص 593، ح 7.
21) بحارالانوار، محمد باقر مجلسي، مؤسسة الوفاء، بيروت، چاپ دوم، 1403، ه، 1983 م، ج 82، ص 147، به نقل از علل الشرائع، ج 2، ص 30.
22) صد و يك مناظره جالب و خواندني، محمد محمدي اشتهاردي، دفتر نشر انديشه اسلامي، چاپ اول، 1372، انتشارات علامه، صص 198 - 201، به نقل از الاحتجاجات العشرة مع العلماء، في المكة و المدينة، صص 13 - 15.
23) صحيح بخاري، الجزء الاول، ج 1، باب تيمم، ص 91.
24) بحار الانوار، ج 85، ص 153.
25) همان، ص 158؛ ارشاد القلوب، ص 141.
26) لماذا اخترت مذهب الشيعة، الشيخ محمد مرعي الانطاكي، مركز النشر التابع لمكتب الاعلام الاسلامي، 1417، ق، 1375 ش، صص 464 - 475، اقتباس ترجمه از يكصد مناظره جالب وخواندني، ص 211.
منبع : ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره78