سیره علمی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

عبدالکریم تبریزی

نسخه متنی
نمايش فراداده
سيره علمي پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله
علم وعالمان در كلام خاتم پيامبران
عبدالکريم تبريزي
آيين مترقي اسلام از روزي كه در صحنه تاريك گيتي درخشيد و فكر و انديشه انسانها را با نور ايمان روشن ساخت، براي زدودن غبار جهل و ناداني از وجود انسانها تلاش بي وقفه اي را آغاز كرد. بزرگ رهبر جهان اسلام، حضرت خاتم الانبياءصلي الله عليه وآله در طول 23 سال از آغاز بعثت خويش تا روز رحلت، همواره مسلمانان را به كسب دانش ترغيب و تشويق مي كرد و جهل و ناداني را زمينه ساز بدبختي و هلاك مردم به شمار مي آورد.
آن حضرت با تلاوت آيات وحياني قرآن اين سؤال را در اذهان افراد بشر مطرح كرد كه: «هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ »؛(1) «آيا دانايان با نادانان برابرند؟»
از منظر اسلام علم و دانش همانند نوري است كه بر تمام ابعاد زندگي تابيده و زواياي تاريك آن را روشن مي سازد و كساني كه از علم و دانش بهره اي ندارند، در ظلمات و تاريكيها به سر مي برند و هر لحظه ممكن است در دره هاي هلاكت بار زندگي سقوط كنند. (2)
خداوند در سوره انعام به همين نور علم و معرفت اشاره كرده، مي فرمايد: «أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها »؛(3) «آيا كسي كه مرده بود، سپس او را زنده كرديم و نوري برايش قرار داديم كه با آن در ميان مردم راه برود، همانند كسي است كه در ظلمتها باشد و از آن خارج نگردد؟»
آري، از منظر اسلام و رهبران معصوم و دورانديش آن، علم و دانش نوري است كه خداوند به قلب و دل هر كس كه بخواهد مي تاباند. (4)
نور علم است و علم پرتو عقل // روشن است اين سخن چه حاجت نقل
علم داري مشو به راه ذليل // علم بس راه را چراغ و دليل
علم نور است و جهل تاريكي // علم راهت بود به باريكي
علم خود را مكن ز عقل جدا // تا بداني كه كيست عقل و خدا
تن به دانش سرشته بايد كرد // دل به دانش فرشته بايد كرد
تن بي روح چيست؟ مشتي گرد // روح بي علم چيست؟ بادي سرد
به همين جهت رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله با عبارات حكيمانه اي مسلمانان را به كسب دانش ترغيب مي كرد كه همان كلمات روشني بخش در طول تاريخ همچون چراغي پرفروغ دلهاي معرفت طلبان و حقيقت جويان را منور كرده است. آن بزرگوار چنان در اين زمينه گام برداشت كه براي پيروان خود در اين مورد جاي عذر باقي نگذاشته است. آن حضرت در معروف ترين جمله خود فرمود: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَي كُلِّ مُسْلِمٍ أَلَا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ بُغَاةَ الْعِلْمِ؛(5)جستجوي علم بر هر مسلماني لازم است. آگاه باشيد كه خداوند طالبان علم را دوست دارد.»
رسول خداصلي الله عليه وآله در اين جمله حكيمانه، فراگيري دانش را براي طبقه و قشر مخصوصي لازم ندانسته است، بلكه هر فرد مسلماني، تحت هر شرائطي بايد در انديشه كسب علم و دانش باشد.
يك انسان مسلمان و تربيت يافته مكتب حياتبخش اسلام چنان به تحصيل علم و دانش اشتياق دارد كه اگر وي را در گزينش اموال دنيا و آموزش علم آزاد بگذارند، او بدون ترديد به سوي علم كشيده مي شود و علم را با هيچ چيز در دنيا معاوضه نمي كند؛ چرا كه او يقين دارد دانش همانند نوري روح و جانش را روشن مي كند

در سيره و سخن آن گرامي، زمان كسب دانش از روز اول زندگي تا آخر آن مي باشد و زمان و مكان خاصي برايش نيست و محدوديتي براي فراگيري دانش وجود ندارد.
فردوسي هم در اين زمينه گفته است:
چنين گفت پيغمبر راستگوي // ز گهواره تا گور دانش بجوي
تربيت يافتگان مكتب حضرت خاتم الانبياءصلي الله عليه وآله آموخته بودند كه علم را در هر جا كه باشد، بايد به دست آورند و اين جمله حضرت نصب العين آنان قرار گرفته بود: «اُطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّينِ؛(6) دانش را بجوييد گر چه در (منطقه دور دستي همانند) چين باشد. »
در اين راستا، شاگردان آن حضرت براي كسب معرفت و آگاهي به دورترين مناطق سفر مي كردند و بر گنجينه اندوخته هاي علمي خود مي افزودند. در تاريخ آمده است:
بعد از رحلت پيامبرصلي الله عليه وآله، جابر بن عبدالله انصاري وقتي اطلاع يافت يكي از ياران آن حضرت كه در مصر سكونت داشت، گفتاري در موضوع قصاص در روز قيامت از رسول خداصلي الله عليه وآله آموخته است كه وي آن را نشنيده بود، شتري آماده كرد و به قصد سفر توشه فراهم ساخت. يك ماه تمام وقت صرف كرد تا از مدينه به مصر رفت و به منزل عبد الله بن انيس رسيد.
به او اطلاع داد كه جابر بن عبد الله هستم و از مدينه آمده ام. عبدالله صحابي گران قدر پيامبرصلي الله عليه وآله با شنيدن نام جابر با شتاب به نزد او آمد، با جابر رو بوسي و احوالپرسي كرد و او را به نحو شايسته اي پذيرايي كرد. جابر علت سفر خود را گفت كه من براي آموختن حديثي از رسول خداصلي الله عليه وآله كه آن را نمي دانم، به نزد شما آمده ام. او نيز آن روايت آموزنده را كه در موضوع معاد بود، براي جابر نقل كرد. (7)
شيخ بهايي مي گويد:
مالي كه ز تو كس نستاند علم است // حرزي كه ترا به حق رساند علم است
جز علم، طلب مكن تو اندر عالم // چيزي كه ترا ز غم رهاند علم است
فراواني مطالبي كه از پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله در مورد ارزش علم و دانش، معيار علم و دانش، مقام دانشمندان، حقوق معلمان و متعلمان، اصناف دانشمندان، ضرورت تعليم و تعلم، فضيلت طلب علم و... وارد گرديده است، موجب شده مسلمانان با عمل به دستورات آن حضرت در زمينه علم و دانش چنان پيشرفت كنند كه بسياري از كشورها و ملتهاي جهان را تحت تأثير خود قرار دهند و بيگانگان را نيز وادار به تحسين نمايند.
ويل دورانت مي گويد: «برجهاي بلند كليساها مديون مناره هاي مساجد است. تمدن علمي و هنري و فرهنگي كشورهاي اروپايي برگرفته از علم و دانش مسلمانان است. مسلمانان متخصص در زمينه هاي سياست، ادبيات، جغرافيا، رياضيات، هيئت، شيمي، فلسفه، طب، معماري، و نظامي در واقع معلمان تمدن غرب محسوب مي شوند.»

منزلت دانشمندان
بسياري از آيات قرآن مردم را به تعقل، تدبر، بهره گيري از نيروي شعور و ادراك توصيه مي كند و ساير اعمال و رفتارهاي نيك معنوي و دنيوي را در پرتو نيروي عقل و علم مي سنجد. عبادت بدون تفكر در صنع الهي و تلاوت قرآن بدون تدبر، جايگاه ارزشمندي در معارف الهي ندارد. در نتيجه، عمل بر طبق برنامه هاي حياتبخش آيين توحيدي اسلام جداي از معرفت و تعقل و تدبر معنا و مفهوم پيدا نمي كند.
رسول خداصلي الله عليه وآله با توجه به اين مبنا در سخني آگاهي بخش مي فرمايد: «سَاعَةٌ مِنْ عَالِمٍ يَتَّكِئُ عَلَي فِرَاشِهِ يَنْظُرُ فِي علمِهِ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ الْعَابِدِ سَبْعِينَ عَاماً؛(8) ساعتي از دانشمندي كه بر جايگاه خود تكيه زده و به مطالعه و تحقيق مشغول است، از هفتاد سال عبادت يك عابد بهتر است. »
از منظر پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله عالماني كه با نور علم، وجود خويش و جامعه را روشني بخشند، از شهيدان راه خدا مقامي بالاتر دارند. آن گرامي در كلامي كه با حضور اميرمؤمنان علي عليه السلام بيان فرمود، به اين نكته اشاره مي كند: «إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ وُزِنَ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ بِدِمَاءِ الشُّهَدَاءِ فَيُرَجَّحُ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ عَلَي دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ؛(9) در روز قيامت مركّب عالمان با خون شهيدان وزن مي شود. پس مركّب عالمان بر خون شهيدان برتري داده مي شود.»

ميراث پيامبران عليهم السلام
بدون ترديد سرچشمه علم و دانش، پيامبران الهي و فرستادگان حضرت حق هستند. رسول خداصلي الله عليه وآله بارها اين سخن را تكرار مي فرمود كه «إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاء؛(10) همانا دانشمندان وارثان پيامبران اند. »
آن حضرت در سخن ديگري، اكرام اهل دانش را همانند گرامي داشتن خدا و رسول صلي الله عليه وآله قلمداد كرده، مي فرمايد: «اَكْرِمُوا الْعُلَمَاءَ فَاِنَّهُمْ وَرَثَةُ الْاَنْبِيَاءِ فَمَنْ اَكْرَمَهُمْ فَقَدَ اَكْرَمَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ؛(11) دانشمندان را گرامي بداريد چون آنان وارثان پيامبران اند! پس هر كس آنان را گرامي بدارد، همانا خدا و رسولش را تكريم كرده است.»
نزديك ترين مقام در اين عالم به شايسته ترين انسانها، يعني رسولان خداوند، همانا دانشمندان و عالمان مي باشند. رسول اكرم صلي الله عليه وآله فرمود: «ثَلَاثَةٌ يَشْفَعُونَ إِلَي اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَيُشَفِّعُهُم الْأَنْبِيَاءُ ثُمَّ الْعُلَمَاءُ ثُمَّ الشُّهَدَاءُ؛(12) سه گروه در روز قيامت به سوي خداوند عزيز و جليل شفاعت مي كنند و خداوند شفاعتشان را مي پذيرد. آنان، انبياء، بعد علماء و بعد شهداء هستند.»

برترين انتخاب
يك انسان مسلمان و تربيت يافته مكتب حياتبخش اسلام چنان به تحصيل علم و دانش اشتياق دارد كه اگر وي را در گزينش اموال دنيا و آموزش علم آزاد بگذارند، او بدون ترديد به سوي علم كشيده مي شود و علم و دانش را با هيچ چيز در دنيا معاوضه نمي كند؛ چرا كه او يقين دارد دانش همانند نوري روح و جانش را روشن مي كند و او را در صعود به قله هاي كمال ياري مي دهد. اما مظاهر دنيوي اگر بيشتر از نياز انسان باشد و به صورت صحيح مورد استفاده قرار نگيرد، موجب غم و غصه و ناراحتي است. علم در بهتر انديشيدن ياور انسان است و دل را زنده مي كند و اگر شرائط و حق آن به جا آورده شود، معيار ارزش افراد و ميراث گران بهاي انبياء الهي عليهم السلام و برگزيدگان حق است.
جابر بن عبد الله انصاري يكي از پرورش يافتگان مكتب نبوي است. او در يكي از روزها كه به محضر پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله رفته بود، مورد خطاب آن حضرت قرار گرفت و رسول خداصلي الله عليه وآله به او فرمود: اي جابر! آيا دوست داري آن يازده بُز را كه در منزل هست، به تو بدهم؟ يا اينكه چند كلمه دانش كه در قالب دعاست و به تازگي جبرئيل عليه السلام به من آموخته است، به تو بياموزم؟ جابر گفت: به خدا قسم! من به مال دنيا نياز دارم، اما اين كلمات حكمت آميز در نزد من خيلي بهتر است و آموختن آن را بيشتر دوست دارم. پيامبر فرمود: بگو: «اَللَّهُمَّ اَنْتَ الْخَلاَّقُ الْعَظيمُ اَللَّهُمَّ اِنَّكَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ اَللَّهُمَّ اِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ اَللَّهُمَّ رَبَّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ اَللَّهُمَّ اِنَّكَ اَنْتَ الْجَوَادُ الْكَرِيمُ فَاغْفِرلِي وَ ارْحَمْنِي وَ عَافِنِي وَ ارْزُقْنِي وَ اسْتُرْنِي وَ اجْبُرْنِي وَ ارْفَعْني وَ اهْدِني وَلَا تُضِلَّنِي وَ اَدْخِلْنِي الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِكَ يَا اَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ؛ خداوندا! تو آفريدگار بزرگ هستي. بارالها! تو همانا شنونده و آگاهي. الهي! تو بخشنده و مهرباني. خداوندا! تو صاحب عرش عظيمي. معبودا! تو داراي جود و كرامتي. پس مرا ببخش و بر من رحم كن و عافيتم ده و روزي عنايتم كن و عيبهايم را بپوشان و شكستهايم را جبران نما و رتبه ام را بالا ببر (و به مقامات عالي برسان) و هدايتم كن و هرگز گمراهم نكن و مرا به بهشت داخل گردان! تو را قسم مي دهم به رحمت (واسعه و گسترده) ات. اي مهربان ترين مهربانان!»
بعد از قرائت اين قطعه دعا، پيامبرصلي الله عليه وآله آن را بارها تكرار كرد تا جابر كاملاً ياد گرفت و حفظ كرد. رسول اكرم صلي الله عليه وآله به جابر توصيه كرد كه اين دعا را به خاطرت بسپار و به فرزندانت آموزش بده و به نسلهاي بعدي نيز به يادگار بگذار!

بعد از آموزش اين دعا حضرت رسول صلي الله عليه وآله احسان خود را كامل كرد و به جابر فرمود: بزها را هم با خودت ببر! جابر با خوشحالي آنها را به خانه اش برد. (13)
چه زيباست كه انسان به مرحله اي از كمال برسد كه دانش و معرفت را بر اموال و زرق و برق دنيا ترجيح دهد؛ به ويژه آنكه نياز مبرم به اموال دنيوي هم داشته باشد.
علم دريايي است بي حد و كنار // طالب علم است غواص بحار
گر هزاران سال باشد عمر او // او نگردد سير خود از جستجو

كدام دانش؟
اساساً اين همه سفارش و تأكيد بر علم و دانش كه در متون ديني ما از زبان پيشوايان معصوم عليهم السلام صادر شده است، كدام علم و دانش است؟ آيا علم دين است يا علومي كه براي بشر در هر عصري لازم است؟
به نظر مي رسد انسان براي رسيدن به كمال معنوي بايد بتواند تمام نيازهاي خود را در اين خصوص رفع كند، اعم از اينكه در موضوعات ديني باشد يا غير آن؛ زيرا دين مبين اسلام مي خواهد پيروانش در دنيا و آخرت به عزت و سعادت برسند و مسلمانان از نظر اقتصادي، اجتماعي، سياسي، فرهنگي، نظامي و در تمام رشته هاي مختلف علوم و فنون، مستقل و بي نياز از بيگانگان باشند و اين نتيجه، در صورتي امكان پذير است كه در همه رشته ها، عالمان و دانشمندان ويژه پرورش يابند و آن را ترويج كنند. بنابراين، منظور از علم و دانش هر رشته اي از علوم است كه مسلمانان در عصر خود به آن نياز دارند.
اما آيا آموزش اين علوم فقط به خاطر عمران و آبادي و بي نيازي از ديگران است؟ يا هدفي والاتر در اين سفارشات نهفته است؟ قرآن مجيد در اين زمينه به ما مي آموزد كه اساساً آن علمي ارزشمند است كه ما را به سوي حق و ارزشهاي متعالي برخاسته از اصول وحياني اسلام رهنمون شود. قرآن در سوره سبأ مي فرمايد: «وَ يَرَي الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَ يَهْدي إِلي صِراطِ الْعَزيزِ الْحَميدِ »؛(14) «كساني كه به ايشان علم داده شده، مي دانند آنچه از سوي پروردگارت بر تو نازل شده حق است و به راه خداوندِ عزيز و حميد هدايت مي كند.»
پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله در مورد نشانه هاي دانش راستين مي فرمايد: «عَلَامَةُ الْعِلْمِ فَأَرْبَعَةٌ الْعِلْمُ بِاللَّهِ وَ الْعِلْمُ بِمُحِبِيه وَ الْعِلْمُ بِفَرَائِضِه وَ الْحِفْظُ لَهَا حَتَّي تُؤَدَّي؛(15)نشانه دانش راستين چهار چيز است: شناخت خدا، شناسايي دوستانش، دانستن قوانين الهي و اهتمام در پاسداري از ارزشهاي الهي.»
طبق اين بينش، علمي از منظر قرآن و پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله ارزشمند است كه راهنماي حق باشد، انسان را به سوي كمال و فضائل هدايت كند، مسلمانان را در پاسداري از قوانين حق مصمم تر كند و معرفت و شناخت آنان را نسبت به مبدأ و معاد بيشتر گرداند.
رسول خداصلي الله عليه وآله در وصيتش به اباذر، او را از دانشهايي كه انسان را از خداوند دور مي كند و حجابي ميان حق و انسان مي شود، بر حذر داشت و فرمود: «يَا أَبَاذَرٍّ مَنْ أُوتِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَا يَبْكِيهِ لَحَقِيقٌ أَنْ يَكُونَ قَدْ أُوتِي عِلْما لَا يَنْفَعُهُ؛(16) اي اباذر! به هر كسي كه دانشي داده شود كه او را نگرياند، حقيقتاً دانشي بي فائده به او داده شده است.»
دل شود گر به علم بيننده // راه جويد به آفريننده
پس دانش و علمي را اسلام مورد تأييد قرار مي دهد كه او را به سوي حق رهنمون شود، خواه علم دين باشد و خواه علوم ديگر. ممكن است شخصي با فراگيري علوم ديني نتواند در راه قرب حق از آن بهره گيرد و مشمول عتاب خداوند شود، اما عالمي ديگر در رشته اي از ساير علوم پيشرفت كرده باشد و به وسيله آن به خداوند نزديك گردد؛ گرچه طبيعتاً علماء دين بيشتر به خدا نزديك اند و پاسداري از قوانين آن را بر عهده دارند.
1) الزمر / 9.
2) و جعلنا له نوراً، اي علماً متولداً من ايمانه. (الميزان، ذيل آيه)
3) انعام / 122.
4) اَلْعِلْمُ نُورٌ يَقْذِفُهُ اللَّهُ فِي قَلْبِ مَنْ يَشَاءُ". (مصباح الشريعة، ص 16)
5) الكافي، ج 1، ص 30، ح 1.
6) المستدرك، ج 2، ص 437.
7) همان.
8) تفسير مجمع البيان، ج 2، ص 258.
9) بحارالانوار، ج 2، ص 16، ح 35.
10) الكافي، ج 1، ص 34، ح 1.
11) الجامع الصغير، ج 1، ص 212.
12) بحارالانوار، ج 2، ص 15، ح 29.
13) تاريخ مدينه دمشق، ج 11، ص 231؛ كنز العمال، ج 2، ص 695.
14) سبأ / 6.
15) بحارالانوار، ج 1، ص 119.
16) مكارم الاخلاق، ص 461.
منبع : ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره76