يتيم نوازي
كودك يتيمي به حضور رسول خدا (ص) آمد و چنين عرض كرد: پدرم از دنيا رفته ، مادرم ، بينوا و بي بضاعت است ، خواهرم ، شوهر و سرپرست ندارد، از چيزهائي كه خدا به تو عنايت فرموده به من اطعام كن ، تا خداوند خشنود گردد. پيامبر (ص) تحت تاءثير قرار گرفت به او فرمود: چقدر نيكو سخن مي گوئي ؟. سپس به بلال حبشي فرمود با شتاب به حجره هاي همسران من برو، و جستجو كن ، اگر چيزي از طعام هست بياور. بلال رفت و به جستجو پرداخت و مشتي خرما كه 21 عدد بود، يافت و به حضور پيامبر (ص) آورد. پيامبر مهربان اسلام (ص) خرماها را سه قسمت كرد، هفت عدد آن را به آن كودك يتيم داد، و فرمود بقيه را بگير، هفت عدد آن را به مادرت بده و هفت عدد ديگر را به خواهرت بده ، كودك يتيم در حالي كه خوشحال بود از نزد رسول خدا (ص) رفت ، در اين هنگام ، معاذ (يكي از اصحاب) برخاست و دست نوازش بر سر آن كودك يتيم كشيد و با گفتاري مهرانگيز، كودك را تسلي خاطر داد. پيامبر (ص) به معاذ فرمود: اي معاذ! تو و اين كار تو را ديدم ، همينقدر بدان ، هر كس سرپرستي يتيمي كند، و دست نوازش بر سر او بكشد، خداوند بهر موئي كه از زير دستش مي گذرد، حسنه و پاداش خوبي به او مي دهد، و گناهي از گناهان او را محو مي كند، و بر درجه و مقام معنوي او مي افزايد.
داستان دوستان/محمد محمدي اشتهاردي