مرگ حق است

عليرضا حاتمي

نسخه متنی
نمايش فراداده
مرگ حق است
بعد از آنكه حجة الاسلام و المسلمين حاج سيد احمد خميني رحمه الله عليه از وفات شهادت گونه برادرش آية اللّه حاج آقا مصطفي (ره) مطّلع مي شود پيكر پاك برادر را تا بيمارستان همراهي مي كند و سپس به منزل مراجعت مي كند امّا به اندروني وارد نمي شود. او به قسمت بيروني منزل (محلّ ديدارها) رفته و دو تن را نزد امام رحمه الله عليه مي فرستد تا به ايشان بگويند حال حاج آقا مصطفي خوب نيست . امام خميني حاج احمد آقا را احضار كرده و مي گويد: مي خواهم به عيادت مصطفي در بيمارستان بروم .
در اين موقع حاج احمد آقا از اندروني بيرون آمده و از آية اللّه حاج شيخ غلامرضا رضواني مي خواهد كه به امام اظهار دارد: اطبّاء ملاقات با حاج سيّد مصطفي را منع كرده اند. امام مجدّداً سيّد احمد آقا را احضار كرده و اين بار از او مي پرسد: مصطفي فوت كرده است ؟
سيّد احمد آقا با گريه به امام پاسخ مي گويد. امام در همان حالت مي نشيند و در حالي كه دستانش را بر زانوهاي خود قرار داده انّا للّه و انّا اليه راجعون را زمزمه مي كند. برخلاف انتظار همگان در حالي كه ضربه سنگيني به او وارد آمده سايرين را تسليت مي دهد و در پاسخ احمد آقا كه به سختي مي گريست گفت : مرگ حق است . خداوند هديه اي به ما داده بود و از ما باز پس گرفت . آنگاه فرمود: ما موجودات ضعيفي هستيم كه با اين حوادث اظهار ضعف و عجز مي كنيم و بعد حكاياتي از بزرگان و عرفايي نقل كرد كه چگونه در برابر مصائب از خود بردباري و صبر نشان دادند. اهل خانه و دفتر از بيم آنكه اين حادثه موجب حادثه ديگري براي شخص امام نشود پزشكي را براي گرفتن نوار قلب به خانه آوردند. امّا امام به آنها گفت : بهتر است آقايان براي خودشان نوار قلب بگيرند. ايشان در مراسم تدفين به ندرت شركت مي جست . روش حضور ايشان در اين گونه مراسم چنان بود كه پنج دقيقه پيش از حركت دادن جنازه حاضر مي شد و بعد از آن در حالي كه حدود بيست يا سي متر را به همراه جنازه حركت مي كرد به آرامي از صف تشييع كنندگان خارج مي شد و به خانه باز مي گشت . او در مراسم تشييع فرزندش آقا مصطفي نيز چنين كرد!
داستانهايي از علما / عليرضا حاتمي