دوستی در قرآن و حدیث

محمد محمدی ری شهری

نسخه متنی -صفحه : 731/ 16
نمايش فراداده

حق انتخاب دوست

اشكالى كه در زمينه ساماندهى جامعه مبتنى بر محبّت قابل طرح است ، اين است كه آيا اسلام ، اجازه مى‏دهد انسان با هركس كه خواست ، دوست شود ؟ آيا در اسلام ، انسان حق دارد با كسانى كه به انحرافات اعتقادى ، اخلاقى و عملى مبتلا هستند ، پيوند محبّت برقرار كند ؟ و اگر حق ندارد ، چگونه مى‏توان ادّعا كرد كه اسلام ، دين محبّت است و جامعه آرمانىِ آن ، جامعه‏اى مبتنى بر محبّت است ؟

منطق عقل و فطرت در دوستى

پاسخ اين است كه منطق اسلام در دوستى و دشمنى ، مانند ساير امور ، منطق عقل و فطرت است . عقل و فطرت انسان ، زيبايى را دوست مى‏دارد و زشتى را دشمن . اسلام نيز در باب دوستى و دشمنى ، چيزى جز اين نمى‏گويد .

به همان ميزان كه دوست داشتن زيبايى‏ها براى انسان و جامعه انسانى ، سازنده و تكامل‏آفرين است ، علاقه به زشتى‏ها و پليدى‏ها ، ويرانگر و خطرناك است . از اين رو ، خدايى كه اسلام به جامعه انسانى معرّفى مى‏كند ، زيباست و زيبايى را دوست دارد و زشتى و پليدى را دشمن مى‏دارد. در منطق خداپرستان راستين كه همان منطق عقل و فطرت است ، انسان بايد دوست زيبايى‏ها و دشمن زشتى‏ها باشد .

بى‏ترديد ، دوستى با كسانى كه به بيمارى‏هاى اعتقادى ، اخلاقى و عملى مبتلا هستند ، موجب سرايت بيمارى مى‏گردد و هيچ منطقى نمى‏تواند آن را تجويز كند و از اين رو ، مبتنى بودن جامعه آرمانى در اسلام بر محبّت ، بدين معنا نيست كه اسلام ، بر خلاف منطق عقل و فطرت ، اجازه مى‏دهد زشتى‏ها و بيمارى‏هاى فرهنگى و اجتماعى ، فراگير شود؛ بلكه درست به عكس ، اسلام مى‏خواهد با مبارزه با اين بيمارى‏ها جامعه‏اى بسازد كه چيزى جز محبّت ، بر آن حاكم نباشد ،