دوستی در قرآن و حدیث

محمد محمدی ری شهری

نسخه متنی -صفحه : 731/ 287
نمايش فراداده

747 . امام صادق عليه‏السلام : چون امير مؤمنان بر منبر بالا مى‏رفت ، مى‏فرمود : «شايسته مسلمان ، آن است كه از برادرى با سه تن بپرهيزد : بدكارِ بى‏شرم ، احمق و دروغگو .

امّا بدكارِ بى‏شرم ، رفتار خود را برايت مى‏آرايد و دوست دارد كه تو نيز چون او باشى ، در كار دين و قيامتت به تو كمك نمى‏كند و نزديك شدن به او ، مايه جفا و سخت‏دلى است و رفت و آمدش ننگى است براى تو .

امّا احمق ، تو را به خيرى راهنمايى نمى‏كند ، و گرچه خود را رنجه و خسته كند ، انتظار آن كه بدى را از تو دور كند ، از او نمى‏رود و چه بسا بخواهد به تو سودى برساند ، امّا به تو ضرر بزند ؛ پس مرگش بهتر از زندگى‏اش و خاموشى‏اش بهتر از سخن گفتنش و دورى‏اش بهتر از نزديكى‏اش است .

امّا دروغگو ، با او زندگى برايت گوارا نخواهد بود . سخنت را پيش ديگران مى‏برد و سخن ديگران را نزد تو مى‏آورد . هرگاه دروغى ببافد و آن را به سر رساند ، آن را با دروغ ديگرى همچون آن ، درمى‏پيوندد ، تا آن جا كه گاه ، سخنِ راست مى‏گويد ؛ امّا تصديقش نمى‏كنند . ميان مردم ، با دشمنى جدايى مى‏اندازد و در دل‏ها تخم كينه مى‏كارد . پس ، از خداى عز و جلبترسيد و خود را بپاييد» .

7 / 5

آنچه سزاوار دوستى نيست

قرآن

(چون شبْ او را فرو گرفت ، ستاره‏اى ديد . گفت : «اين ، پروردگار من است» و چون [ستاره ]غروب كرد ، گفت : «غروب كنندگان را دوست ندارم») .

(براى مردم ، دوستىِ خواستنى‏ها (از زنان ، فرزندان ، هميان‏هاى زر و سيم و اسبانِ داغ خورده و چارپايان و زراعت) ، آراسته شده است . همه اينها متاع زندگى

دنياست ، حال آن كه بازگشتگاه خوب ، نزد خداست» .