1025 . رسول خدا صلىاللهعليهوآله : مردى راهىِ ديدار برادر (دوست) خود در روستايى شد . خداوند ، فرشتهاى بر سرِ راه او قرار داد . چون آن مردْ پيش آمد ، فرشته از او پرسيد : «به كجا مىروى ؟». پاسخ داد : «به ديدار برادرى كه در اين روستا دارم ، مىروم» . پرسيد : «آيا نعمتى نزد او دارى كه براى رسيدنِ به آن ، نزدش مىروى ؟».
پاسخ داد : «نه ، جز اين كه او را در راه خداوند عز و جل دوست دارم» .
فرشته گفت : «من نيز پيامآور خدا به سويت هستم كه خداوند ، تو را دوست دارد ، همانگونه كه تو در راهش دوستى مىورزى» .
1026 . رسول خدا صلىاللهعليهوآله : خداوند عز و جل فرمود : «دوستىام با آنانكه در راه من يكديگر را دوست مىدارند ، قطعى است؛ و دوستىام با آنانكه در راه من به يكديگر مىبخشند ، قطعى است؛ و دوستىام با آنانكه در راه من با يكديگر دوستى مىكنند ، قطعى است ؛ و دوستىام با آنانكه در راه من به ديدار يكديگر مىروند، قطعى است؛ و دوستىام با آنانكه در راه من با يكديگر مىپيوندند ، قطعى است» .
1027 . رسول خدا صلىاللهعليهوآله : خداوند متعال مىفرمايد : «دوست داشتن آنانكه در راه من يكديگر را دوست مىدارند ، در راه من با يكديگر همنشينى مىكنند ، در راه من بهديدار يكديگر مىروند و در راه من به يكديگر مىبخشند، بر من واجب است».
1028 . مسند ابن حنبل ـ به نقل از عبادة بن صامت ـ : شنيدم پيامبر خدا از خداوند عز و جلنقل مىكرد كه مىفرمايد : «دوستىام با آنانكه در راه من يكديگر را دوست مىدارند ، قطعى است ؛ و دوستىام با آنان كه در راه من به يكديگر مىبخشند ، قطعى است ، و دوستىام با آنان كه در راه من به ديدار يكديگر مىروند ، قطعى است ؛ در روزى كه سايهاى جز سايه خدا نيست ، آنان كه در راه من يكديگر را دوست داشتهاند ، بر منبرهايى از نور در سايه عرش قرار دارند» .