شد» ... .
با توجّه به اينكه بيننده خواب ، از جريان كارِ آن مرحوم در مورد اين كتاب بىاطّلاع بوده ، مىتوان اطمينان يافت كه اين رؤيا از رؤياهاى صادقه است . لذا از آقاى نقوى خواستم كه آقاى سيّد ظهير ، عين آنچه را در رؤيا ديده ، برايم بنويسد . ايشان نوشت :
بنده چند سالى با مرحوم آقاى سيّد محمّد رضا نقوى ـ اعلى اللّه مقامه ـ آشنايى و رفاقت داشتم . او دو روز بعد از وفاتش به خواب من آمد (شب چهارشنبه نزديك اذان صبح) و به من گفت : «حالم بسيار خوش است . زياد به فكر من نباشيد . فقط در دعاها مرا فراموش نكنيد . بعضىها به من مىگفتند : هميشه مشغول كار تايپ و تنظيم كتابها هستى و دارى وقتت را ضايع مىكنى ؛ [امّا ]تايپ و تنظيم كتاب مفاتيح الجنان و المحبّة فى الكتاب والسنة (به اردو) ، خيلى به دردم خورد و باعث نجاتم شد!
آرى ، آنچه بيش از هر چيز ديگر ، براى انسان در اين جهان و جهانِ پس از مرگ ، كارساز است ، كيمياى محبّت است :
* يك جو ثمر نمىبرد از خرمن كمالدر دل ، هر آن كه تخم محبّت نكِشته است
إلهي! لم يكن لي حول فأنتقل به عن معصيتك إلاّ في وقت أيقظتني لمحبّتك ، فانهج لي إلى محبّتك سبيلاً سهلة أكمل لي بها خير الدنيا والآخرة .
محمّد محمّدى رى شهرى
10 / 9 / 1382
6 / 10 / 1424