دوستی در قرآن و حدیث

محمد محمدی ری شهری

نسخه متنی -صفحه : 731/ 514
نمايش فراداده

دوست دارند . اطاعت آنها از خدا از ترس دوزخ و يا به طمع بهشت نيست ؛ بلكه به دليل عشق و علاقه آنها به خداست . 1 آنان در مقام نيايش مى‏گويند :

سَيِّدى ... أنَا مِن حُبِّكَ ظَمآنُ لا أروى ؛ 2

سرورم! من در دوست داشتن تو ، تشنه‏اى هستم كه سيراب نمى‏شوم .

و ...

مَا أطيَبَ طَعْمَ حُبِّكَ! ؛

طعم محبّتت ، چه شيرين است! ...

يا نِعَمي وَجَنَّتي! ؛ 3

اى نعمت و بهشت من! ...

فَهَبنى ـ يا إلهى وسَيِّدى ومَولاىَ و رَبّى ـ صَبَرتُ عَلى عَذابِكَ فَكَيفَ أصبِرُ عَلى فِراقِكَ ؛ 4

خدايا! گيرم كه بر عذابت صبر كردم ، بر فراقت چگونه صبر كنم ؟ و ...

محبّت خدا نسبت به اين طايفه، مفهومى ديگر دارد . معنا و مفهوم واقعى اين دو نوع محبّت را تنها كسانى مى‏توانند درك كنند كه به آن رسيده باشند . هر سخنى در تبيين و تفسير محبّت حقيقى آفريده به آفريدگار و بالعكس ، ناقص و نارساست. بهترين بيان در توضيح آثار اين محبّت ، همان است كه در حديث «قرب نوافل» ، آمده است. 5

فقيه و محقّق بزرگوار ، شيخ بهايى ، درباره اين حديث مى‏فرمايد :

1 -  ر . ك : ص 385 (پرستش دوستداران) .

2 -  ر . ك : ص 377 (كاملانِ در خدا دوستى) .

3 -  ر . ك : مفاتيح الجنان ، مناجاةُ المريدين .

4 -  ر . ك : ص 379 ، ح 913 .

5 -  ر . ك : مصباح المتهجّد : ص 847 .