دوستی در قرآن و حدیث

محمد محمدی ری شهری

نسخه متنی -صفحه : 731/ 516
نمايش فراداده

ليكن كسى كه به سبب دل بستن به بهره‏هاى دنيوى و فرو رفتن در لذّات جسمانى ، اين رمزها را درنيافته و به اين گنجينه‏ها راه نبرده است ، به هنگام شنيدن اين سخنان ، در آستانه خطر بزرگى ، همچون فرو رفتن در تاريكى‏هاى الحاد و در افتادن در پرتگاه‏هاى حلول و اتّحاد است ؛ تعالى اللّه‏ عن ذلك عُلُوّا كبيرا .

ما در اين مقام ، به گونه‏اى كه دريافت آن بر اذهان آسان باشد ، مى‏گوييم كه در اين تعبيرات ، مبالغه در قرب و بيان چيرگى سلطان محبّت بر ظاهر و باطن و پيدا و پنهان بنده است . بنابراين، مقصود ـ واللّه‏ اعلم ـ آن است كه چون بنده‏ام را دوست بدارم ، او را به جايگاه انس خود فرا مى‏كشم و به عالم قدس برمى‏آورم و انديشه‏اش را در اسرار ملكوت ، غرقه و حواسش را منحصر به برگرفتن انوار آن مى‏كنم . در نتيجه ، قدمش در مقام قربْ استوار مى‏گردد و گوشت و خونش با محبّت درمى‏آميزد ، تا آن كه خود را فراموش كند و از حسّ خود غافل گردد و اغيار در برابرش از ميان بروند تا آن جا كه به منزله چشم و گوش او گردم . 1

1- الأربعون ، شيخ بهائى ، تخريج و تصحيح عقيقى بخشايشى : ص 689 ح 35 .