دوستی در قرآن و حدیث

محمد محمدی ری شهری

نسخه متنی -صفحه : 731/ 59
نمايش فراداده

116 . امام على عليه‏السلام : به هنگام درشتى برادرت ، خود را به نرمى وادار و چون جدايى پيشه كند ، به پيوند بپرداز و چون بخل ورزد ، بخشش كن و آنچه را از او سر مى‏زند ، تحمّل كن و با او بپيوند .

117 . امام على عليه‏السلام ـ در نامه‏اى به فرزندش محمّد بن حنفيه ـ : مبادا كه برادرت در بريدن از تو ، قوى‏تر از پيوستنت به او ، و در بدى كردن به تو ، قوى‏تر از نيكى‏ات به او باشد .

118 . امام على عليه‏السلام ـ در حكمت‏هاى منسوب به ايشان ـ : از برادرت مَبُر ، مگر پس از آن كه از به صلاح آوردنش عاجز گشتى ، و پس از بريدن ، از او بدگويى مكن ، مبادا كه راه بازگشتش را به سويت ببندى؛ باشد كه تجربه‏ها او را به سويت بازگرداند و برايت اصلاحش كند .

119 . امام على عليه‏السلام : اگر خواستى از برادرت ببُرى ، از خودت چيزى (زمينه دوستى‏اى) برايش بگذار كه اگر روزى نظرش بر آن قرار گرفت ، بازگردد .

120 . امام صادق عليه‏السلام : تا هنگامى كه دو مسلمان از يكديگر بريده‏اند ، شيطان ، همواره شادمان است و چون آن دو يكديگر را ديدار كنند ، زانوانش [از ترس ]به يكديگر مى‏خورد و [گويا] اعضايش از يكديگر جدا مى‏شود و بانگ مى‏زند : واى بر من ، چه‏سان هلاك شدم؟!

121 . امام صادق عليه‏السلام : در حالى كه امير مؤمنان خطبه مى‏خواند ، مردى عبادت‏پيشه ،

پرهيزگار و كوشا[در راه خدا] به نام همّام ، برخاست و گفت : اى «امير مؤمنان! شخص مؤمن را چنان براى ما وصف كن كه گويى او را مى‏بينيم» .

حضرت فرمود : «اى همّام ! مؤمن . . . از برادرش نمى‏بُرد ، غيبتش را نمى‏كند و به او نيرنگ نمى‏زند» .