116 . امام على عليهالسلام : به هنگام درشتى برادرت ، خود را به نرمى وادار و چون جدايى پيشه كند ، به پيوند بپرداز و چون بخل ورزد ، بخشش كن و آنچه را از او سر مىزند ، تحمّل كن و با او بپيوند .
117 . امام على عليهالسلام ـ در نامهاى به فرزندش محمّد بن حنفيه ـ : مبادا كه برادرت در بريدن از تو ، قوىتر از پيوستنت به او ، و در بدى كردن به تو ، قوىتر از نيكىات به او باشد .
118 . امام على عليهالسلام ـ در حكمتهاى منسوب به ايشان ـ : از برادرت مَبُر ، مگر پس از آن كه از به صلاح آوردنش عاجز گشتى ، و پس از بريدن ، از او بدگويى مكن ، مبادا كه راه بازگشتش را به سويت ببندى؛ باشد كه تجربهها او را به سويت بازگرداند و برايت اصلاحش كند .
119 . امام على عليهالسلام : اگر خواستى از برادرت ببُرى ، از خودت چيزى (زمينه دوستىاى) برايش بگذار كه اگر روزى نظرش بر آن قرار گرفت ، بازگردد .
120 . امام صادق عليهالسلام : تا هنگامى كه دو مسلمان از يكديگر بريدهاند ، شيطان ، همواره شادمان است و چون آن دو يكديگر را ديدار كنند ، زانوانش [از ترس ]به يكديگر مىخورد و [گويا] اعضايش از يكديگر جدا مىشود و بانگ مىزند : واى بر من ، چهسان هلاك شدم؟!
121 . امام صادق عليهالسلام : در حالى كه امير مؤمنان خطبه مىخواند ، مردى عبادتپيشه ،
پرهيزگار و كوشا[در راه خدا] به نام همّام ، برخاست و گفت : اى «امير مؤمنان! شخص مؤمن را چنان براى ما وصف كن كه گويى او را مىبينيم» .
حضرت فرمود : «اى همّام ! مؤمن . . . از برادرش نمىبُرد ، غيبتش را نمىكند و به او نيرنگ نمىزند» .