ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 1 -صفحه : 693/ 162
نمايش فراداده

صفحه 139

سر مى‏زند). «1» پس معلوم ميشود كه انسان در آتشى معذب مى‏شود، كه خودش افروخته، و اين جمله كه مورد بحث ما است، نظير جمله‏ايست كه قرآن كريم در باره بهشتيان فرموده، و آن اينست: (كُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً، قالُوا هذَا الَّذِي رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ، وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً، از ميوه‏هاى بهشت بهر رزقى كه مى‏رسند، ميگويند اين همان است كه قبلا هم روزيمان شد و آنچه را كه بايشان داده ميشود شبيه با توشه‏اى مى‏يابند، كه از دنيا با خود برده‏اند). «2»

چه، هم از جمله مورد بحث و هم از اين آيه بر مى‏آيد: آدمى در جهان ديگر، جز آنچه خودش در اين جهان براى خود تهيه كرده چيزى ندارد، هم چنان كه از رسول خدا (ص) هم روايت شده كه فرمود: (همانطور كه زندگى مى‏كنيد، ميميريد، و همانطور كه ميميريد، مبعوث ميشويد) تا آخر حديث. «3» هر چند ميان دو طائفه، اين فرق هست، كه اهل بهشت را علاوه بر آنچه خود تهيه كرده‏اند ميدهند، چون قرآن مى‏فرمايد: (لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فِيها وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ، هر چه بخواهند در اختيار دارند، و نزد ما بيش از آنهم هست). «4»

و اما كلمه (حجارة)، مقصود از اين كلمه، در جمله (وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ) همان سنگهايى است كه بعنوان بت مى‏تراشيدند، و مى‏پرستيدند بشهادت اينكه در جاى ديگر فرموده:

(إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ، شما و آنچه مى‏پرستيد هيزم جهنميد) «5»، چون كلمه حصب نيز بهمان معنى وقود است.

(وَ لَهُمْ فِيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ) كلمه (ازواج) قرينه‏ايست كه دلالت مى‏كند بر اينكه مراد بطهارت طهارت از همه انواع قذارتها و مكارهى است كه مانع از تماميت الفت و التيام و انس ميشود، چه قذارتهاى ظاهرى و خلقتى، و چه قذارتهاى باطنى و اخلاقى.

بحث روايتى

(شامل يك روايت در باره" ازدواج مطهره")

مرحوم صدوق روايت كرده كه شخصى از امام صادق (ع) معناى اين آيه را پرسيد، فرمود:

ازواج مطهرة، حوريانى هستند كه نه حيض دارند و نه حدث. «6»

مؤلف: و در بعضى روايات طهارت را عموميت داده، و بمعناى برائت از تمامى عيب‏ها و مكاره گرفته‏اند.

1- سوره حمزه آيه 7.

2- سوره بقره آيه 25.

3- الكامل فى التاريخ لابن الاثير ج 2 ص 61 به عبارت لتموتن كما تنامون و لتبعثن كما تستيقظون و بحار جلد 7 ص 47 ح 1.

4- سوره ق آيه 35.

5- سوره انبياء آيه 98.

6- من لا يحضره الفقيه فضيه ج 2 ص 50 ح 4.