صفحه 139
سر مىزند). «1» پس معلوم ميشود كه انسان در آتشى معذب مىشود، كه خودش افروخته، و اين جمله كه مورد بحث ما است، نظير جملهايست كه قرآن كريم در باره بهشتيان فرموده، و آن اينست: (كُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً، قالُوا هذَا الَّذِي رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ، وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً، از ميوههاى بهشت بهر رزقى كه مىرسند، ميگويند اين همان است كه قبلا هم روزيمان شد و آنچه را كه بايشان داده ميشود شبيه با توشهاى مىيابند، كه از دنيا با خود بردهاند). «2»
چه، هم از جمله مورد بحث و هم از اين آيه بر مىآيد: آدمى در جهان ديگر، جز آنچه خودش در اين جهان براى خود تهيه كرده چيزى ندارد، هم چنان كه از رسول خدا (ص) هم روايت شده كه فرمود: (همانطور كه زندگى مىكنيد، ميميريد، و همانطور كه ميميريد، مبعوث ميشويد) تا آخر حديث. «3» هر چند ميان دو طائفه، اين فرق هست، كه اهل بهشت را علاوه بر آنچه خود تهيه كردهاند ميدهند، چون قرآن مىفرمايد: (لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فِيها وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ، هر چه بخواهند در اختيار دارند، و نزد ما بيش از آنهم هست). «4»
و اما كلمه (حجارة)، مقصود از اين كلمه، در جمله (وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ) همان سنگهايى است كه بعنوان بت مىتراشيدند، و مىپرستيدند بشهادت اينكه در جاى ديگر فرموده:
(إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ، شما و آنچه مىپرستيد هيزم جهنميد) «5»، چون كلمه حصب نيز بهمان معنى وقود است.
(وَ لَهُمْ فِيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ) كلمه (ازواج) قرينهايست كه دلالت مىكند بر اينكه مراد بطهارت طهارت از همه انواع قذارتها و مكارهى است كه مانع از تماميت الفت و التيام و انس ميشود، چه قذارتهاى ظاهرى و خلقتى، و چه قذارتهاى باطنى و اخلاقى.
مرحوم صدوق روايت كرده كه شخصى از امام صادق (ع) معناى اين آيه را پرسيد، فرمود:
ازواج مطهرة، حوريانى هستند كه نه حيض دارند و نه حدث. «6»
مؤلف: و در بعضى روايات طهارت را عموميت داده، و بمعناى برائت از تمامى عيبها و مكاره گرفتهاند.
1- سوره حمزه آيه 7. 2- سوره بقره آيه 25. 3- الكامل فى التاريخ لابن الاثير ج 2 ص 61 به عبارت لتموتن كما تنامون و لتبعثن كما تستيقظون و بحار جلد 7 ص 47 ح 1. 4- سوره ق آيه 35. 5- سوره انبياء آيه 98. 6- من لا يحضره الفقيه فضيه ج 2 ص 50 ح 4.