صفحه 144
و حاصل كلام اينست كه: گفتار خداى تعالى در باره مسئله قيامت و زندگى آخرت بر دو وجه است:
يكى وجه مجازات، كه پاداش و كيفر انسانها را بيان مىكند، و در اين باره آيات بسيارى از قرآن دلالت بر اين دارد، كه آنچه بشر در آينده با آن روبرو ميشود، چه بهشت، و چه دوزخ، جزاء اعمالى است كه در دنيا كرده.
دوم وجه تجسم اعمال است، كه آيات بسيارى ديگر دلالت بر آن دارد، يعنى مىرساند كه خود اعمال، و يا لوازم و آثار آن سرنوشت سازند، و امورى گوارا يا ناگوار، خير يا شر، براى صاحبش درست مىكنند، كه بزودى در روزى كه بساط خلقت بر چيده ميشود، بان امور مىرسند، و ميان اين دو دسته از آيات هيچ منافاتى هم نيست (براى اينكه دسته اول مىرساند كه خداوند براى پاداش و كيفر بندگانش بهشت و دوزخى آفريده، كه همين الان آماده و مهيا است، و تنها پردهاى ميان ما و آن حائل است، كه آن را نمىبينيم، و چون با تمام شدن عمر، آن پرده برداشته شد، با آن روبرو مىشويم، و دسته دوم از آيات ميرساند كه اعمال ما در روز قيامت بصورت نعمتهاى بهشتى، و يا عذابهاى دوزخى مجسم ميشود، پس ممكن است يك انسان كه خدا سهمى از بهشت را براى او آفريده، بخاطر كاهلى و انجام ندادن خيراتى كه بصورت نعمتهاى آن بهشت مجسم ميشود، بهشتى خالى از نعمت داشته باشد، پس اگر آيات دسته اول بما خبر داد، از اينكه بهشت و دوزخ هست، و آيات دسته دوم فرمود بهشت و دوزخ مخلوق و مولود عمل خود شما است، نبايد توهم كنيم كه ميان اين دو تعبير منافاتى است (مترجم).
(إِلَّا الْفاسِقِينَ) كلمه (فسق) بطورى كه گفتهاند، از الفاظى است كه قبل از آمدن قرآن معناى امروز آن را نداشت، و در اين معنا استعمال نميشد، و اين قرآن كريم است كه كلمه نامبرده را در معناى معروفش استعمال كرد، و آن را از معناى اصليش كه بمعناى بيرون شدن از پوست است گرفته، چون وقتى ميگويند: (فسقت التمرة) معنايش اين است كه خرما از پوستش بيرون آمد، و بهمين جهت خود قرآن نيز كلمه: فاسقين را تفسير كرد به (الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ)، كسانى كه مىشكنند عهد خدا را بعد از ميثاق آن، و معلوم است كه نقض عهد وقتى تصور دارد كه قبلا بسته و محكم شده باشد، پس نقض عهد نيز نوعى بيرون شدن از پوست است.
باز به همين مناسبت در آخر آيه، فاسقين را توصيف فرمود، به خاسرين، و زيانكاران، و معلوم است كه مفهوم خسران و زيانكارى وقتى و در چيزى تصور دارد، كه آدمى بوجهى مالك آن باشد، هم چنان كه در جايى ديگر در باره خاسرين فرموده: (إِنَّ الْخاسِرِينَ، الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ