صفحه 236
سخن از او پيشى نمىگيرند، و بامر او عمل مىكنند، و او ميداند آنچه را كه آنان مىكنند، و آنچه اثر كه دنبال كردههايشان ميماند، و ايشان شفاعت نمىكنند، مگر كسى را كه خدا راضى باشد، و نيز ايشان از ترس او همواره در حالت اشفاقند)، «1»، و نيز فرموده: (وَ لا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ، إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ، وَ هُمْ يَعْلَمُونَ، آنهايى كه مشركين بجاى خدا مىخوانند، مالك شفاعت كسى نيستند، تنها كسانى ميتوانند بدرگاه او شفاعت كنند، كه بحق شهادت داده باشند، و در حالى داده باشند، كه عالم باشند) «2».
و نيز فرموده: (لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ، إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً، مالك شفاعت نيستند، مگر تنها كسانى كه نزد خدا عهدى داشته باشند) «3»، و نيز فرموده، (يَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ، إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ، وَ رَضِيَ لَهُ قَوْلًا، يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ، وَ لا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْماً، امروز شفاعت سودى نمىبخشد، مگر از كسى كه رحمان باو اجازه داده باشد، و سخن او را پسنديده باشد، او بآنچه مردم كردهاند، و نيز بآنچه آثار پشت سر نهادهاند، دانا است، و مردم باو احاطه علمى ندارند) «4».
و نيز فرموده: (وَ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ، إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ، شفاعت نزد او براى كسى سودى نميدهد، مگر كسى كه برايش اجازه داده باشد) «5»، و نيز فرموده: (وَ كَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّماواتِ، لا تُغْنِي شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَرْضى: چه بسيار فرشتگان كه در آسمانهايند، و شفاعتشان هيچ سودى ندارد، مگر بعد از آنكه خدا براى هر كه بخواهد اذن دهد) «6».
اين آيات بطورى كه ملاحظه مىفرمائيد، يا شفاعت را مختص بخداى (عز اسمه) مىكند، مانند سه آيه اول، و يا آن را عموميت ميدهد، و براى غير خدا نيز اثبات مىكند، اما با اين شرط كه خدا باو اذن داده باشد، و بشفاعتش راضى باشد، و امثال اين شروط.
و بهر حال، آنچه مسلم است، و هيچ شكى در آن نيست، اين است كه آيات نامبرده شفاعت را اثبات مىكند، چيزى كه هست بعضى آن طور كه ديديد منحصر در خدا مىكند، و بعضى ديگر آن طور كه ديديد عموميتش مىدهد.
اين را هم بياد داريد كه آيات دسته اول، شفاعت را نفى مىكرد، حال بايد ديد جمع بين اين دو دسته آيات چه ميشود؟ در پاسخ مىگوييم نسبتى كه اين دو دسته آيات با هم دارند، نظير نسبتى است كه دو دسته آيات راجعه بعلم غيب با هم دارند، يك دسته علم غيب را منحصر در خدا مىكند، دسته ديگر آن را براى غير خدا نيز اثبات نموده، قيد رضاى خدا را شرط مىكند، دسته اول مانند
1- سوره انبياء آيه 28 2- زخرف آيه 86 3- سوره مريم آيه 87 4- سوره طه آيه 110 5- سوره سبا آيه 23 6- سوره نجم آيه 26