ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 1 -صفحه : 693/ 265
نمايش فراداده

صفحه 242

حال ببينيم معناى شفاعت با كدام يك از اين دو جهت منطبق است؟ اما انطباق آن بر جهت اول، يعنى جهت تكوين، و اينكه اسباب و علل وجوديه كار شفاعت را بكنند، كه بسيار واضح است، براى اينكه هر سببى واسطه است ميان سبب فوق، و مسبب خودش، و روى هم آنها از صفات علياى خدا، يعنى رحمت، و خلق، و احياء، و رزق، و امثال آن را استفاده نموده، و انواع نعمت‏ها و فضل‏ها را گرفته، بمحتاجان آن مى‏رسانند.

و قرآن كريم هم اين معناى از شفاعت را تحمل مى‏كند، از آن جمله مى‏فرمايد: (لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ، مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ) «1»، و نيز مى‏فرمايد: (إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ، ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ، يُدَبِّرُ الْأَمْرَ، ما مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ) «2» كه ترجمه آنها گذشت.

در اين دو آيه كه راجع بخلقت آسمانها و زمين است، قهرا شفاعت هم در آنها در مورد تكوين خواهد بود، و شفاعت در مورد تكوين جز اين نميتواند باشد، كه علل و اسبابى ميان خدا و مسبب‏ها واسطه شده، امور آنها را تدبير و وجود و بقاء آنها را تنظيم كنند، و اين همان شفاعت تكوينى است.

و اما از جهت دوم، يعنى از جهت تشريع، در اين جهت چيزى كه ميتوان گفت، اين است كه مفهوم شفاعت با در نظر گرفتن آن تجزيه و تحليل كه كرديم، در اين مورد هم صادق است، و هيچ محذورى در آن نيست، و آيه: (يَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ، إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ، وَ رَضِيَ لَهُ قَوْلًا) «3» و آيه (لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ، إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ) «4» و آيه (لا تُغْنِي شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَرْضى‏) «5» و آيه: (وَ لا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى‏) «6» و آيه: (وَ لا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفاعَةَ، إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ) «7» كه ترجمه‏هاى آنها در اول بحث گذشت با اين شفاعت، يعنى شفاعت در مرحله تشريع منطبقند.

براى اينكه اين آيات بطورى كه ملاحظه مى‏فرمايى، شفاعت (يعنى شافع بودن) را براى عده‏اى از بندگان خدا از قبيل ملائكه، و بعضى از مردم، اثبات مى‏كند، البته بشرط اذن و بقيد ارتضاء، و اين خودش تمليك شفاعت است، يعنى با همين كلامش دارد شفاعت را به بعضى از بندگانش تمليك مى‏كند، و ميتواند بكند، چون (له الملك و له الامر).

پس اين بندگان كه خدا مقام شفاعت را بانان داده، ميتوانند برحمت و عفو و مغفرت خدا، و ساير صفات علياى او تمسك نموده، بنده‏اى از بندگان خدا را كه گناه گرفتارش كرده، مشمول آن‏

1- سوره بقره آيه 255

2- سوره يونس آيه 3

3- سوره طه آيه 109

4- سوره سبا آيه 23

5- سوره نجم آيه 26

6- سوره انبياء آيه 28

7- سوره زخرف آيه 86