ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 1 -صفحه : 693/ 423
نمايش فراداده

صفحه 400

بورزند زيانكارند (121).

اى بنى اسرائيل بياد آوريد آن نعمتى كه بشما انعام كردم و اينكه شما را بر مردم معاصرتان برترى دادم (122).

و بترسيد از روزى كه هيچ نفسى جوركش نفس ديگر نمى‏شود و از هيچكس عوض پذيرفته نمى‏گردد و شفاعت سودى بحال كسى ندارد و يارى هم نمى‏شوند (123).

بيان‏

(وَ لَنْ تَرْضى‏ عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لَا النَّصارى‏) الخ، در اينجا باز بعد از سخن از مشركين، دوباره بفراز قبلى كه سخن از يهود و نصارى مى‏كرد، برگشته و در حقيقت خواسته است دامن گفتار را كه پراكنده شد جمع و جور كند، پس كانه بعد از آن خطابها و توبيخ‏ها كه از يهود و نصارى كرد، روى سخن برسول خود كرده كه اين يهوديان و مسيحيان كه تا كنون در باره آنها سخن مى‏گفتيم و دامنه سخنان ما به مناسبت بكفار و مشركين كشيده شد، هرگز از تو راضى نميشوند مگر وقتى كه تو به دين آنان درآيى، دينى كه خودشان به پيروى از هوى و هوسشان تراشيده و با آراء خود درست كرده‏اند.

و لذا در رد اين توقع بيجاى آنان، دستور ميدهد بايشان بگو: (إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى‏) هدايت خدا هدايت است، نه من درآورى‏هاى شما، مى‏خواهد بفرمايد: پيروى ديگران كردن، بخاطر هدايت است و هدايتى بغير هدايت خدا نيست، و حقى بجز حق خدا نيست تا پيروى شود و غير هدايت خدا- يعنى اين كيش و آئين شما- هدايت نيست، بلكه هواهاى نفسانى خود شماست كه لباس دين بر تنش كرده‏ايد و نام دين بر آن نهاده‏ايد.

پس در جمله: (قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ) الخ، هدايت را كنايه از قرآن گرفته و آن گاه آن را بخدا نسبت داده و هدايت خدايش معرفى كرده، و در نتيجه بطريق قصر قلب صحت انحصار- غير از هدايت خدا هدايتى نيست- را افاده كرده است و با اين انحصار فهمانده كه پس ملت و دين آنان خالى از هدايت است، از اينهم نتيجه گرفته كه پس دين آنان هوى و هوسهاى خودشان است، نه دستورات آسمانى.

لازمه اين نتيجه‏ها اينست كه پس آنچه نزد رسول خدا (ص) است، علم است و آنچه نزد خود آنان است، جهل و چون سخن بدينجا كشيد، ميدان براى اين تهديد باز شد كه بفرمايد: (اگر بعد از اين علمى كه بتو نازل شده، هواهاى آنان را پيروى كنى، آن گاه از ناحيه خدا نه سرپرستى خواهى داشت و نه ياورى.

اصولى ريشه دار از برهانى عقل در رد يهود و نصارى، در يك آيه

حال ببين كه در اين يك آيه چه اصولى ريشه‏دار از برهانى عقلى نهفته شده: و با همه‏